7/31/2004
آيت الله نوری همدانی: وظيفه همه آن است که با اثبات حقانيت دين اسلام از بروز طرح هايی مانند سکولاريزم، سوسياليسم و اومانيسم که موجب تزلزل دراعتقادات جوانان می شود، جلوگيری کنيم.
بامدادک(بالهجه ي آخوند نوار شهرقصه!!):بله بله مخالف قانونه!!!
7/28/2004
پيشنهاد بدهيد!!: چو افتاده است كه سران ميهن آريايي اسلامي مي خواهندوزارت امربه معروف ونهي ازمنكرراه بياندازندوسرانجام پس ازگذشت يك ربع قرن اين سنت حسنه ي اسلامي را زنده كنند.ازآن جا كه اين حقيربي وجودسراپاتقصيرهمواره نسبت به حفظ كيان ميهن آريايي اسلامي وايضا اسلام عزيزحساسيت بالاي 13 ريشترداشته ام وهمه ي شب ها به خاطر اين نگراني پابرهنه مي خوابم نشستم وبه اين چس مثقال مغزي كه هديه ي اوساكريم به حقيرسراپاتقصيراست فشار آوردم تا پيشنهادهايي براي پيشبردهرچه سريع تراين امرخطيرتقديم كنم اميدوارم سايرهم وطنان هم به آن چس مثقال هديه ي اوساكريم فشاربياورندكه ميهن آريايي اسلامي به بهشت وخارچشم كوردلان شب نورد تبديل شود.
* پيش از هرچيزبايد نامي مناسب براي اين وزارت خانه   يافت چون وزارت نهي از منكر وامربه معروف خداوكيلي ملت را رم مي دهد.وزارت رهسپاري به بهشت وبازداري از دوزخ پر بدنيست.بهتراست مسابقه اي بگذاريم براي پيشنهاد بهترين نام وجايزه اش هم سفرحجي پجي باشد.سكه هم بدنيست!!!!
* ازتجربه گذشتگان وبه ويژه ملت برادرافغانستان كه باكمال تاسف درهنگام حكومت امن طالبان دراين زمينه از ما پيشي گرفته بودند استفاده كنيم.بهتراست هرچه سريع ترملاعمريا بن لادن راتا نرفته اند به يكي ازسفارتخانه ها پناهنده شوند فرابخوانيم از تجربيات ذي قيمت شان استفاده كنيم.ملاآواره و حكمت يار وچندنفرتوي همين مايه ها نيز پربدنيستند.
* لازمه ي احياي سنت حسنه ي امربه معروف ونهي ازمنكراحياي ابزارهاي قديمي اين سنت حسنه هم هست.بايدوزارت ارشاد وسازمان ميراث فرهنگي وگروه هاي باستان شناسي را مامور كرد كه اين ابزارهاي مفيد را شناسايي واحيا كنند.براي نمونه دردوران برده داري ازنقابي حلبي استفاده مي شدبراي جلوگيري از عرق خوري بردگان.اين نقاب سه سوراخ داشت،دوتابراي ديدن ويكي براي نفس كشيدن با دماغ واز پشت سر بازنجير وقفل بسته مي شد.اين جوري هم عادت عرق خوري از سرمردم مي افتد ودست كم نابينا نمي شوندوكبدشان ازكارنمي افتد هم ازبارگناهان شان كاسته مي شود.

7/27/2004
فلسطين را با کدام سس مي خورند؟: وبگاه خبرگزاري سي بي اس به تازگي گزارشي درباره ي پوشش رسانه اي مناقشه ي فلسطين - اسراييل منتشرکرده است.دراين گزارش آمده است که از گروهي از دانشجويان آمريکايي پرسيده اند«مناطق اشغالي را چه کساني اشغال کرده اند و شهرک هاي مهاجرنشين مناطق اشغالي را چه کساني مي سازند؟».پرسش چندان دشواري نيست اما تنها ۲۹ درصد دانشجويان پاسخ درست را مي دانستند.نه اين که گمان کنيدرشته هاي تحصيلي اين دانشجويان رشته هايي پرت بوده است نه خير، همگي اين حضرات، دانشجويان رشته ي خبرنگاري بوده اندوحتي درباره ي مناقشه ي اسراييل وفلسطين پروژه هايي هم انجام داده بودند.حالا خودتان حدس بزنيدکه سطح آگاهي مردم عادي آمريکا درباره ي خاورميانه تا به کجا است!!به گمانم سربه فلک مي زند!!
7/26/2004
رييس ستادبرگزاري نمازجمعه ي تهران:در25 سال گذشته 1298بارنماز جمعه درتهران اقامه شده است كه 235باربه امامت رهبرمعظم انقلاب وازهمه بيش تريعني 361 باربه امامت آقاي هاشمي رفسنجاني بوده است.
بامدادك: اي والله به عالي جناب سرخ پوش!!

سيدمصطفي علوي(پژوهش گر):كتاب تازه ام "ملايكه"نام داردوفصل اول آن اختصاص به دويست پرسش وپاسخ دارددرباره ي اين كه ملايكه كيست اند،خوردوخوراك شان چيست،زادوولدونيزمرگ وميرشان چگونه است،تعدادشان چقدر مي باشد.....
