11/30/2004
گنده گوزي بايد كران مند باشد!!: جماعت بنيادگرايان مذهبي ازهرمذهبي که باشند به ويژه بنيادگرايان مذهبي ميهن آريايي اسلامي از آن دسته ازبندگان خدا هستند که به هيچ وجه به کران مندي گنده گوزي پاي بند نيستند!!باورنمي کنيد برويد به پذيرش نامه اي نگاه کنيد که دانشجويان بسيجي درست کرده اند ودرگردهمايي جلوي ساختمان جديد مجلس دربهارستان به خلق الله تعارف مي کردند.پذيرش نامه اي که با بسم الله القاسم الجبارين آغاز وبا درخواست نشاني پست الکترونيکي داوطلبان پايان مي يابد!!لابد آميزه اي از سنت وتجدد!!شايدهم پست مدرنيسم ناب اسلامي!! ازهمه گيراتربندهاي چهارگانه ي اين پذيرش نامه است که آينه تمام نماي خررنگ کني، دودوزه بازي وگنده گوزي ناب اسلامي است!!مي گوييد نه خودتان بخوانيد كه هم براي دنياي تان خوب است هم براي آخرت تان!!

۱) اخراج سفيرانگليس به همراه قطع کامل روابط سياسي واقتصادي
(برادران وخواهران گرامي هيچ فکرکرده ايد که اگراين پيشنهادتان اجراشود آيات عظام وازجمله آيت الله سيستاني دامن اضافه تو براي انواع واقسام دردهاي بي درماني که دارند به جاي بيمارستان هاي لندن به کجا پناه ببرند و بلندپايگان ميهن آريايي اسلامي به جاي دانشگاه هاي انگلستان ازکجا دکتراي کيلويي دريافت کنند؟!!خداوکيلي دل تان مي آيد خيل اسوه هاي تقوا را آلاخون والاخون کنيد؟خدارا خوش مي آيد؟!!)
۲) وقفه درفروش نفت براي قطع شريان حياتي مستکبرين حربي
(خرخودتان تشريف داريد!!نفت که شريان حياتي خودتان است!!نکندزبانم لال مستکبرحربي شده ايد وما خبرنداريم!!!حضرات اگراين شريان قطع شود مجلس زورچپان تان الان که مي تواند ازصندوق ذخيره ي ارزي براي شما بسيجيان گران قدر پول چايي تعيين کندچه خاکي به سرش بريزد؟ازجيب عمه اشان به شما پول چايي بدهند؟!!راستي تبريك مي گويم به خاطر چفيه اي كه دورگردن هوگو چاوز انداختيد!!
۳) تحريم کالاهاي آمريکا ومتحدانش درراستاي تقويت روحيه خودباوري
( شب به خير!!آن ها که مدت هاست ميهن آريايي اسلامي را تحريم کرده اند!!اين همه که وضو مي گيريد وآب به سروصورت تان مي زنيدانگاربراي زدودن خواب ازچشم تان افاقه نمي کند)
۴) اعلام آمادگي درراستاي صدورحکم جهادتوسط ولي امرمسلمين
( پشت بند شکست هاي مفتحضانه ي ميهن آريايي اسلامي درجنگ هاي ايران وروس درزمان فتحعليشاه خوش کمر که هيچ فتوا متوايي هم افاقه نکرد ديگرهيچ آخوندي ازاين شکرها نمي خورد !!!مگرآن که عليه نويسنده ي يک لا قباي بيچاره اي مانند سلمان رشدي باشد!!)

11/29/2004
کودکان قربانيان واقعي جنگ درعراق: درجريده ي معظم واشنگتن پست مورخ ۲۰ نوامبر نوشته اند:«برپايه ي گزارش سازمان ملل،سازمان هاي كمك رساني و دولت موقت عراق ازهنگام اشغال عراق که به رهبري ايالات متحده و۲۰ ماه پيش صورت گرفته است سوء تغذيه ي شديددرميان کودکان عراقي نزديک به دوبرابرشده است.برپايه ي گزارشي كه وزارت بهداشت عراق با همكاري برنامه ي توسع ي سازمان ملل و موسسه ي نروژي بررسي هاي كاربردي بين المللي تهيه كرده انددوسال پيش ميزان سوء تغذيه ي شديد بين كودكان كم تر از پنج سال با كاهش تدريجي به ۴ درصد رسيده بود اما امسال به ۷/۷ درصد افزايش يافت.يعني حدود ۴۰۰۰۰۰ كودك عراقي دچار " ضعف " ناشي از اسهال شديد وكمبود خطرناك پروتئين هستند»

11/28/2004
فراخوان ملی برگزاری رفراندوم
تجربه بیست و شش سال گذشته و دهها مصیبت کوچک و بزرگی که بر سر مردم ایران آمده و تحقير ملت و انزواي سياسي ايران را در پي داشته نشان میدهد که تنها یک راه قطعی برای رفع این بحران و رهائی ملت رنجدیده ایران وجود دارد :
شکل گیری حکومتی دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشرحکومتی که با تکیه بر آرای اکثریت ملت و بر اساس حفظ تماميت ارضي و منافع ملی و ايجاد روابط مسالمت آمیز با جامعه جهانی و تکیه بر ارزش های فرهنگی و اقتصادی ایران بتواند کشور را به ساحل نجات رهنمون شود. برای دستیابی به این مهم ، تدوین قانون اساسی نوین و تعیین نظام دلخواه گام اول و حیاتی است. بخصوص تجربه هشت سال گذشته نشان میدهد که با وجود قانون اساسی و ساختار کنونی ، امکان اصلاح کشور در هیچ جهتی متصور نیست. بنابراین ، از آنجا که قانون اساسی جمهوری اسلامی و عملکرد نهادهای برخاسته از آن :
با اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی مردم در تضادی بنیادین است
به نابرابری حقوقی میان شهروندان ایران رسمیت بخشیده ، تبعیض دینی و مذهبی ، عقیدتی و جنسيتي را قانونی کرده و با حکومت استبداد ديني از ملت ایران عملا سلب حق حاکمیت کرده است
سد بزرگی در برابر پیشرفت در تمام زمینه ها ، از جمله توسعه اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی در ایران فراهم کرده است
و مانع پیوستن ایران به اردوی جهان آزاد و طبعا از بین رفتن منافع کشور در مناسبات دیپلماتیک شده است ما امضاء کنندگان این فراخوان خواهان برگزاری یک همه پرسی با نظارت نهادهای بین المللی برای تشکیل مجلس موسسان به منظور تدوین پیش نویس یک قانون اساسی نوین ، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های الحاقی آن ، با رای آزاد مردم هستیم . از تمام هموطنان شریف ، میهن دوست و ترقی خواه تقاضا داریم با امضای این فراخوان، صدای ملت ایران را محکم و استوار به گوش جهانیان برسانند
امضاي فراخوان
11/24/2004
اي بي شوخي سرش نمي شود!!!: حراجي اينترنتي اي بي كه معرف حضورتان هست؟ همان كه چندي پيش آدامس نيم جويده ي يكي ازخوانندگان پرآوازه ي غربي را به حراج گذاشته بودودراين جا هم اشاره اي به آن رفت ومن الان حال پيداكردن اش را ندارم!!!بعدازآن آدامس اين باردراين حراجي اينترنتي كالاي ناب تري را به حراج گذاشته بودند!!!تاروپودكفن امام راحل؟!!نه عزيز من ساندويچ پنيربرشته گاززده اي باتصويري از مريم باكره حك شده برآن!!اگربهاي آن آدامس نيم جويده به زور به 14 دلاررسيد بهاي اين ساندويچ نظر كرده تا 22000 دلار هم رسيد وصاحب آن به قول صداوسيمايي هاي خودمان مي رفت كه پول كلاني را به جيب بزند كه مديران لامروت اين حراجي اينترنتي نان اش را آجر كردند!!خانم دايانا دويسر صاحب ساندويچ مقدس حسابي از دست مديران اي بي شاكي است!!بيچاره حق هم داردتا قبل ازآن كه مديران بي انصاف مذكور ساندويچ را ازدورحراجي خارج كنندحدود100000نفربه وراندازش كرده بودند.مديران اي بي مي گويندنمي توانندكالاهايي را كه مايه ي شوخي وجوك هستنددرحراجي شان بپذيرند وبيچاره خانم دويسر هم هرچه قسم حضرت عباس، نه ببخشيد حضرت عيسي مسيح مي خوردكه قصد شوخي نداشته است توي كت شان نمي رود كه نمي رود.مديران اي بي هم عجب بي چشم وروهايي هستندچطوردل شان آمد يكي از مشتريان پروپاقرص شان را كه دوسال آزگار است درحراجي شان خريد وفروش مي كند غصه داركنند!!اين خانم 52 ساله كه طراح جواهرآلات تشريف دارند مي گويندساندويچ مذكوره را 10 سال پيش درست كرده بود گازي هم ازآن زده بود كه ناگهان متوجه مي شودصورت آدميزادي از روي ساندويچ زل زده است به او!!اولش حسابي جاخورده بود اما خوب كه نگاه مي كند مي بيندچهره ي مريم مقدس است كه روي ساندويچ جا خوش كرده است!!چيزي هم نمي گذرد كه فكربكرحراج اينترنتي ساندويچ به سرشان مي زند!!درضمن مشاراليه مي گويد كه يكي از نشانه هاي اعجازوقداست اين ساندويچ هم اين است كه به هيچ وجه دچار كپك زدگي نشده است!!جل الخالق!!
شما را نمي دانم ولي من كه رفتم اين مرتيكه بامدادك را خركنم وعرق چيني را كه دايي عيال از كربلا براي اش آورده است وضريح ماليده است به حراج اينترنتي بگذارم!!!

11/23/2004
دبيركل جبهه ي مشاركت:اگرجرم آقاي معين دفاع از دانشجويان بي پناه است بايد گفت آقاي معين به خاطرجرياني استعفاداد كه رهبري آن را فاجعه دانستند وبه امام زمان تسليت گفتند.
بامدادك:قلب اش هم جريحه دار شد !!اينو از قلم انداختي اخوي!!!
جامعه ی مدنی جهانی:به گذشته و به انقلاب هايی كه ١۵ سال پيش در همين ماه اروپا و جهان را به لرزه درآورد نگاه می كنيم دست آوردهای شان خرسندمان می كند، آزادی، مردم سالاری و پشت سر گذاشتن چهل سال دو دستگی اروپا. اما در پی پايان صلح آميز جنگ سرد چه فرصت های فراوانی هم كه از دست نرفت.درنهايت جنگ سرد به خاطر انقلابی كه در اتحاد شوروی در راه بود به پايان رسيد اما نبايد پنداشت كه خط مشی های مردم سالارانه ی گلاسنوست و پرستوريكا كه در ميانه ی دهه ی ١۹٨٠ به اجرا گذاشتم به يك باره از آسمان فرو افتادند. خاستگاه آن ها به اصلاحات نيكيتا خروشچف در دهه های ١۹۵٠ و١۹۶٠ واصلاحات بعدی آلكسی كاسيگين بازمی گردد.اكنون به نظر بسياری چنين تلاش هايی در راستای "نوسازی" نظام سوسياليستی و كاركرد بهتر اين نظام برای مردم بوده است يعنی همان چيزی كه اين نظام در آغاز در پی آن بوده است. اما آن اصلاحات قبلی در مقايسه با اصلاحاتی كه دردهه های ١۹٨٠ و ١۹۹٠ به اجرا گذاشتم راه دشوارتری در پيش داشتند. در دوران رياست جمهوری من، بايد فضای مردم سالاری را به ثمر می رسانديم و البته چنين كاری فقط به خاطر آن كه ديگر هراس و وحشت سيطره نداشت ميسر بود.........ادامه
اين حرف هاي رفيق گورباچف است درباره ي پايان جنگ سرد.پربدنيست!!!
11/22/2004
نامه اي از همسر عرفات!!!:لابدازاين نامه هاي کلاه برداري دريافت کرده ايد که طرف فلان قدر پول داردومي خواهدازکشورخارج کندولي نمي تواند ودست به دامن شماخواهريا برادر مسلمان مي شود!!نمي دانم چرا بيشتراين نامه ها هم از افريقا وبه ويژه نيجريه مي آيد.مانند اين يکي كه سها همسرعرفات ازنيجريه فرستاده است:
آقاي عزيز
شايدازدريافت اين نامه شگفت زده شويد.اميدوارم درسايه ي الله شادمان باشيد.من سها عرفات همسرياسرعرفات رهبرفلسطين هستم که به تازگي درپاريس به لقاالله رفت.همسرخدابيامرزم پيش از فوت پول کلاني به حسابم واريزکردواکنون که به رحمت ايزدي پيوسته است رهبري جديد فلسطين درپي توقيف اين پول هست اما به لطف خداوندمنان تلاش شان ناکام خواهد ماند.اکنون که اين نامه را براي شما مي نويسم مقداري ازاين پول را توانسته ام نزد شرکت بيمه اي افريقايي بگذارم واکنون مي خواهم.........الخ

بقيه ي نامه هم مانند نامه هاي ديگر ازاين دست است که مخ طرف را مي زنند که فلان کاروبهمان کار را بکن!!حالا که صحبت عرفات شد بدنيست يک کاريکاتور مشتي درباره ي جلوگيري از ورود عرفات به بهشت را اين جا بگذارم البته بااجازه همه ي بزرگواراني که درسوگ وي خون مي گريند!!!


11/18/2004
خيالم راحت شد!!:ازاوسا كريم پنهان نيست ازشما چه پنهان هميشه يكي از نگراني هايم اين بود كه آن دنيا چگونه از پل صراط رد بشوم كه از مونازك تر وازشمشير تيزتراست!!به بخت بد خودم لعنت مي فرستادم كه چرادرجرگه بره هاي اوسا كريم قرارنداشته ام!!اما خواندن مطلبي درنشريه ي اينترنتي واشنگتن تايمز مورخ 15 نوامبر خيالم را كمي تا قسمتي راحت كرد!!بابايي درآمريكا كه متخصص ژن شناسي مولكولي است از ژني به نام ژن خدا سخن مي گويد!!اين يارو با مقايسه ي بيش از 2000 نمونه ي دي ان اي به اين نتيجه رسيده است كه باور به اوساكريم با واكنش هاي شيميايي مغزرابطه دارد(رابطه ي نامشروع نه!!رابطه ي مشروع !!آره قربونش!!)جالب اي جا است كه آخوندهاي مسيحي نيز از حرف هاي اين يارو حسابي خشمگين شده اندومي گويند تعالي روحي ازطريق استحاله هاي قدسي حاصل مي شود نه پالس هاي الكتريكي مغز!!!تحقيقات آن يارو ژن شناس كاشف ژن خدا نشان مي دهدهرچه ژني به نام وي ام اي تي 2 درآدم بيشتر باشدظرفيت اوساكريم پرستي اش افزايش مي يابد(ژن وي ام اي تي 2 خريداريم ،باطل شده ،باطل نشده!!) طرف مي گويد آدم هايي مانند بودا،محمد،ومسيح نيز به وفور ژن نام برده را دربدن شان داشته اند!!(لابد ماركس بيچاره چس مثقال از اين ژن را توي گوشه كنارهاي بدنش نداشت!!بميرم براي اين محروميت اش!!)
11/17/2004
نمايش نامه ي سياسي اقتصادي هسته اي:
پرده ي نخست: گفت وگوي بامداد وبامدادك
بامداد: ببين مرتيكه هردختري كه من بگم بايد باهاش ازدواج كني!!
بامدادك: چي؟!!من با هركسي كه خودم پسند كنم ازدواج مي كنم
بامداد:مي خوام دختر حسن روحاني رو برات بگيرم!!
بامدادك: حالا قضيه يك جورايي كمي تا قسمتي فرق مي كنه!!
پرده ي دوم:گفت وگوي بامداد وحسن روحاني
بامداد: دخترتونو شوهر نمي دين؟!!اون هم به يك جوان خوش آتيه!
حسن روحاني: راستش دخترم هنوز به سن ازدواج نرسيده!!
بامداد:اين جوان قائم مقام آژانس بين المللي انرژيه!!گفته باشم!!
حسن روحاني: حالا قضيه يك جورايي كمي تا قسمتي فرق مي كنه!!
پرده ي سوم:گفت وگوي بامداد والبرداعي
بامداد:يكي رو مي شناسم جون مي ده براي معاونت شما!!
البرداعي:يك كرورمعاون دارم براي هفت پشتم هم كافي اند!!
بامداد: اين يكي فرق مي كنه !!داماد حسن روحانيه!!
البرداعي: حالا قضيه يك جورايي كمي تا قسمتي فرق مي كنه!!
11/16/2004
آخوند عرق خور: خانم نجمي علوي ،خواهر بزرگ علوي دركتاب خاطرات اش به نام "ماهم دراين خانه حقي داريم " حكايت جالبي از قول بزرگ علوي نقل مي كند:
برادرم آقا بزرگ علوي كه 14 سال بزرگ تر از من بود،ازاين گونه مسايل،بيشتر مي دانست وگاهي آ ن ها را برايم نقل مي كرد.اودرباره ي پدرمحمدعلي جمال زاده يعني سيدجمال نقل مي كرد كه پدرمان باوي دوست بود. آقا بزرگ مي گفت كه از جمال زاده شنيده است روزي پدرش – سيدجمال-پس از پايين آمدن از منبركه نطق پرشوري عليه شاه وبه نفع مشروطه كرده بود به پدرمان گفت :ابوالحسن!خسته شدم،بيا برويم لبي تر كنيم يعني برويم مشروبي بزنيم.
كتاب سرشارازاين گونه خاطرات است ولي با آن كه توسط يكي از اهالي قلم (حميداحمدي) ونه خود خانم علوي نوشته شده است هم از لحاظ نثر، هم از لحاظ محتوا به ويرايش اساسي نياز دارد.خانم علوي دريكي از محدودمواردكتاب به نقد رهبري حزب توده هم پرداخته است و درمورد كيانوري مي نويسد:

هميشه درهركاري مي خواست جلو بيفتدونفراول بشود.عاشق فكرخودش بود وهمواره تلاش داشت آن را به ديگران تحميل كند.آدمي كه با خصوصيات تكروانه اش، فاجعه اي براي حزب توده آفريدكه منجر به پاشيدگي هزاران خانواده شد وبا دنباله روي ماجراجويانه اش از "خط امام" صدها نفرتوده اي به اعدام ،زندان ويا تبعيد ومهاجرت گرفتار آمدند.اونه تنها به حزب توده ضربه زدبلكه به نوبه ي خود ضربه ي سنگيني به جنبش چپ ايران وارد آورده است
11/15/2004
شوخي با چه گوارا: درسال ۱۹۶۰ ارنستو چه گواراي ۳۲ساله رييس بانک ملي کوبا شد.مي گويند فيدل کاسترو هنگامي که مي خواست رييس بانک ملي کوباراتعيين کنددرجلسه ي هيات دولت خطاب به حاضران گفت:رفقا بين شما کسي اکونوميست (اقتصاددان)هست؟
چه گوارا فوري دستش را بلند کرد.کاسترو که جا خورده بود گفت:خيلي خوب!!ازاين به بعد تو رييس بانک ملي هستي!!چندروزبعد فيدل درجايي چه را مي بيند مي گويد:خبرنداشتم اکونوميست هستي
چه مي گويد: اکونوميست؟!! من فکرکردم گفتي کمونيست!!
11/13/2004
كودكان رانبايد دست كم گرفت!!!:روزنامه كه به دستم بيايد بي درنگ مي روم سراغ صفحه ي ورزشي!!چكاركنم كه عادتي است قديمي ومزمن.عيال هم كه روزنامه دستش بيايديك راست مي رودسراغ صفحه ي حوادث!!!من كه اخبارورزشي را مي خوانم به هيجان نمي آيم اما عيال ازخواندن بكش بكش هاي ميهن آريايي اسلامي چنان به هيجان مي آيد كه با آب وتاب تمام شروع مي كند به تعريف هرآن چه خوانده است.تا هنگامي كه اين فسقلي واردزندگي مان نشده بود خيالي نبودومن هم حرفي نمي زدم.اما ازيك سال گذشته مدام غرغر مي كنم كه جلوي بچه اين مزخرفات كشت وكشتاررا نخواندولي به خرجش نمي رود كه نمي رود!!!تاكه چندروزپيش خودش هم فهميد نبايداين كاررابكند.عيال طبق معمول داشت با آب وتاب تعريف مي كرد كه پيرمردقصابي عروس ونوه اش راباكاردكشته است.هرچي هم باسر به بامدادك اشاره مي كردم كه داشت كارتون تام وجري را تماشا مي كرد به خرجش نمي رفت كه نمي رفت.مرتيكه با آن كه داشت كارتون تماشا مي كردششدانگ حواسش به حرف هاي عيال بود.
