2/21/2006
فوئنتس و ونزوئلا

"هوگوچاوز بر کشوری ریاست می کند که پنجمین صادرکننده ی نفت جهان است اما همچون رهبران چپ گرا باد به غبغب می اندازد.درواقع نوعی موسولینی مناطق حاره است.مدام ازسرنیکوکاری ثروت نفت کشورش را بی دریغ خرج می کندواین یعنی به باددادن منابع تولید وفداکردن اشتغال داخلی.همانند خوان پرون سخن پردازی های مردم پسندراچاشنی مقدارفراوانی نیکوکاری اجتماعی کرده است.اما برخلاف پرون کاری به افزایش تنوع صنعتی درداخل ندارد.چاوز وسراب هایی که نشان می دهددیری نخواهند پایید"
این حرف های کارلوس فوئنتس نویسنده ی مکزیکی است درباره ی ونزوئلا وهوگو چاوز.این رادیگربرای آن پیرمردتوده ای نخواندم.
2/20/2006



چامسکی و ونزوئلا
ونزوئلا می تواندسرمشقی از همکاری وهمبستگی برای آمریکای لاتین باشد.چامسکی درهمایشی درموسسه ی فناوری ماساچوست (معروف به "ام آی تی") چنین گفته است.به یکی از پیرمردهای توده ای که گفتم کیف کرد.کف مرتبی هم برای چامسکی زد.خوش به حال چامسکی.جناب چامسکی معتقداست که بسیاری از اهالی ینگه ی دنیاوجهانیان چندان از دستاوردهای بزرگ انقلاب بولیواری هوگوچاوزخبرندارندچون رسانه ها دوست ندارندبه این موضوع بپردازند.چامسکی می گویدفرستادن نفت وبنزین برای تهی دستان وبی خانمان های ایالات متحده یکی از کارهای جالب چاوزاست.چامسکی معتقداست ونزوئلا نه تنها برای آمریکای لاتین که برای کل جهان سرمشق داده است.چه درقلمرو آموزش وپرورش چه درقلمرو بهداشت.خودمانیم این چامسکی هم عجب پرنفس است.راه به راه داردمی نویسد یا سخن رانی می کند.هفته ای نمی شود که درامام زاده اینترنت مطلبی تازه ازاین زبان شناس سمج نبینی.
2/18/2006

درستایش آزادی بیان

جهادکاریکاتورواری که مذهبی های جهان از مسیحی گرفته تا مسلمانان دوآتشه دربرابرآزادی بیان اندیشه به راه انداخته اندباردیگرهمستیزی بنیادی مذهب با آزادی اندیشه وگفتاررابه روشنی به نمایش گذاشت وباردیگرنمایان شد که مذهب درذات خودش چیزنیست مگرتجسم ازخودبیگانگی انسان.مشتی کاریکاتورسبب شده است تا دین مداران خوش خیم قلم به دست گیرندوازجرواجرشدن احساسات نازک ترازگل شان وجریحه دارشدن قلوب کروبی شان سخن سازکنند وبدخیم های شان نیزتهدیدمرگ سردهندوحتی به درخت های سفارت خانه ها نیزرحم نکنندوچنان ازخشم دیوانه شوند که زیردست وپای خودشان به لقاالله پربگشایند ودرآغوش حوری های بهشت برین بیاسایند.
دراین میان روزنامه هایی که دوباره کاریکاتورها راچاپ کردند وازتهدیدها نهراسیدندکاری کردندکارستان.روزنامه های اروپایی رامی گویم.درینگه ی دنیا که بوش ودارودسته اش وروزنامه های اصلی با خشم مقدس مسلمانان همدلی کردند وقلب شان ازلطمه دیدن احساسات مسلمانان جریحه دارشد.جناب بوش ازرفتارمودبانه بادیگران دم زدو نیویورک تایمز هم باهمین استدلا ل ها از چاپ کاریکاتورها سرباززد.ازهم جالب ترسخنان کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل بود که گفت"آزادی بیان به هیچ وجه مطلق نیست".
تمام سخن ایشان این است که مذهب نبایدهدف طنزقرارگیرد. به هرنگرشی ، خواه اسلام باشد خواه مسحیت خواه مارکسیسم چنین وضعیت ویژه ای دادن زیرپاگذاشتن حق آزادی بیان است.خردورزی تاب هیچ گونه حدومرزی راندارد.نمی توان گفت به هرنتیجه ای که می خواهی ازشواهد برسی برس اما حق نداری علیه اسلام یا مارکسیسم نتیجه گیری کنی.اندیشه را به کناری نهادن وازاقتدارپیروی کردن، عقل راکنارگذاشتن وازایمان دنباله روی کردن نتیجه ای نداردبه جزپاگرفتن جامعه ای که به یک رشته ارزش های مقدس پای بند است،به سانسورمیدان می دهد،دچارجمود فکری است وهرگونه رویگردانی ازآموزه های دینی را با کیفرهای قرون وسطایی پاسخ می دهد.
آزادی بیان یعنی این که اگردیدگاه های کسی به خشم مان می آورد نوشته های اش رانخوانیم.اگرنگرش کسی به نظرمان خطرناک است باید با سلاح استدلال به میدان برویم.باتفنگ وچماق پاسخ دادن به نگرش هایی که توهین آمیز می انگاریم همان وفاتحه ی اندیشه ورزی راخواندن همان.هرانسان آزاداندیشی بایددربرابرچنین تهدیدهایی بایستد.رودروایستی رابایدکنارگذاشت.
2/14/2006