بامدادك :اوسا كريم پژوهش گراني چون شما را براي ميهن آريايي اسلامي حفظ كناد!!
7/25/2004
امان ازدست نمايندگان اوساكريم!!!: ولي فقيه کره ي زمين جناب جرج بوش جل الجلاله(خودم هم معني اين را نمي دانم!!) باز هم سر ولي فقيه ميهن آريايي اسلامي را دورديده است ومي گويد پيام رسان(مسنجر!! مثل ياهو مسنجر!!) اوسا کريم است!!(: خداونداززبان من سخن مي گويدبدون خداوندكاري از دست من برنمي آيد)اوساکريم هم که با آدم باشد مي توان هرکاري كردوهمه ي کارهاي آدم هم درست است.کسي هم نمي تواند به  آدم  بگويدبالاي چشم ات ابرو است چون نمي توان به اوساکريم گفت بالاي چشم ات ابرو است.چون اوساكريم كه چشم ندارد.براي همين است که کشيش ها وآخوندها درينگه ي دنيا ودرقم هرکاري دل شان بخواهد مي کنند چون نماينده ي اوسا کريم ازخودشان است.اوضاع طوري خرتوخر شده است که معلوم نيست سياست مداران دارند از دين استفاده ي ابزاري مي کنند يا دين مداران از سياست.

سعيدحجاريان:من با مهندس موسوي دردانشكده  هم گروه وهمكارهستم ولي تاكنون فرصت نشده درباره ي نامزدشدن اش براي انتخابات رياست جمهوري صحبت كنيم!!!
بامدادك: فرصت پيش اومد بهش بگو خودشو ضايع نكنه!!!
7/24/2004
حسينيه ي شوراي اسلامي : دورازمنش بامدادي مان است كه پاي جعبه ي ليچارميهن آريايي اسلامي بنشينيم مگربه هنگام نمايش بازي هاي فوتبال،تازه آن هم اگرعلمك هاي شيطان يا به قول مرحوم مادربزرگ ماهپاره ها پخش نكنند.اما به قول مقام معظم ايشان داشتم  ازجلوي تلويزيون رد مي شدم كه ديدم حميد استيلي يك گل زد!!نه بابا اين را كه خود آقا گفته بود!!جانم براي تان بگويد داشتم از جلوي جعبه ي ليچارمي گذشتم كه ديدم داردمراسم نوحه خواني درمجلس زورچپان هفتم را نشان مي دهد!!باورتان نمي شودپشت همان ميز بلندي كه نمايندگان مي ايستند اراجيف شان را تحويل خلق الله مي دهندآدم گردن كلفتي سراپا مشكي پوش وبا موهاي ريز فرفري ايستاده بود ونالان وگريان نوحه مي خواند.نمايندگان هم برخي شان سرشان را مانند خايه هاي دلاك هاي  قديم تكان مي دادند وبرخي نيز باقيافه اي برما مگوزيد سردرجيب تفكرداشتند.حدادعادل هم آن بالا نشسته وقيافه ي  آب دوغ خياري فيلسوفانه اي به خودش گرفته بود.اين رياكاري چنان حال به هم زن است كه براي جماعت ذوب درولايت هم تعريف اش كني  بعيد نيست بالا بياورند.نمونه اش خودم داستان را براي همان همكاري كه نامزد نمايندگي مجلس شده بود تعريف كردم وپرسيدم"اگرجنتي اسم ات را ازفهرست امام زمان خط نزده بود وبه نمايندگي مجلس مفتي خر شده بودي روزنوحه خواني چه مي كردي؟!!" بي درنگ گفت كه اين چرت وپرت ها را قبول نداردوآن روز را مرخصي مي گرفت!!!
نكوداشت بازندگان جنگ داخلی اسپانيا: خوزفا واسكوئز گالگو ۶۵ سال آزگار داستان زندگی اش را دردل نگه داشت. نه از جنگی گفت كه ازشوهر جدای اش كرد، نه ازبزرگ كردن دخترش به تنهايی و در تنگ دستی و نه از زندانی شدن در دوران حكومت خودكامه ی فرانكو به خاطر غذادادن به مخالفان.
اكنون واسكوئز گالگو ۸۷ ساله برای نخستين بار در زندگی اش در كانون توجه قرار گرفته است و هزاران نفر قهرمان اش می خوانند و به او احترام می گذارند.
يكی از نزديك به ۵۵۰ كهن سالی است كه جزو اردوگاه بازندگان جنگ داخلی اسپانيا (۱۹۳۹-۱۹۳۶) بود و به تازگی در شامگاهی تابستانی به حومه ی مادريد آمده بود تا در آيين نكوداشتی به نام "يادآوری خاطرات" حاضر شود و هلهله ی ۱۵۰۰۰ نفر جمعيتی را به گوش خود بشنود كه برای ارج گذاشتن به آن ها آمده بودند.
واسكوئز گالگو اشك می ريزد و می گويد "پس ازاين همه سال سكوت هرگز انتظار نداشتم كه پيش از مرگ چنين شبی را به چشم خود ببينم"
درآيين نكوداشت كه در زمين فوتبالی در حومه ی ريواس- واسيا مادريد برگزار شد نوازندگان سرشناسی به مدت سه ساعت كنسرت رايگان برگزار كردند و روشنفكران شعر خواندند و سخن رانی كردند.
اما ستاره های واقعی همان صدها كهن سال سپيدمو و نحيفی بودند كه بسياری شان سوار بر صندلی چرخ دار يا عصازنان به مراسم آمده بودند.
اين ها جمهوری خواهان كهن سالی اند كه هوادار جمهوری دوم اسپانيا بودند و به خاطرش پا به ميدان نبرد گذاشتند، جمهوری جوان مرگی كه در سال ۱۹۳۱ پا گرفت و با جنگ داخلی و پيروزی فرانكو از پای درآمد. فرانكو تا به هنگام مرگ در سال ۱۹۷۵ بر اسپانيا فرمان روايی كرد.
نزديك صحنه ی برگزاری مراسم گرد آمدند و در فاصله ی ميان شعرخوانی ها و سخن رانی ها، سرود قديمی جمهوری را هم سرايی كردند، پرچم جمهوری را برافراشتند و فرياد زدند "ويوا لاريپابليكا!". جوانان هزار هزار اشك می ريختند......
ادامه
7/22/2004
محمدرضاخاتمي :انتخابات رياست جمهوري درراه است.اگرمحافظه كاران بخواهند براي يك دست كردن امور،سطح وجايگاه رييس جمهوري را تنزل دهندودرپي انتخاب فردي مطيع،بي اراده،مقلدوتداركاتچي باشند وضع ازاين هم بدترخواهدشد.
بامدادك: نه اين كه خان داداش جونت خيلي سركش،بااراده،نامقلد وغيرتداركاتچي بود!!قربونش بري !!!
7/21/2004
عالي جناب سرخ پوش: امروزجاي خالي احزاب واقعي دركشورمشهود است ونظام سياسي مانيازمندحضورمستمراحزاب واقعي به منظور فعاليت سالم سياسي است.
بامدادك:يعني حزب كارگزاران هم گوزمال شد؟!!بابا برو از داش مشتي ها راه ورسم نوچه نوازي بياموز!!!
عمه ي بامدادك:همين مونده بود تو ازفعاليت سالم سياسي دم بزني!!! 
7/20/2004
زنده باد آگاتا كريستي: چندروزپيش بودكه تلفن زده بود خانه امان معذرت خواهي كند.قراربودمطلبي را كه قول داده بود برايم بفرستدونفرستاده بود.گفتم آره ديگه بابا كسي كه توي جمهوريت ستون داشته باشدوقت نمي كندنيم نگاهي هم به ما يك لا قباها بياندازد!!خنديدوگفت مطالب روزنامه چه طوراست؟!!ازچندتا مطلبي كه خوشم آمده بود نام بردم وبعد هم گفتم گمان نكنم عمرتان به يك ماه بكشدخنديد وگفت علم غيب داري؟
فرداي آن روز بود كه هم روزنامه ي آن ها وهم وقايع اتفاقيه رابستند.پيش خودم گفتم حالا لابد گمان مي كند با آقا امام زمان يا آقا امام زمين رابطه دارم!!
گرفتاري ديگر هم اين بود كه نمي دانستم چه روزنامه اي بخرم.شرق كه نمي خرم چون لجم مي گيرد نمي توانم ظرف يك روز مطالب اش را بخوانم از بس كه زياد است!!!فقط صفحه ي انديشه اش كنجكاوم مي كند كه آن هم خدا حفظ كند امام زاده اينترنت را!!خلاصه وقتي رفتم پاي بساط دكه روزنامه فروشي سه راه زندان هنوز نمي دانستم كدام روزنامه را بخرم!!نگاهي به صفحه ي نخست همه اشان انداختم ديدم صفحه ي اول روزنامه ي اعتماد از همه توپ تر است!!!معلوم است صفحه بند بااستعدادي دارند.حسابي خنده ام گرفته بود!!روزنامه فروش داشت چپ چپ با نگاه عاقل اندرديوانه وراندازم مي كرد!!!خواستم علت خنده ام را براي اش بگويم از خيرش گذشتم!!روزنامه را برداشتم وپول اش را دادم راه افتادم طرف پايين.چشمم به شاهكار صفحه بند بود.گوشه راست وبالاي روزنامه آگهي تسليتي با پس زمينه ي سياه زده بود وبا قلم درشتي نوشته بود: يافاطمه السلام عليك ايتهاالصديقه الشهيده
وبعد بغل همين آگهي وباهمان اندازه مطلبي زده بود با عنوان: زنده باد آگاتاكريستي
 
7/18/2004
دنيا دارمکافات است!!: قابل توجه کساني که گمان مي کنند که ژاپن فقط کارگران يک لا قباي ايراني را اخراج يا به قول خودشان ديپورت مي کند!!نخير!!چشم بادامي ها به اهالي ينگه ي دنيا هم رحم نمي کنند!!باورنمي کنيد؟!!پس لابد خبر دستگيري بابي فيشر نابغه ي شطرنج جهان درژاپن را نخوانده ايد.آره جانم ايشان را درکشورآفتاب تابان دستگيرکرده اند وقراراست به جرم شرکت درمسابقه ي شطرنجي درسال ۱۹۹۲ دريوگسلاوي اخراج کنند چرا که يوگسلاوي درآن هنگام موردتحريم سازمان ملل بود.بميرم براي حکمت خدا!!بازهم بگوييد دنيا دار مکافات نيست!!به گمانم اوساکريم تصميم گرفته هرکسي که مقررات سازمان ملل را نقض کرده است درهمين دنيا وپيش از موعد به مکافات عمل اش برساند!!بدا به حال اسراييلي ها که عرايض سازمان ملل را پشم شان هم حساب نمي کنند.درضمن تا يادم نرفته بگويم که دستگيري بابي فيشر هيچ ربطي به سخنان اش پس از وقايع ۱۱ سپتامبرندارد که گفته بوداين حادثه پيامد تمام جنايت هاي آمريکا درجهان است وازهردست بدهي از همان دست مي گيري حتي اگر آمريکا باشي.فيشر گفته بود که ايالات متحده واسراييل سال هاي سال فلسطيني ها را سلاخي مي کرده اند پس چيزي که عوض دارد گله ندارد!!يادآوري: قانون اوسا کريم براي به مکافات رساندن نقض کنندگان مقررات سازمان ملل شامل مقامات ميهن آريايي اسلامي نمي شود.به پرونده ي اين ها درهمان صحراي محشر رسيدگي مي شود بي خود خوش خوشان تان نشود!! 
 
نادان ترين موجودروي زمين!!: يک هفته اي مي شود که اين مرتيکه بامدادک را به مهدکودک فرستاده ايم(هفته اي سه روز).خودم يک باربردم تحويل اش !!!دادم وآن قدرگريه مي کرد که دلم کباب شد.مربي مهد به زور توانست از بغلم جدايش کند.هروقت هم درباره ي مهد چيزي بپرسي چهره اش درهم مي رودبه زبان بي زباني ازامرونهي هاي خانم مربي ودرگيري هايش با کودکي به نام مهدي(نکندفرستاده ي امام زمان باشد!!) سخن مي گويد!!!هميشه نگران چگونگي کنارآمدن اين مرتيکه با نهادهاي آموزشي ميهن آريايي اسلامي بودم وانگارماجراي مهدکودک هم نشان داد که نگراني هايم بي پايه نبود.به نهادهاي آموزشي که فکرمي کنم به اين نتيجه مي رسم که انسان نادان ترين موجودروي زمين است!!!هرچندکه بکوشد خودرا باهوش ترين موجود اين کره ي خاکي جابزند!!موجودي که باورداشته باشد بدون نهادهاي رسمي آموزش نمي تواند چيزي يادبگيرد به هوش مندي خودش اعتقادندارد.مگرموجودات ديگرمدرسه مي روندومشق مي نويسند!!نهادهاي آموزشي انسان را از سرزندگي غريزي اش تهي مي کنند!!مغزش را پژمرده مي کنند!!!
7/17/2004
جنگ وچپاول، بلاي جان كتابخانه هاي عراق:كاركنان مركزاسنادوكتابخانه ي ملي عراق همچنان درتكاپوي بازسازي ويراني هايي هستندكه ارمغان نخستين هفته هاي جنگ است. جنگي كه به سركردگي ايالات متحده آغازشد.بسياري ازاسناد،عكس ها، نقشه ها وكتاب هاي بي همتايي كه قدمت برخي شان به چندين سده مي رسيددرآتش جنگ ازميان رفتنديادرموج چپاول ها ناپديدشدند.اكنون بخش باارزشي ازفرهنگ عراق براي هميشه ازميان رفته است.

روزگاري مي شداسنادبا قدمت چندصدساله رادرمركزاسنادوكتابخانه ي ملي عراق سراغ گرفت.ازاسناد دوران امپراتوري عثماني وگزارش هاي دست نويس جنگ ايران وعراق گرفته تا ميكروفيش هاي روزنامه هاي عربي درسال هاي آغازين قرن بيستم ميلادي.

امااكنون بسياري ازاين اسنادازميان رفته اندوپس ازآن كه ۱۵ ماه پيش نيروهاي آمريكايي به پايتخت عراق راه يافتندبه غارت رفتنديادرآتش سوختند.

سعداسكندر، رييس مركزاسنادوكتابخانه ي ملي عراق، مي گويد:"نزديك به ۶۰ درصداسنادويادداشت هاي دولتي براثرآتش سوزي يا آب گرفتگي ازميان رفت.اين ها اسنادهمه ي وزارت خانه ها وادارات دولتي از اواخر سده ي نوزدهم تا دوره ي صدام بوده اند.به گمانم نزديك به ۲۵ درصد كتاب ها نيز ازبين رفته اند كه بيشترشان كتاب هاي ناياب وباارزش بوده اند."

اسكندر مي گويدظرف چندروزپس از اشغال عراق، بخش بزرگي از فرهنگ عراق نابودشد.قدمت برخي از كتاب هاي نابود شده به چندصدسال مي رسد.مثل يكي از كتاب هاي ابوعلي سينا، فيلسوف وپزشك معروف كه قدمت اش به سده ي شانزدهم مي رسيد.اسكندر مي گويد درواقع بخش مهمي ازتاريخ عراق براي هميشه نابودشد.............
