1/30/2002
نگاه: داستان اعتراض معلمان بار ديگر نشان داد که جنبش های صنفی(سند يکاليسم) در ايران آينده ی درخشانی دارد وبه ويژه درچارچوب جنبش معلمان وکارگران بخت فراوانی برای شکوفايی دارد. اما فعالان جنبش صنفی در اين فرصت تاريخی که برای شان پيش آمده بايد به چند نکته توجه داشته باشند.
1- دست انداز های فراروی جنبش صنفی ريشه در مدرنيسم کج وکوله ی جوامع توسعه نيافته دارد. جوامعی که دارای الگوهای نوين مصرف است ودر عين حال شيوه های نوين کنش وحيات اجتماعی را سرکوب می کند،جوامعی که بستر را برای بالندگی وآگاهی فرد فراهم می آورد اما به حقوق افراد تن نمی دهد،جوامعی که در دل مردم شور پيوند و ارتباط را برمی انگيزد ودر عين حال ارتباطات اجتماعی را تنها به تظاهرات و جشن های رسمی منحصرمی کند. از اين رو پاپس کشيدن در چنين وضعيتی بازگشت به نقطه ی صفر است .
2- يگانه راه انسان نو وامروزی برای دگرگون سازی خود ، دگرگون سازی ريشه ای بسترهای کنش اجتماعی است. تحولات ريشه دار اجتماعی خواه ناخواه راه درست را به فعالان جنبش صنفی خواهد آموخت اما اميدواری وپايداری خودشان هم نقش نيرومندی دارد.
3- جنبش صنفی بايد در پی عدالت اجتماعی باشد و توجه داشته باشد که فرستادن نماينده به مجلس تنها در حد هدفی فرعی می تواندارزش داشته باشد.تن ندادن به منافع اکثريت از جمله خصلت های ذاتی نظام سرمايه داری است از همين رو جنبش صنفی نبايد به وعده های سرخرمن دل خوش کند واز فشار خود بکاهد.
4- جنبش صنفی بايد هرچه سريع ترهرگونه رگه وفعاليت مذهبی را از پيکره ی خود بپيرايد . اين جنبش بايد توجه داَشته باشد فعايت هايی مانند دعای کميل و زيارت عاشورا خواندن به هيچ وجه ربطی به فعاليت های صنفی ندارد و برای چنين کارهايی نهاد های فراوانی در جامعه وجود دارد!!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا