12/25/2005
سیّد محرّم، گرانی، بامدادک و آنونس خوشامد گویی هما
شب چله ای رفته بودم منزل اخوی جای همگی خالی انار و هندوانه و فال حافظ به راه بود. زن داداش شکایت می کرد از این سیّد محرّم سبزی فروش محله که تا هرکی ازش می پرسد چرا این جنس یک دفعه این قدر گران شده پاشنه ی دهنش را می کشد و به قول رضامارمولک خواهر و مادر مقامات کشوری را از صدر تا ذیل مزدوج می کند. نگرانی زن داداش بیشتر بابت بامدادک بود که سوال هایش این روزها امان همه را بریده است.با مخلوطی از خنده و غیظ نقل می کرد که بامدادک اولاً می خواهد معنای فحش ها را بداند. ثانیاً می پرسد مگر مقامات کشور میوه فروش اند؟ اینجا اخوی سرش را از روزنامه برمی دارد و می گوید خوب برایش توضیح می دادی که کلّ میدان میوه تره بار تیول برادران رفیق دوست است. من گفتم شکر وسط کلام زن داداش بگذار ثالثاً را بگوید. زنداداش ادامه داد که قسمت سختش همین ثالثاً است که بامدادک می پرسد اگر مقامات مقصرند چرا به خواهر و مادرشان فحش می دهد؟ آن ها چه تقصیر دارند؟ توی دلم می گویم جای اعظم خانم، این همسایه ی طالقانی ما خالی که شرح کشّافی بدهد از نظریه های فمینیستی در باب تسلط بر تن زنان و نهادینه شدن این تسلط مردانه در زبان. در همین فکر بودم که اخوی روزنامه را به هوا پرتاب کرد و فریاد کشید یافتم یافتم. همگی حیران نگاهش می کردیم که ماجرا چیست. توضیح خودش این بود که : یک ساعت است زور می زنم بفهمم اگر درود گفتن به امام، مقام معظم رهبری و شهدا خوب است چرا برادر مجتبی رحماندوست مشاور رییس جمهوری در امور ایثارگران گفته "به نظر می رسد حذف این اسامی در ابتدای پروازهایی که با تاخیر - خصوصاً تاخیر زیاد- انجام می شود، مطلوب است."
12/24/2005

تلفن همراه عيسي مسيح

شركت هاي "گودنيوز" و "بارنا گروپ" خدمات مسيحايي براي كاربران تلفن همراه عرضه مي كنند ونام اين خدمات را هم گذاشته اند" ايمان همراه". مشتركين اين خدمات مي توانند با تلفن همراه شان آيات انجيل را بخوانند، زنگ آهنگ هاي ديني را درتلفن همراه شان بارگذاري كنند وگوش دل به آن ها بسپارند وفيلم هاي مذهبي تماشا كنند. اين خدمات را درانگلستان وايالات متحده شركت هاي مخابراتي" سينگولار" و "تي- موبايل" درشبكه اشان به مومنين ارائه مي كنند.البته اين خدمات نه في سبيل الله است نه في ريش الله ومومنان گرامي بايد ماهانه 5.99 دلار بابت آن از جيب مبارك بپردازند.حضرات شعار تجاري جالبي هم براي اين خدمات دست وپا كرده اند:" امروز با خدا حرف زده اي؟". البته مسيحيان گرامي دير از اين موهبت برخوردار شده اند زيرا پيش از اين خدمات تلفن همراه اسلامي و خدمات ساعت مچي يهودي هم به بازار آمده بود ومومنان مسلمان ويهودي را به فيض رسانده بود.
سربي دينان بي چاره بي كلاه مانده است وناچارند كه خودشان دست به كارشوند وبه زنگ آهنگ هايي كه خودشان روي تلفن همراه بارگذاري مي كنند بسنده كنند.خودم دوستي دارم كه سرود انترناسيونال را گذاشته است روي تلفن همراه اش. هم ميهنان ملي گرا هم كه ازسرود" اي ايران " مانند نقل ونبات درتلفن همراه استفاده مي كنند.
12/21/2005

هراس هيچكاك

هيچكاك كه معرف حضورتان هست.استاد ترس انگيزي درسينما. مي گويند روزي جناب ايشان با دوستي سوارماشين بودوداشت از ميان يكي از شهرهاي سوييس مي گذشت. هيچكاك ناگهان با دست بيرون را نشان مي دهد ومي گويد" اين ترسناك ترين منظره اي است كه درعمرم ديده ام". دوستش با تعجب به بيرون نگاه كرد تا ببيند اين چه منظره اي است كه استاد هراس را به هراس افكنده است. باكمال تعجب مي بيند كه كشيشي دربيرون دست به شانه ي پسربچه اي گذاشته است ودارندباهم حرف مي زنند.هيچكاك سرش را ازماشين بيرون برد وفرياد زد" پسر جان فرار كن. اگرجانت را دوست داري فرار كن".
12/19/2005

خدايا توبه

لابددرخيابان هاي تهران به موتورسواراني برخورده ايد كه مدام زمزمه مي كنند " موتور موتور" وباموتور مسافركشي مي كنند.يكي از پاتوق هاي اصلي شان ميدان هفت تير است. خودم هيچ گاه امتحان نكرده ايم ودربدترين راه بندان ها و آب وهوا هم حتي وسوسه نشده ام كه برترك چنين مسافركشاني بنشينم. مي گويند راننده ي موتور نادان است وآن كه پشتش مي نشيند نادان ترين. حالا چرا به ياد جماعت موتورسوار افتادم. درخبري خواندم كه درنيجريه هم كساني از چنين راهي نان درمي آورند. شگفت آن كه با اين كارشان هم اسلام عزيز را به خطر مي اندازندزيرا زنان را هم سوار مي كنند. دراستاني به نام "كانو" درشمال نيجريه با آن كه آخوندها به ممنوعيت سوارشدن زنان برترك موتورهاي مسافركش فتوا داده اند ونيروي انتظامي نيجريه هم به ميدان آمده است زنان ازاين بي حيايي دست نمي كشند. مقامات نيجريه بيش از 9000 پليس را بسيج كرده اندكه جلوي اين بي حيايي را بگيرند ولي افاقه نكرده است ودرگيري هايي نيز بين پليس ورانندگان موتورهاپيش آمده است.
مقامات مذهبي معتقدند به علت آن كه چسبيدن ترك نشين به راننده ي موتور گريزناپذير است اگرمسافرزن باشد وراننده مردوالبته برعكس، اسلام به خطر مي افتد. يكي از آخوندهاي نيجريه به نام ابراهيم خليل هم به رانندگان موتورهاي مسافركش دستورداده است زني را سوارنكنند مگرآن كه خواهر مادر خودشان باشد.مقامات نيجريه، حيوانكي ها نزديك 100 اتوبوس ويژه و 500 موتورسه چرخه هم وارد سامانه ي ترابري كرده اند تا بلكه زنان از ترك نشيني دست بردارند.موتورسواران هم از سواركردن زنان دست بردار نيستند چون زنان دست ودل بازترند وپول بيشتري مي دهند. پليس هنوز درنهايت نجابت كسي را دستگير نكرده است وفقط به امربه معروف ونهي از منكر اكتفا كرده است.
الحمدالله تعالي فرجه شريف زنان ميهن آريايي اسلامي از اين يك شيوه ي به خطرافكندن اسلام چشم پوشيده اند.درپايتخت ميهن آريايي هم كه بيشتربانوان خودرومند هستند. ديروز يكي از همين بانوان خودرو مند را ديدم. ازهمكاران مطبوعاتي است. ديدم اندكي پكراست.گفتم خدابدنده.گفت ديشب ازمهماني برمي گشتيم دستگيرمان كردند.گفتم مجبوري پسرهاي بيچاره را كنارت سواركني؟ خنده كنان گفت نه بابا برادرم را سوار كرده بودم كنارم ولي هردو مست بوديم..
12/18/2005

دردسرهاي ليدي چترلي

دي . اچ .لارنس كه معرف حضورتان هست.همان كه رمان خانمان برانداز" فاسق ليدي چترلي" را نوشت وكلي هم بابت آن دردسر كشيد. انگاردردسرهاي اين كتاب تمامي ندارد ودامن گير خاندان معظم آن خدابيامرز هم شده است. داستان از اين قرار است كه دربلاد فرنگ مجموعه اي ازلباس هاي زير زنانه به بازار آمده است بانام " ليدي چترلي". كرست ليدي چترلي.شورت ليدي چترلي و الي آخر.اين كار هم وارثان مرحوم دي اچ لارنس را حسابي از كوره دربرده است.گرفتاري اين جا است كه ليدي چترلي جزو نشان هاي تجاري نيست و لارنس هم مدت ها است كه عمرش را داده است به ما. بنابراين قانوني وجودندارد كه دست وراثان را بگيرد.
پوشاكي كه نام ليدي چترلي را برخود دارد انگار به رنگ صورتي و ارغواني است وچشم بندي به همين رنگ هم جزواين پوشاك است. البته دررمان لارنس كه به سال 1928 نوشته شده است ليدي چترلي هيچ كدام از اين اقلام را به تن ندارد.دست كم لارنس سخني دراين باره نگفته است.چه بسا آن مرحوم اگر زنده بود قلبش هم از كار پوشاك سازان جريحه دار مي شد.الله اعلم.البته آن خدا بيامرز خودش خيلي به كنش جنسي اهميت مي داد ومي گفت كه نبايد كنش جنسي را با ناهارخوردن اشتباه گرفت. ولي وقتي پاي پول وپله درميان باشد يعني همان پول ناهارداستان فرق مي كند
12/17/2005

يهوديان را به ماه بفرستيد

همكارتازه اي درقلمرومقدس ناك مطبوعات پيداكرده ايم كه اگرروزنامه نگاري اش هم مانندنگرش سياسي اش باشدواويلا است. چنان از رييس جمهوررجايي وارمندناك ستايش مي كند كه بيا وببين. تازه آمده است وحال وهواي همكاران را نمي داند.پريروز داشت مزخرفات وزير علوم درباره ي شق القمر رييس جمهوررجايي وارمندناك درسفر عربستان را با آب وتاب نقل مي كرد آن هم بدون ذكر مآخذ.جالب اين كه لب خند تمسخر را نيزبرروي لبان حضار نمي ديد.دلم سوخت.نگذاشتم ادامه دهد .گفتم كس شعرهاي وزير علوم در ايسنا را مي گويي؟ از رو برو نبوداين بار ازخاطرات سفراخيرخودش به اجلاس " دبليو اس آي اس" درتونس گفت( ايشان جزو سفيران جامعه ي خبرنگاري ميهن آريايي اسلامي در تونس بوده اند) واين كه چقدرمردم تونس شيفته ي رييس جمهوررجايي وارمندناك هستند ومي گويند خوش به حال تان كه چنين رييس جمهوري داريد؟ يكي از همكاران گفت مي خواستي براي شان بگويي اين رييس جمهور را رهبرمان از توي لوپ لوپ درآورده. همه زدند زير خنده.يكي ديگر گفت مي خواستي بگويي اي مردم تونس چه تونس پونز تو كون تونس ؟وقت انقلاب تونس. دست بردار نبود .مي گفت هرچيزي كه مي خواستيم بخريم تا مي فهميدند ايراني هستيم يك دهم قيمت به ما مي دادند. علت را هم كه مي پرسيديم مي گفتند قيمت اصلي براي آمريكايي ها است .بازهم متوجه لبخند تمسخر همكاران نبود.
بحث كشيد به سخنان اخير رييس جمهوررجايي وارمندناك درباره ساختگي بودن كشتاريهوديان درروزگار نازي هاي آلمان. گفتم مي دانستي غير از اعراب غيور، نئو نازي ها هم شيفته ي رييس جمهوررجايي وارمندناك شده اند؟ به روي خودش نياورد وهمان اراجيف رييس جمهوررجايي وارمندناك درباره ي خيالي بودن كشتاريهوديان درآلمان را تحويل مان داد. يكي از همكاران موسپيد كه ده سالي درآلمان زندگي كرده است ازآن چه دربازديد از اردوگاه مرگ داخاو ديده بود سخن گفت(اين همكار مي گفت دم ودستگاه آدم سوزي مو بربدن آدم راست مي كرد اما از همه تكان دهنده تر اين بود كه يكي از هموطنان روي يكي از كوره ها نوشته بود يادگاري از فلان كس فلان كسيان!!). فايده اي نداشت.اين جماعت اطلاعات شان خيلي قوي است.مي گفت همه ي اين چيزها ساختگي است مگريادتان نيست كه فيلم فتح كره ي ماه هم ساختگي بود. تا گفت ماه گفتم رييس جمهوررجايي وارمندناك گفته است كه به يهوديان در اروپا يا آلاسكا تكه خاكي بدهند به نظر شما بهتر نيست بريزندشان توي كره ي ماه؟ حالا ديگر سرخ شده است. مي گويم البته بايد مواظب باشند درقسمتي از ماه كه عكس امام ره نقش بسته بودمستقر نشوند. ببرندشان آن قسمتي كه فضانوردان شاشيده اند.البته اگراين فضانوردان بي حيا درهمان قسمت امام ره شايده باشند كاري نمي توان كرد!!
به گمانم ديگر پهلوي من يكي درباره ي رييس جمهوررجايي وارمندناك بلبل زباني نكند.البته روي اين جماعت را نبايد دست كم گرفت.
12/13/2005

خدارحم كرد

ازخداپنهان نيست از شما چه پنهان، برجستگي شخصيت (شكم حقير را مي گويم) چنان هراسانم كرده است كه هفته اي سه بار به استخروسونا مي روم.با شكم بيچاره خيلي بد تا كرده ام.ديروزهم جاي شما خالي، رفته بودم استخر. باآن كه خودرو نداشتم(فرد شماره هست) و مي بايست كلي توي اين هواي پردود منتظر بمانم تا به استخربرسم راس ساعت 4 كفش وكلاه كردم ورفتم بيرون.اين جوركارها را يك روزپشت گوش بياندازي تمام است.پشتت باد مي خوردوشخصيتت برجسته تر مي شود. كلي معطل ماندم تا ميني بوس ازراه رسيدوسوارشدم. پرازخواهران وبرادران هم وطن. خرما چپان. با اين حال يك ربعي زودتررسيدم. اين جورمواقع مي روم سراغ كتاب فروشي جمع وجوري كه همان نزديكي هاست. مختصري لابلاي قفسه ها گشتي زدم وحاصل آن هم 3500 تومن پياده شدن بود. كتاب " دنياي اراني" نوشته ي باقرمومني. تاالان 30 صفحه اش را خوانده ام .پر بد نيست. اين بارهيچ كدام از دوستان همراهم نيامدند.روز اول 5 نفر هم سوگندشديم كه با برجستگي شخصيت هاي مان پيكاركنيم. دوهفته هم نگذشته است كه خودم مانده ام وحوض (استخر)خودم. ديروزاستخروسونا خلوت خلوت بود. اول مي روم استخر بعدسونا.دراستخرپرنده هم پرنمي زد. سه چهارنفر آمده بودندكه درقسمت كم عمق داشتند آب تني مي كردند. سه ربع تمام طول استخررارفت وبرگشت شنا كردم. دركل 25 بار.يك باربيشترازدفعه ي پيش. وقتي كه پا به درون آبزن(جكوزي) گذاشتم ديگرناي جنبيدن نداشتم. همه جمع شده بودنددرون آبزن.اندكي كه حالم جا آمد گوشم رفت پي حرف هاي جماعت. انگارداشتندسربه سر مردكوتاه قامتي مي گذاشتند كه نخودي مي خنديد. ريش وسبيل بور.چشم آبي خون گرفته.تن وبدن سفيدسفيد واندكي زنانه. مردي ريشويي دستش را گذشته بود روي چربي هاي قلمبه ي دوطرف شكمش ومي گفت" حاج آقا چرا به اين ها مي گويند دستگيره ي عشق؟" همه زدند زيرخنده. حاج آقا هم دوباره نخودي خنديد وگفت شيطنت نكن بنده ي خدا. مانند رييس روسا حرف مي زد. شمرده شمرده وبا درنگ. اندكي هم آخوندوار. آبزن خيلي داغ بودديگرنماندم ببينم چه مي گويند رفتم سراغ دوش آب سرد وبعد هم سوناي بخار.آن جا هم ده دقيقه اي ماندم وبعدپريدم توي حوض آب سرد. جماعت آبزن جمع شده بودند توي حوض آب سرد.اين بارداشتند درباره ي سانحه ي هواپيماي سي 130 حرف مي زدند. مردمسني چشمكي به من زد وگفت:" حاج آقا ديدي يكي مي گفت كه قراربودتوي اين هواپيما باشد ولي اسمش را رييس اش خط زد وخودش به جاي اش رفت؟ طرف از اين كه جزغاله نشده بود سرازپا نمي شناخت اماشهادت رييس اش راهم به امت حزب الله تبريك مي گفت.راستي راستي كه قربان حكمت خدا بروم دريك حركت هم نجات مي دهد هم به شهادت مي رساند." دوباره به من چشمك زد.حاج آقا هم فقط مي خنديد.نخودي.
باردوم كه رفتم سوناي بخارديدم كه طرف مشت مال چي قهاري است.يكي به شكم روي سكو خوابيده بود وحاج آقا با دوپارفته بودروي ران هاي يارو و دوتا دست طرف را هم روبه بالا طرف خودش كشيده بود.هرچند گاه هم چنان با كف دست مي كوبيد روي كمرطرف كه انگارتوپ دركرده اند . وقتي ديد نگاه مي كنم.تعارف كردكه درازبكشم تا مشت مالم بدهد. تشكركنان گفتم" نه". آدم بايد مغزخرخورده باشدكه تن به چنين عملياتي بدهد.توي رخت كن ديدم كمدطرف بالاي كمدمن است.مراكه ديد گفت "ترسيدي از مشت مال ها!!".سعي كردم مانند خودش نخودي بخندم. زيرشلوارپنبه اي و زيرپيراهن راه راهي تنش كرده بود. نشستم دركمدم رابازكردم. كتاب " دنياي اراني" كف كمدافتاده بود.همان طورنشسته داشتم زيرپيراهنم را مي پوشيدم كه طرف از بالاي سرم گفت" كتاب هاي با حالي هم مي خواني!" برگشتم كه بگويم"قابل ندارد" اما حرف توي دهانم ماسيد.خشكم زد. باورنمي كنيد طرف عمامه ي سفيدي گذاشته بودسرش وداشت عباي خرمايي رنگي را به تن مي كرد. بهت زدگي مرا كه ديدزدزيرخنده.اين بارنخودي نبود خنده اش.من هم خنديدم. خدا رحم كرد كه نگذاشتم مشت مالم بدهد.
12/11/2005

گرمايش جهاني را دست كم نگيريد
بانوان ميهن آريايي اسلامي توانستند باچادر وچاقچور درمسابقات غرب آسيا مدال بگيرند دست شان درد نكناد اما خدا وكيلي بايد فكري به حال خودشان بكنند چون روند گرمايش جاني شوخي بردار نيست. اين روند را به خوبي مي توان درراستاي ريسمان فوق از چپ به راست به ديده ي عبرت ديد!!


چنين كنند بزرگان

هركسي درگذرزندگي هديه هايي ازاين وآن گرفته است اما كم تر كسي به صرافت آن مي افتد كه موزه اي از آن ها درست كند.اماچنين كنند بزرگان.نمونه اش كشوردوست وبرادروخواهرماكره ي شمالي است كه موزه اي با 200 اتاق زيرزميني ودرهاي 4.5 تني درشمال پيونگ يانگ برپاكرده است و219 370 هديه رهبرپيشين "كيم ايل سونگ"( معروف به مقام معظم رهبري-عكس چپ) و 53 419 هديه ي رهبركنوني،"كيم يونگ ايل" ( معروف به رهبر فرزانه وفرزند مقام معظم رهبري ارتحال كرده- عكس راست) را درآن گرد آورده اند.جالب اين است كه 11 سال پس از مرگ مقام معظم رهبري كره ي شمالي هنوزسيل هدايا براي آن خدابيامرز همچنان به سوي كره سرازيرمند است. اين را مي گويند عاقبت به خيرشدن. اوسا كريم نصيب همگان كناد. نه گمان كنيد دراين دژموزه فقط هديه هاي گنده گنده وگران بها را گردآورده اند نه خير از خودروي سواري مرسدس بنز بگير تا قاشق هاي حلبي وبشقاب هاي ساده وانواع كتاب ها را دراين دژموزه گردآورده اند.بخش تفنگ جات موزه هم خيلي پربار است.مي گويند آن مرحوم از آن تك تيراندازهاي زبردست بودو شكارراازفاصله ي شونصد متري باشليك يك گلوله ي ناقابل فرو مي افكند.به هرحال رهبركنوني كره ي شمالي دستورداده است كه هرهديه اي هرچه قدرهم كم بهاباشد ازقلم نيفتدزيراايشان هم مانند تمام رهبران فرزانه به معنويت بيشتربها مي دهند تا به بها. هديه ها را برپايه ي اهميت هديه دهنده گان دسته بندي كرده اند. هديه ي آدم بي كاري ازسوريه را كه نشسته با خوش نويسي عربي گفته هاي رهبرارتحال كرده ،چهره ي آن خدابيامرز را به تصوير كشيده است( يكي را مي شناسم كه با ترانه ها وچهره ي داريوش خواننده اين كاررا كرده است) با ليموزين زيل سياه رنگ و ضدگلوله ي رفيق استالين كه نمي شود دريك جا گذاشت. رفيق استالين افزون برليموزين پيش گفته قطارشيكي هم به مقام معظم رهبري ارتحال كرده اهداكرده بود.رفيق مائو نيز يك عدد قطار فرد اعلا به آن خدابيامرز هديه داده بود.هديه هاي رفيق برژنف(مدل كوچك فضاپيماي اسپوتنيك)، رفيق چائوشسكو( پوست خرس) ورفيق كاسترو(چمدان پوست سوسمار) هم جالب است.
12/10/2005