ادامه
7/15/2004
پنجاه وسه ترانه ي عاشقانه:اين عنوان تازه ترين مجموعه شعري است كه شمس لنگرودي منتشركرده است.شمس لنگرودي به تازگي همراه حافظ موسوي انتشاراتي به نام آهنگ ديگر راه انداخته اندكه ناشر اين مجموعه هم خودشان هستند.شاعرسرشناس باشي وناشرهم خودت باشي آن وقت كتاب خودت را با شمارگان 1200نسخه منتشركني نشانگر چه چيزي مي تواند باشدجزعمق بحران نشردرميهن آريايي اسلامي؟!!بگذريم.جايي خوانده بودم كه درميهن آريايي اسلامي نزديك به 5000 شاعروجود دارد بنا براين حضرات حتي خودشان هم كتاب هاي خودشان را نمي خرندكه دست كم شمارگان كتاب هاي شان به 5000 برسد!!!بگذريم!!!دراين مجموعه شمس لنگرودي ازتلخ انديشي ونوميدي مجموعه ي پيشين اش يعني " نت هايي براي بلبل چوبي" فاصله گرفته وبه شادانديشي واميدروي آورده است.به نظرمن مجموعه ي پيشين بيشتربه دل مي نشيند شايد به خاطر آن كه دراجتماعي آكنده از تلخي ونوميدي، شادسرايي به نوعي دعوت گرسنگان باشد به خوردن پيازبراي بازشدن اشتها!!كتاب شعركه مي خوانم آن هايي را كه به نظرم جالب مي آيد نشانه مي گذارم دراين كتاب چندان نتوانستم نشانه گذاري كنم!!يكي از شعرهايي كه نشانه گذاري كردم شعر34 بود:

الفبابراي سخن گفتن نيست
براي نوشتن نام توست.
اعداد
پيش از تولد تو به صف ايستادند
تا راز زادروز تورا بدانند.
دست هاي من
براي جست وجوي تو پيدا شدند.
دهانم كشف دهان توست.
اي كاشف آتش
درآسمان دلم توده ي برفي است
كه به خنده هاي تو دل بسته است.
عالي جناب سرخ پوش:درايران مصادرحكومتي با راي مستقيم وغيرمستقيم مردم انتخاب مي شوند واين ابتكار جمهوري اسلامي ايران يعني جمع دمكراسي وعقيده درجهان بي نظير است.
بامدادك: به اين ترش تره هم مي گويند مردم سالاري ديني!!راستي راستي بدا به حال مردم جاهاي ديگرجهان كه نمي تو انند ازاين معجون بچشند!!!
7/14/2004
اندرحکايت سانسور:کتاب گفت وگو با پرويز شهرياري را که مي خواندم خاطرات اش درباره ي سانسور هم برايم خيلي جالب بود.به راستي گاهي حکايت سانسوردرنيرنگستان آريايي اسلامي بيش ازآن که تلخ باشد مضحک است.نمونه ها فراوان است اما يکي از جالب ترين شان به کتاب هاي کودکان مربوط مي شود.درروزگار خيلي بچگي که هنوز نمي دانستم امپرياليسم پمپرياليسم را با چه سسي مي خورند شيفته ي کتاب هاي مصور تن تن وميلو بودم.البته همه اشان را ازکتابخانه امانت مي گرفتم وبه قدري گران بودندکه حتي فکرخريدن شان را به سرم راه نمي دادم!!راستش را بخواهيدبه قدري کتاب هاي تن تن را دوست داشتم که وقتي کتاب فروشي شهرمان يکي از کتاب هاي جديد تن تن را مي آورد وکتابخانه آن را نداشت سرقت از کتاب فروشي به رويايي سمج تبديل مي شد که درسراسر خواب هاي شبانه ام جولان مي داد.خوشبختانه بزرگ شديم وفهميديم امپرياليسم هم وجود دارداما خاطرات که به اين سادگي دست ازسرآدم برنمي دارد.هنوز هم شخصيت هاي کتاب تن تن را به ياد دارم.بعدازانقلاب هم که سران ميهن آريايي اسلامي مثل خودمان ضدامپرياليست شده بودندجلوي انتشارکتاب هاي تن تن را گرفتندوسال ها طول کشيد تا دوباره فضاي گل وگشادسياسي ايجادشدوکتاب هاي تن تن هم اجازه ي چاپ گرفت.چندي پيش روزتولد يکي از بچه هاي اقوام بود ومن هم طبق معمول گيردادم وبراي اش کتاب خريدم.يکي از کتاب هاي تن تن را به ياد روزهاي کودکي.بين خودمان بماندپيش از پيشکش کردن هديه، خودم آن را درعرض دو ساعت خواندم که اي کاش اين کار را نمي کردم!!ريده شده به خاطرات کودکي ورفت پي کارش!!!اين کتابي که من ديدم هيچ ربطي به آن کتاب هاي کودکي ام نداشت.کاپيتان هادوک به جاي آن که ويسکي بخورد مدام درحال شربت خواري است.زن ها هم مانند زنان مجري جعبه ي ليچارصداوسيماوشاطرهاي نانوايي ها آستين هاي لباس شان تا مچ دست شان را پوشانده است.اي کاش به جاي کتاب تن تن يکي از کتاب هاي اين مرتيکه بامدادک را به طرف هديه داده بودم.براي اين که بدانيد برسرداستان هاي تن تن درميهن آريايي اسلامي چه بلايي آمده است فقط به دونمونه ي پايين به ديده ي عبرت بنگريد!!!ببينيد تفاوت ازکجاست تا به کجا!!کاپيتان هادوک بيچاره تبديل شده است به شبح!!!