بعدازظهرش كه به خانه ي مادرزن جان رفتيم طرف رسيده نرسيده روكرد به خاله اش كه"خاله جون فكركنم ماماني مي خواد منو بكشه!!! "
عيال را مي بيني انگاريك سطل آب سرد ريخته باشندروي سرش.حسابي جا خورد!!البته معلوم نيست كه اين جمله ي بامدادك به آن خبرربطي داشته باشد ولي همين كه عيال ديگرجلوي بامدادك اخبارقتل وجنايت را نمي خواند نعمتي است.اميدوارم اين عهد به اين زودي ها ازسرش نپردچون آن وقت بعيد نيست كه من زنگ بزنم به پدرم وبگويم گمانم زنم مي خواهد مرا بكشد!!!!
11/09/2004
نعمت رمضان وصول شد : نه گمانم كسي باشد كه به اندازه ي اين حقير(بااجازه ي آقايون آخوندها!!رخصت!!)درباره ي ناخوش نشوندگي خودش پيش خردوكلان دادسخن داده باشد!!خداوكيلي هم كم مريض مي شوم .باورنمي كنيد بيايددفترچه ي بيمه ام را ببينيدكه شونصدسال است عوض نشده است وفقط تمديدش مي كنم.آن اندك شماردفعاتي هم كه ناخوشي گريبانگيراين حقير(بازهم بااجازه ي آقايون آخوندها!!)مي شودنمي دانم چرابيشتردرماه پربركت رمضان است!!مذهبيون لابد مي گويندبه خاطرخوردن روزه است واوسا كريم مي خواهدگوشي ازاين حقير(گورباباي آقايون آخوندها!!)كشيده باشد.ازخودم بپرسيدمي گويم اگرآدم مريض نشويي مثل من هم قرارباشد يك ماه آزگارگيرم پرازبركات اوساكريمي هم باشدانواع كوكوهاي يخزده ي روغن ماسيده را حواله ي شكم بدبختش كندبي بروبرگرد مريض مي شودجاي چانه زدن هم ندارد.خلاصه دوروزي افتاده بوديم گوشه ي خانه وحسابي ازدست اين مرتيكه بامدادك عذاب كشيديم.ازصبح تاغروب كارمان شده بود تماشا كردن پلنگ صورتي و لوك خوش شانس!!حتي اجازه نمي دهد پنج دقيقه اخبارورزشي گوش كني!!ماكه قيداخبارورزشي را زديم اما چه عذابي مي كشدعيال بيچاره كه بايد بابت ديدن سريال هاي آب دوغ خياري صداوسيماي ميهن آرياي اسلامي هزارترفند سواركندبراي خركردن بامدادك !!(عيال هم كه مانند اين سيگاري هاي تيركه هرسيگاررا باسيگارقبلي روشن مي كنندتلويزيون نوردحرفه اي است!!).مرتيكه كارتون كه نگاه مي كندسريك چيزهاي بي خودي مي زندزيرخنده كه آدم خنده اش مي گيرد.مثلادريكي ازكارتون هاي لوك خوش شانس ،اين گاوچران بي باك درپي برادران دالتون(به قول بامدادك برادران بالكن!!) به مرزكانادا مي رسد وبرمي خورد به يك پليس سواركانادا.طرف مي خواهد خودش را معرفي كند مي گويد "من مرزدار اين جا هستم".بامدادك اين را كه مي شنودمي زند زيرخنده وبعدازكلي ريسه رفتن مي آيد بالاي سرم ودست مي گذارد روي شانه ام:"بابايي مي گه من مرزداراين جا هستم"حالا نخند كي بخند!!هربارهم كه اين صحنه مي آيد همين داستان را داريم ومن بيچاره هم چاره اي جز تقديم كتف وشانه ام ندارم!!