مدونا و هانا آرنت


سي سال پس از مرگ هانا آرنت ، نشريه ي آلماني دي ولت با دانيل كوهن-بنديت درباره ي اين فيلسوف گفت وگو كرده است. مصاحبه گراز دلدادگي ميان هانا آرنت و مارتين هايدگر مي پرسد و كوهن-بنديت مي گويد:" دلدادگي و رابطه ي جنسي توضيح فلسفي يا عقلاني ندارند.هميشه گفته ام كه هانا آرنت ، مدوناي فلسفه بود.مدونا مي گويد مردي را كه بخواهم به دست مي آورم. براي مدونا اين مرد مي تواند خود عيسي مسيح باشد كه دريكي ازنماآهنگ هاي اش از روي صليب پايين اش مي آورديا مي تواند مربي ورزشي اش باشد. فرقي براي اش نداردبه سراغش مي رود."

زنان درميان مردان

برخي از اين همجنسان ما هم بسيار زبل تشريف دارند.مردان را مي گويم. تنها هنگامي كه سخن از تقسيم بدبختي وبلا باشديادبرابري زنان ومردان مي افتند. يكي ازهمين زرنگ ها گيرداده بود به اين كه چرا درميان سرنشينان هواپيماي تازه فروافتاده هيچ زني نبود.مي دانم چگونه چنين انديشه نابي به مغزپرفسفر شان راه يافت.ازبس كه اين صداوسيماي ميهن آريايي اسلامي نام پروازعشق رادراين باره به كاربرد.نام عشق هم كه به ميان بيايد همه كه مانند صداوسيمايي ها ياد اوسا كريم نمي افتند( جان عمه اشان؟) برخي هم بي درنگ به ياد بانوان گرامي مي افتند.اين جوري مي شود كه مي گويندچرازني درميان سرنشينان نبود. هواپيما هم كه هواپيماي باربري بودونمي شود ازمهمان دارزن سخن به ميان آورد. آمدم بگويم ازكجا مي داني شايد زناني هم بوده اند اين ها نام شان را به ميان نياورده اند. دل ودماغ چك وچانه زدن نداشتم .به لبخندي بسنده كردم. به گمانم مال اين وارونگي بي پيرباشد.كم مانده از آسمان گه ببارد.گلاب به روي تان. طرف داشت همين جوربا نگره پردازي هاي خودگوش هاي باشندگان را به كار مي گرفت و ياخته هاي مغزكمينه ي ما هم به راه خودش مي رفت.ميان خودمان بماندراستي راستي زن جماعت هم خيلي ساده است . يكي از شيوه هاي تازه اشان دربلاداسلامي براي برابري بامردان شده است بمب گذاري انتحاري(=شهادت طلبانه). مي خواهندبگويندكه ماهم كمي ازمردان نداريم ومي توانيم به خودمان بمب ببنديم وبه لقاالله پرتاب شويم.مي خواهنددرناداني ورزي هم با مامردان هماوردي كنند. خنده داراين است كه اين كاربيشتربه كليشه هاي پدرسالاري دامن مي زند ودرراستاي همان باورهايي است كه مي گويد زن بايد ازخودگذشتگي مادرانه داشته باشد وازاين حرف ها. شهيده هاي انتحاري درست همان ارزش هايي را كه مي خواهند ريشه كن كنند پروبال مي دهند. ازهمه خنده دارتربرخورد برادران گرامي با خواهران انتحاري است. شيخ احمدياسين رهبرروحاني(به قول صداوسيماي خودمان) حماس مي گويد زن شهادت طلب اگرعمليات اش بيش از يك شبانه روزطول بكشد بايد مردي همراهش باشد.درمواردي كه مدت عمليات كوتاه ترباشد باكي نيست وزن مي تواند به تنهايي دست به كارشود.بنازم به اين رو.راستي مي دانستيد كه زنان درشورش ها وخودروسوزاني هاي فرانسه هيچ نقشي نداشتند؟ ما كه دركاراين خواهران مسلمان مانده ايم حيران.
12/06/2005
هندوانه خوري وپالرزنشيني
خواننده ي برزيلي به خاطر هوادراي از كاندوم ازكنسرت واتيكان محروم شد.سران واتيكان خانم دانيلا مركوري را ازخواندن در كنسرت كريسمس واتيكان محروم كرده اند چون مي گوينداين خواننده تهديد كرده بود كه دراين كنسرت هم كاندوم را تبليغ مي كند.البته مركوري اين ادعا را ردكرده است ومنكرچنين تهديدي شده است ومعتقد است واتيكان از شركت وي درپيكاربا ايدزباكمك كاندوم خشمگين شده است. كليساي واتيكان با كاندوم مخالف است زيرا معتقد است به لذت پرستي و رفتارهاي غيراخلاقي دامن مي زند.
دست برقضابرزيل كشوري است آكنده از بيماري ايدز ودرعين حال پرجمعيت ترين كشوركاتوليك جهان. اما دولت برزيل بي خيال كاتوليك ها شده است وتصميم گرفته است طي سال آينده براي پيكاربا ايدز يك ميليارد كاندوم رايگان دراين كشورتوزيع كند
دراين ميان هنرمندان برزيل هم دست به كارشده اندو يكي شان همين دانيلامركوري است كه سفيرسازمان ملل براي مبارزه باايدزشده است.البته هندوانه مي خوري بايد پاي لرزش هم بنشيني. تصورش را بكنيد كه يكي از مداحان كل گنده درميهن آريايي اسلامي بشودسفيركاندوم سازمان ملل.پرواضح است كه نبايد انتظارداشته باشد كه براي مداحي دربيت رهبري دعوت شود