مقام معظم ايشان:مسلمان بودن كساني را كه مرتكب گروگان گيري افرادي هم چون اتباع فيلي پين ويا قتل آن ها هم چون تبعه ي آمريكايي مي شوند باورندارم!!
بامدادك:راست مي گه طفلكي قرآن را با لهجه ي كمونيستي مي خوندند.
عمه ي بامدادك:مجبوريد شرط مسلمان شدن را به زبان آوردن يك اشهد ان نمي دونم چي چيه خشك خالي بگذاريدتا اين جوري به دردسربيفتيد؟!!!
7/13/2004
عالي جناب سرخ پوش:سازندگي خيلي شيرين است هرچند كه درهنگام سازندگي مشكلاتي هم به وجود آيد.
بامدادك:آب تني كردن شيرين هم چقده شيرينه!!

فاطمه آليا(نماينده ي زورچپان مجلس هفتم):چهل نفردرجامعه هستند كه ماموريت دارندبه معابرپررفت وآمدبروندوهنجارشكني كنند ومظاهربدحجابي رادرجامعه رواج دهند
بامدادك:حق ات را خورده اند عقل كل!!بايد رهبرفراكسيون تيزهوشان مجلس مي شدي!!!
7/12/2004
عاشق عدالت ورياضي:كساني كه دردبيرستان رشته ي رياضي خوانده اند بي گمان بانامش آشنا هستند.خودم كه نخستين بارباخواندن كتاب "روش هاي جبر"دردوران دبيرستان شناختم اش.پرويزشهرياري را مي گويم.ازآن آدم هايي است كه دربرخورداول آدم را مجذوب مي كند.به تازگي خواندن كتابي درباره ي خاطرات وديدگاه هاي استادپرويزشهرياري را به پايان رساندم كه حاصل گفت وگوي اميرحاجي صادقي با استاد است.كتاب چندان پرملاط نيست ودرواقع زندگي پرفرازونشيب شهرياري كاري بس ژرف تر مي طلبد كه باگفت وگويي ساده نمي توان به سامان رساندش.بااين همه ازقديم گفته اند كاچي به از هيچ چي!!!تا يادم نرفته بگويم كه يكي از كاستي هاي بزرگ كتاب نداشتن نمايه است كه امروزه روز مانند آن است كه تلويزيوني دستگاه كنترل از راه دور نداشته باشد!!به اين مي گويند قياس مع الفارق!!!
كتاب بيشتر معطوف به وجه علمي زندگي استاداست وجه سياسي زندگي اش دركتاب كم رنگ تر است.شايد به خاطر ملاحظات مميزي(چه اسم تخماتيكي براي سانسور)درنيرنگستان آريايي اسلامي!!ازاين رواگردنبال آن هستيد كه ديدگاه استاددرباره رويدادهاي حساس رپع قرن اخير وبه ويژه نقش حزب توده دراين رويدادها رادراين كتاب پيداكنيد چيزدندان گيري نصيب تان نمي شود. مطالب مربوط به حزب توده سرجمع به اندازه ي چند صفحه است.درجايي استادمي گويد:
"البته حزب توده ي ايران گهگاه كارهايي مي كرد كه برايم سئوال برانگيز بود.مساله ي مخالفتش با جبهه ي ملي،مبارزه با فرانكو كه فكر مي كنم كارهاي واجب تري بايد مي كرديم و...متينگ هاي متعددي داشت واحساس مي كردم كه گام به گام تحت رهبري شوروي كارمي كندوبراي خودم سئوال بود كه مگر يك حزب نمي تواند خودش به تنهايي با توجه به مسائل داخلي تصميم بگيرد"
درجايي هم مي گويد كه بعدازانقلاب به عضويت حزب درنيامده است وحتي شبي كيانوري و طبري و بهزادي به خانه اش آمده اند كه متقاعدش كنند واردحزب شود ونپذيرفته وفقط همراهي ايدولوژيك با آن ها را پذيرفته است.
استاد هم دررژيم طاغوت وهم دررژيم ياقوت گذارش به زندان هاي ميهن آريايي اسلامي افتاده است وبازهم درموردبخش ياقوتي چندان مطلبي دركتاب نيامده است هرچند استاد درجايي با زيركي گفته است:
"من به شما عرض كنم كه درمدت زندگي ام هفت بار زندان را تجربه كرده ام وهربار - چه قبل ازانقلاب وچه بعدازآن-غبطه ي زندان قبلي راخورده ام.ظاهرا مسئولان زندان تنهاراهي كه براي پيشرفت مي شناسند اين است كه شيوه هاي آزارزندانيان راازجاهاي ديگريادبگيرند"
بهترين بخش هاي كتاب جاهايي است كه استاد از خاطرات جالب اش مي گويد وبعضي هاشان خيلي خنده دارهستند!!