گرفتاري ديگرهم اين بودكه مدام مي آمدزيرپتوي من مي گفت" بيا تونل بازي كنيم!!"هرچي هم مي گفتيم" بشربروكنارمريض مي شي " به خرجش نمي رفت كه نمي رفت!!آخرش هم تبعيد ش كرديم خانه ي مادرزن جان!!!
اين چندروزكه خانه نشين بوديم ملت غيورآمريكا نيز باحضورميليوني پاي صندوق هاي راي بارديگربوش رابه ولايت فقيهي كره ي زمين انتخاب كردند!!براي اين كه براي مان حرف درنياورند كه انتخاب ولايت فقيه كره ي زمين به پشم حساب نكرديم اين عكس را هم تقديم مي كنم به ملت غيوروهميشه درصحنه ي آمريكا!!:




11/06/2004
اندر حکایت گنجشک و منار: نیرنگستان آریایی_اسلامی پدیده های جالبی دارد که از بهترین انواع موجود در خاورمیانه است. جریده ی شریفه ی "کتاب هفته" که به خرج اقشار آسیب پذیر (همان مستضعفان سابق و خلق قهرمان اسبق) مجانی توزیع می شود و باز روی دست وزارت فخیمه ی ارشاد می ماند، در شماره ی 199 خود مصاحبه ای دارد با یکی از نوابیغ ایرانی که قرار گفت وگو گرفتن از او برای خبرنگار نشریه به رویا می مانسته است.
استاد ارجمند "درسال 1320 شمسی در خانواده ای متمول ...دیده به جهان گشود. با وجودی که دوران کودکی اش با بحران های اجتماعی و اقتصادی مردم آن روزگار همراه بود در بستری آرام که بر زندگی خانوادگی اش حاکم بود، با روحی سرشار از شوق کودکی زیست تا با آسایش خیال و ذوق و نبوغی بسیار در سن هفت سالگی راهی دبستان شود." (این اخوی چقدر توی سراین ننه مرده بامدادک می زند و خیال می کنددر فردای خیالی ممکن است شازده پسرش به مدارج عالیه هم دست یابد.)
استاد عالی مقام در "اولین گفت و گوی خود با نشریات فارسی زبان" فرمایشات گهرباری می فرماید که هر نخوانده واقعاً به قول اجانب آن را میس کرده است. از جمله این که "امروزه عصر تحقیق کمی به آخر رسیده و در واقع من اولین کسی هستم که بحث تحقیق کیفی را به عنوان مبانی نظری و علمی در علوم انسانی و اجتماعی مطرح
می کنم.
" ایشان خاضعانه اعلام می کند "من به جرات می گویم و حتی حاضرم تدریس کنم که یکی از بهترین ورودگاهها برای پژوهش و تحقیق در علوم انسانی، تفکر متافیزیکی است." حضرتش در پاسخ این پرسش که "آثار کدام یک از پژوهشگران ایرانی را بیشتر می پسندید؟" با نهایت تواضع می فرماید "حقیقت این است که بنده بیشتر منابع خارجی را مطالعه می کنم. چون اکثر منابع این رشته ها تالیف های خود من است."
شاه بیت مصاحبه آنجاست که حضرت استادی اعلام می فرمایند تاکنون 900 رساله ی کارشناسی ارشد و دکترا را مشاوره و راهنمایی کرده اند. با یک حساب سرانگشتی اگر با معیارهای علمی جدید دانشگاهی،که دکتر الله کرم و دکتر محسن رضایی را تحویل می دهد،ایشان سالانه ده رساله را راهنمایی و مشاوره کرده باشد( کاری به مسئولیت های تدریس، معاونت پژوهشی دانشگاه و ترجمه ی 15 جلد کتاب و هشتاد مقاله نداشته باشید) راهنمایی و مشاوره ی این رساله ها 90 سال طول می کشد.گنجشک بیچاره راست می گفت.