12/04/2005
به ما كارت سبز بدهيد
جماعت گمان نكنم همانندي هاي زمام داران ميهن آريايي اسلامي و ينگه دنيا هيچگاه چنين فراوان شده باشد.به ويژه هردوگروه گندش را درآورده اند ازبس كه درقلمرو سياست به سخن پردازي هاي ديني و آن دنيايي دست مي زنند.درميهن آريايي اسلامي كه قربان خودشان بروندديگردون پايه ترين چرخ دنده هاي دستگاه زمام داري را نيز امام غايب برمي گزيندوبرپاي سياهه ي نام هاي شان امضا مي گذارد. شايد هم انگشت بزند.جناب بوش هم انگار با رييس جمهوررجايي وارمندناك درگمارش آدم هاي نابغه مسابقه گذاشته است. بي خود نيست كه رييس جمهوررجايي وارمندناك به ولي فقيه ينگه ي دنيا گفته است اگرتو بوشي من خودشم. بوش درتازه ترين اقدام براي زدن پوز رييس جمهوررجايي وارمندناك آدمي نابغه را به رياست دفتر توسعه ي بين المللي ايالات متحده گماشته است( به قول خودشان يواس ايد) تا به خارجيان درس دمكراسي وزمام داري انساني بدهد. اين جناب هم مانند همتايان ايراني اش انگاردوزارتجربه درحوزه كاري جديدش نداردورييس گروه آموزش دانشگاه كوچكي دريكي ازروستاهاي ينگه ي دنيااست. اين دانشگاه جزو نهادهاي آموزشي بنيادگراي ايالات متحده است.چيزي درمايه هاي دانشگاه شاهد درميهن آريايي اسلامي. شعارشان هم اين است " درراه مسيح وآزادي".كساني كه وارد دانشگاه پاتريك هنري مي شوند بايد ايمان نامه اي درده بندرا امضاكنند. دراين ايمان نامه آمده است" عيسي مسيح از مادري باكره به دنيا آمد وخدايي است با جسمي خاكي" يكي ديگرازنكات اين ايمان نامه اين است كه" هركس كه بدون ايمان آوردن به مسيحيت ازدارفاني برود بي بروبرگرد دچار عذاب ابدي مي شود"( قابل توجه ي آيت الله جنتي دامن اضافه تو). كارمندان واستادان دانشگاه نيزبايد امضابدهند كه به انجيل ايمان دارند. بسياري از دانش آموختگان اين مدرسه هم درراس كارهاي دولتي قرارگرفته اند. ياد مدرسه ي حقاني خودمان افتاديد لابد. به هرحال " يواس ايد" يكي از ابزارهاي آمريكا دربسط دمكراسي درعراق وخاورميانه است كه آكنده ازمسلمانان است وآن ها هم فكرمي كنند هركس خارج ازدين اسلام بميرد كلك اش كنده است. خدا به خير كند. بااين همه شباهت چرا به همه ي ما باشندگان ميهن آريايي كارت سبز نمي دهند.ازدردسر قرعه كشي هم خلاص مي شويم.
12/03/2005
كرم ازخوددرخت است