شهرياري وسيدخندان:
"من خاطرم هست زماني كه آقاي خاتمي وزيرارشادبوديك باردرسخن راني اش اعلام كرد كه مي خواهيم سانسوررا برداريم.فرداي آن روز به تصادف دروزارت ارشادكارداشتم.به آقاي خاتمي هم سري زدم وگفتم شمارا به خدا سانسوررابرنداريد.درست است كه كتاب ونشريات را سانسورمي كنيد ولي من نمي دانم كتاب بدون سانسور به كجا ختم مي شود.گفت "چطورمگر؟" گفتم مدارس غيرانتفاعي درست كرديد،بانك بدون بهره درست كرديد،سرنوشت شان راديديم.ديگراين يكي را بگذاريد باشد.خنديد وگفت خيلي خب"
شهرياري وسيدغيضي:
"يكي ديگرازخاطرات دوره ي زندانم مربوط به سال 1330 زماني است كه درزندان قصربوديم.يك طرف زندان مخصوص ما توده اي ها بودطرف ديگر متعلق به به طرف داران نواب صفوي واسلام گراها كه خودنواب هم درميان شان بود...نواب اخلاق خاصي داشت هميشه استكان وچاي دركنارش بود...معمولا من به عنوان نماينده ي توده اي ها به ديدارنواب مي رفتم واودرحين صحبت برايم چاي مي ريخت وبعداستكان را مي شكست.مراازدوجهت نجس مي دانست.زيراهم زرتشتي بودم هم توده اي."
7/11/2004
قابل توجه دوست داران شهرت!!: نامه اي عاشقانه وبي تربيتي که جيمزجويس نويسنده ي مشهور ايرلندي درسال ۱۹۰۹ براي همسر آينده اش نورا بارناکل نوشته بود به تازگي درحراجي به بهاي ۴۴۶۲۰۰دلار فروش رفته است.به تازگي درمقاله اي هم درگاردين آمده است که خود نورا اين نامه هاي شهواني واخلاق برانداز را آغازکرده بودتاطرف به سراغ ماه رويان ديگرنرود.دراين ميان من دارم به آن پول کلان فکرمي کنم بابت دوورق پاره!!گيرم که نويسنده اش هم آدمي باشد که هدايت درباره اش گفته است ادبيات را به دودوره بايد تقسيم کردقبل از جويس وبعد ازجويس!!!اگرقصدداريددرآينده ازقله هاي شهرت بال برويدسعي کنيدنامه هاي الفيه شلفيه فراوان بنويسدوبراي وارثان به جا بگذاريدتادعاي خيرشان بدرقه ي راه تان باشد!!!
مقام معظم ايشان: مبارزه با فساد به دست‌هاي پاك نياز دارد
بامدادك:پاك يادت نره!!!
عمه ي بامدادك:يعني توي اين 25 سال آزگار يه دست پاك توي اين مملكت نبود
7/10/2004
رييس جمهور:نمي دانم چرااجازه نمي دهيم خانم ها به ورزشگاه بيايندومسابقات را تماشا كنند!
بامدادك:آخي!!اين قدرغصه نخور غم بادمي گيري آره قربونش!!
عمه ي بامدادك:خرخودتي!!!
ياركشي درانتخابات ينگه ي دنيا!!:درست مانندميهن آريايي اسلامي كه هنگام انتخابات ،نامزدهابه سراغ ارباب هنروورزشكاران وغيره مي رونددرينگه ي دنيا نيزبازارياركشي داغ داغ است.ترش تره اي درست شده است ازورزش،سينما وسياست كه بيا وببين!!
بيشتركساني كه من كنجكاوبودم بدانم ازچه حزبي حمايت كرده اند هوادارحزب دمكرات بودند:
آندره ي آغاسي
مادونا
ديويدممت
شارون استون
استيون اسپيلبرگ
وودي آلن
پيرس برازنان
فرانسيس فوردكاپولا
تام كروز
لئوناردو دي كاپريو
رابرت دنيرو
مايكل داگلاس
جين فوندا
جودي فاستر
ووپي گلدبرگ
تام هنكس
داستين هافمن
پل نيومن
جك نيكلسون
آل پاچينو
گريگوري پك
سيدني پولاك
جان گريشام
تنها يكي ازكساني كه كنجكاوبودم درباره انتخاب شان هوادارحزب جمهوري خواه است اين جناب هم كسي نيست جز جناب كارل مالون!!چندنفري هم ازهردوحزب حمايت كرده اند!!جل الخالق!!:
بيل گيتس
رابرت ردفورد
محمدعلي كلي
آرنولد
كوين كاستنر
هريسون فورد

7/06/2004
ستاره هاي واقعي پرچم آمريكا!!!:خداوكيلي بااين ستاره هاي پرفروغ آسمان ينگه ي دنيا نوراني نباشد چه باشد!!