* پي نوشت:اين نوشته به قلم عمه ي بامدادك است وگرنه حقيرجرات ندارد به چنين استاداني از گل نازك تر بگويد!!
11/04/2004
بخند تا دنيا به رويت بخندد!!!!:روزنامه ي شرق درموردحاشيه ي گزارش مهندسان مشاور درشوراي شهرتهران خبري ديروزمنتشركرد كه به راستي خواندني است!!اوسا كريم حفظ شان كن ما كه خنده ي مبسوطي كرديم!!اميدوارم خنده ي شما هم مبسوط باشد:
" توضيحات وى جهت جمع بندى نظرات اعضاى شورا براى تصويب طرح مذكور در حالى صورت پذيرفت كه تنها مهدى چمران و رسول خادم از ابتداى بحث به آن توجه داشتند و در طول مدت ارائه گزارش مهندس مشاور واعظى آشتيانى و مسعود زرى بافان نيمه بيدار بودند و باقى اعضاى شوراى شهر به ترتيب مشغوليات ديگرى داشتند: «نسرين سلطان خوان عضو هيات رئيسه شورا در حال مطالعه بولتن داخلى شورا بود، دانشجو و مهندس معتمدى آذر و منظر خيرحبيب الهى در حال صحبت كردن، حبيب كاشانى در حال ختم قرآن، بيادى مشغول مطالعه بولتن و گاهى نيز در خواب بود و شيبانى نيز همچون ساير يكصد و شش جلسه گذشته شورا خواب بود. اين در حالى است كه مهدى چمران در اواسط سخنان اين مهندس مشاور به اعضا اعلام كرد چنانچه سئوالاتى دارند مطرح كنند و در اين ميان تنها نماينده وزارت كشور سئوالات خود را مطرح كرد و در نهايت اين لايحه با موافقت تمام آرا به تصويب رسيد

11/02/2004
شمس الرفسنجاني : سرمقاله ي ديروزروزنامه ي شرق را جناب شمس الواعظين دردفاع ازنامزدي رفسنجاني براي شرکت درانتخابات رياست جمهوري نوشته وگمان کرده است که فضاي سياسي ميهن آريايي اسلامي نيز همانندفضاي ذهني خودش دستخوش همان خوش خيالي ها وساده لوحي هاي ده پانزده سال پيش است!!سرمقاله اي که خواندنش بي اختيارپوزخندرابرلب آدم مي نشاند!!به ويژه فراز پاياني شاهکارشمس الواعظين خواندني است:
آمادگى هاشمى رفسنجانى براى بازگشت به صحنه اجرايى كشور فرصتى پيش روى وى مى گشايد تا تجربه دردناك دو دوره رياست جمهورى اش را به ويژه در بخش هاى امنيتى و فرهنگى (قتل ناراضيان سياسى، انسداد عرصه هاى فرهنگى، به حاشيه راندن روشنفكران و مولدان فرآورده هاى فكرى و فرارمغزها) اصلاح كند.

11/01/2004
آب غوره گيري در بي بي سي !!: بانويي براي ياسرعرفات مانندابربهاروبه پهناي صورت اشك ريخته است!!نامش چيست؟باربارا پلت .كارش چيست؟گزارش گر بي بي سي در كرانه ي باختري.كجا اشك ريخته است؟در وب گاه معظم بي بي سي!!!ايشان (باايشان خودمان اشتباه نشود!!) نوشته اند:
بالگرد داشت پيرمردنحيف رابرفرازاقامتگاه ويرانه اش بالا مي برد كه زدم زيرگريه....يهوزدم زيرگريه.
آخي!!!خانم پلت پس ازكلي قلم فرسايي درباره ي"موج ناگهاني احساسات"خودش درپايان مي نويسد:
علي رغم تمام ايرادهاي اش- ازقبيل فساد،تسامح دربرابرخشونت وخودكامگي درحكومت-نمي توان به بزدلي متهمش كرد!!
خداوكيلي راست مي گويدتصورش را بكنيداگرمانندبعضي تمام آن عيب ها را داشت وبزدل هم بودديگرمي شد نورعلي نور!!




بازگشت به بالا