خودمانيم با آمدن بارانك الكي الكي دخترمند شديم وبفهمي نفهمي هدف نظريه پردازي همكاران و آشنايان درباره نسوان واقع شده ايم. به لطف اوسا كريم روزنامه هاي وزين هم كه پر است از اخبار تجاوز به جنس لطيف. پيش پريروزها يكي از همكاران اداره كه اوساكريم دوتا دختر نصيب اش كرده است وپسرمند نيست درپي خواندن يكي از خبرهاي تجاوز جنسي درصفحه حوادث نظريه پردازي اش گل كرده بود و گوش بي نواي ماراهم انتخاب كرده بود لابد به خاطر آن كه دخترمندشده ايم البته دخترهاي خودش مانند بارانك فسقلي نيستند.يكي سال اول دانشگاه وديگري سال آخردبيرستان. چكيده ي حرف اش اين بود كه اگردخترها خودشان را ترگل ورگل نكنند كسي كاري به كارشان ندارد. يعني جوري ماتيك(به قول امروزي ها روژ) نزنند كه هوش ازسر جنس خشن بپرد. پاچه شلوارشان بالاي قوزك پا نباشد. لاس زدن با اين و آن و كارهاي قبيحه اي چون مشروب خواري و سيگاردودكردن كه جاي خوددارد. راستي جاهاي خلوت هم نبايد بروند چه معني دارد كه دخترجماعت كله سحر برود توي درختچه هاي تپه هاي عباس آباد قدم ميرپنج بزند يا ورزش كند. دراين صورت اگربلايي سرشان بيايد حق شان است.خيلي ها چنين ديدگاهي دارند هم ازجماعت زنان هم از جماعت مردان.
تاكنون گمان مي كردم كه باشندگان ميهن آريايي اسلامي اين گونه اند ولي پيش پريروزها توي همين امام زاده اينترنت خواندم كه نه بابا اين ديدگاه مختص كشورهاي كهنه ورشكستي چون ميهن آريايي اسلامي نيست. سازمان عفوبين الملل كه خدا خيرشان بدهد آستين بالا زده است سراغ شماري از زنان ومردان بلاد فرنگ رفته است ودراين باره سئوال پيچ شان كرده است. باورتان نمي شود 28 درصدشان معتقدند كه كرم ازخوددرخت است(به قول مرحوم مادرم) و اگر طره اي ازموي شان راروي پيشاني پريشان نكنند يا خودشان را خداي نكرده به مردي نچسبانند مشكلي رخ نمي دهد. يك پنجم پاسخ دهندگان هم مي گويندتقصيرزنان است چون لباس هاي تحريك كننده يا افشاگر مي پوشند. بدبختي اين جاست كه معيار حمله كنندگان مختلف هم يك سان نيست.برخي را پاچه ي يك وجب بالاي قوزك تحريك مي كند برخي رانيم وجب. 26 درصد پاسخ دهندگان هم گفته اند كه زني كه مست مي كنداگرموردتجاوزقراگيردتقصيرخودش است. جالب اين جاست چنين ديدگاهي درباره ي كسي كه مست باشد چه زن چه مرد، وجيب اش را بزنند يا تلفن همراه اش رابلندكنند وجودندارد.

بازگشت به بالا