خودتان را خسته نکنيد!!!:راستي راستي اين داستان فيلترگذاري وبگاه هاي اينترنتي هم به جاهاي باريک کشيده شده است!!الان ديگر همه مي گويندمن نبودم دستم بود تقصيرآستينم بود!!جناب وزير مخابرات که مي گويددربستن وبگاه هاي سياسي نقشي نداشته است واين کاربادستور قضايي انجام شده است وسخن گوي دولت هم پس از شونصد روز که روزه ي سکوت گرفته بودندفرموده اندکه هيات دولت وحتي وزراي حاضر در کميته ي سه نفره ي حفاظت از بيضه هاي اسلام دربرابر بيضه شکني وبگاه هاي سياسي هم ازچندوچون فيلترگذاري ها خبرندارند.ازطرف ديگر همشهري هم نوشته است که کميته ي نام برده از هنگام تاسيس درماه هاي آغازين سال ۱۳۸۲ تاکنون ۱۰۰ ميليارد صفحه رادرفضاي وب فيلترکرده اند.خداقوت!!دست وپنجول تان درد نکند!!خلاصه ما دراين ميان حسابي گه گيجه گرفتيم!!بالاخره اين عمليات صواب يکي دردنيا صدتا درآخرت را کي انجام داده است.ناگهان به عمه ي خودم مشکوک شدم ودرنهايت هم فهميدم کارکارخودش است!!حالا چه جوري سرنخ را پيدا کردم؟ازاوساکريم پنهان نيست از شما چه پنهان!!باتوجه به اين که مي ديدم درطول يک روز وبلاگ ها وبگاه هاي بسياري شونصدبار بازوبسته مي شوند فهميدم که جناب فيلترگذار هرکسي که هست بچه بازيگوشي مانند اين مرتيکه بامدادک دارد که با خودش سرکار مي بردواين آتيش پاره هم هرچندگاهي دکمه هاي حفظ بيضه اسلام دربرابر امام زاده اينترنت را دورازچشم ديگران دستکاري مي کند!!راستش را بخواهيد اول به خودم مشکوک شدم!!گفتم نکند کار بامدادک باشد!!!ولي بعدياد پسر عمه ي يکي يکدانه ام افتادم که ازبچگي هم کودک شروشوري بود!!يادش به خير که باهم جيم مي شديم مي رفتيم از روي موج شکن آن هم زيرباران سيل آسا شيرجه مي زديم توي رودخانه!!!اين جوري بود که فهميدم کارکار عمه ي تپلي خودم است!!بي خود گناه قوه قضاييه ومجريه ومقننه را نشوريد که آن دنيا بايد جواب پس بدهيد!!!
7/04/2004
چيستان !!!!: "البته مردم از جنگ خوش شان نمي آيد.همه اين را مي دانند.اما به هرحال اين رهبران کشورها هستندکه خط مشي ها را مشخص مي کنندومردم را به دنبال خودکشيدن هم همواره کارساده اي است.فرقي هم نمي کند که نظام مردم سالاري باشد يا ديکتاتوري فاشيستي، نظام پارلمان باشد يا ديكتاتوري كمونيستي.مردم را هميشه مي توان به دنبال رهبران كشاند.فرقي هم نمي كند آزادي بيان وجودداشته باشد يا نداشته باشد.كارآساني است.فقط كافي است بگوييم به ميهن شان حمله كرده اندوهواداران صلح را به ميهن دوست نبودن و به خطرانداختن ميهن متهم كنيم.اين براي درهمه ي كشورها كارساز است"
اگرتوانستيد بگوييد اين سخنان گهرباررا چه كسي گفته است؟فسفرنسوزانيدخودم براي تان مي گويم!!عالي جناب جنت مكان هرمان گورينگ ،افسر اس اس آلمان نازي دردادگاه نورنبرگ درسال 1946 چنين گفته اند.
7/03/2004
نگاه:انديشيدن چه نيرويي که به آدم نمي دهد درقلمروزندگي!!توانابودهرکه انديشا بود!!انديشه است که به آدم توانايي دگرگون ساختن زندگي وخودباوري را مي دهد.تنها با انديشيدن است که مي توان جايگاهي درجامعه يافت. خودرا توانايا ناتوان پنداشتن،مهم يا بي اهميت انگاشتن،آزادياناآزاد انگاشتن است كه چگونگي كنش آدم را رقم خواهدزديادچاربي كنشي اش مي كند.
شهرونددرجامعه ي بسته همواره درخطرسركوب،زندان يا مرگ است تامبادا خيال كنش به ذهنش خطوركند.درجوامع از ما بهتران هم كه سركوب جسماني را غيرقانوني كرده اند سركوب ذهني را به كارگرفته اند.آموزش وپرورش انسان هايي به بار مي آوردكه مي گويند دگرگون كردن جامعه را بايد به دست نخبگان وكارشناسان سپرد.شهروندعادي را چه به اين غلط ها.سردمداران جامعه مگرمرده اند.سران وكارشناسان را كه كناربگذاريم بقيه بايد بروندكشك شان را بسابند.
اگرنتوانيم انديشه را به پروازدرآوريم مردگاني بيش نيستيم كه ملال زندگي روزمره روي سرمان آوارمي شود.نه گردش ،نه مسافرت، نه خودرو، نه هيچ كوفت ديگري به كارآدم مرده نمي آيد.بدون انديشه هيچ اثري نمي شودبراين دنياي لاكردار گذاشت.بدون انديشه ي مستقل.بدون انديشه مگرآزادي وسرزندگي را به خواب ببينيم!!!



بازگشت به بالا