رفقای عراقی وارتش های آزادی بخش

رفقای حزب کمونیست عراق بیانیه ی جالبی درباره ی اوضاع عراق منتشرکرده است که بادرودهای گرم وبرادرانه به رفقا ودوستان گرامی آغاز می شود.این نامه چندین بنددارد که جالب ترین شان موضع گیری رفقای عراقی درباره ی حضورارتش های بیگانه است.دربخشی ازاین بند آمده است:
" ما برای ایجادشرایط خروج هرچه سریع ترارتش های بیگانه پیکارمی کنیم اما براین باوریم که درخواست خروج بی درنگ آنان به معنای نادیده گیری قطب بندی های شدیدکنونی درکشورما،وجودگروه های شبه نظامی وناآمادگی کافی نیروهای امنیتی عراق است...."
ماکه سعادت نداشته ایم اما کسانی که سعادت دیدارازعتبات عالیات وکربلای معلا راداشته اند به خوبی می دانند که درآن جا چه بلبشویی حاکم است. خردوکلان وپیروجوان مسلح شده اند.پس هراس رفقای عراقی پربیهوده نیست.تصورش را بکنید که این رفقا درغیاب ارتش آزادی بخش ایالات متحده وانگلستان چگونه می توانند با جانورهایی چون مقتدی صدر وداردسته اش سرکنند.هرچنددرنهایت هرهنگام هم که ارتش های آزادی بخش از عراق بروندرفقای عراقی چاره ای جزرویارویی با سپاهیان الله نخواهندداشت.البته رفقای عراقی هم اسلحه مند هستندولی نه شورشهادت دارندونه حمایت الله را پشت سرشان.خداخودش به حال شان رحم کناد.
2/13/2006

بامدادک و یزید
این مرتیکه بامدادک از بس کارهای شگفت انگیز می کندراه به راه ازاین وآن لقب یزید را می شنود.در رستورانی شونصدماه پیش یک بار غذاخورده ایم ازکنارش که ردمی شویم نام رستوران را به یاد می آورد.عیال فوری می گوید "یزید.یزید من". امسال که می رفت به مراسم تاشورا انگارفهمیده بود که یزید کیست وچه کارکرده است.سربزنگاه پرسید.یزید فارسی اش چه می شود؟ ما را می بینی حسابی جا خوردیم.مادرزن جان برایش توضیح داد که طرف قاتل امام حسین بوده است.گفت یعنی من هم آدم بدی هستم؟ عیال دست به دامن اصطلاح شناسی شد وگفت که منظورازاین یزید آن یزید نیست واین یزیدیعنی آدم زرنگ.هاج وواج به من نگاه می کرد.سری تکان دادم وگفتم درشرعیات دخالت نمی کنم.انگاربدترشد.پرسید:شرعیات یعنی چی؟ گفتم:بیلمیرم.معلوم بود که به هیچ وجه قانع نشده است.
2/12/2006
قابل توجه ی رییس جمهوررجایی وارمندناک

با توجه به آن که نبوغ ازسرتاپای باشندگان میهن آریایی اسلامی فوران می کندونمونه آن را به خوبی می توان درپیشنهاد"شیرینی گل محمدی " به جای "شیرینی دانمارکی" توسط یکی از باشندگان میهن آریایی به وزیربازرگانی به چشم دل دیدبدنیست فهرستی از نام کشورهایی که به صورت پسوند با فرآورده های میهن آریایی اسلامی به کارمی رود تهیه کنیم وبرای شان نام های محمدی بگذاریم.نمونه هایی از این فرآورده ها وبرابرنهادهای شان که به ذهن این حقیررسیده است به قرارزیرهستند:
آچارفرانسه:آچارشق القمر
صندلی لهستانی:صندلی قریشی
یقه ی انگلیسی: گریبان کعبه ای
کباب بلغاری:کباب بعثت
سوسیس آلمانی: سوسیس غارحراء
رولت روسی:رولت هجرت
2/06/2006
تاب دارند

این روزها یکی از فیض های اجباری حقیربردن بامدادک به تماشای عزاداران حسینی است.به قول خودشان حسین پارتی. هیچ جورهم نمی شودزیرآبی رفت.همین که صدای طبل های گوش خراش سوگ واران سالارکربلا بلند می شودجناب بامدادک هم زنجیر به دست می آید سروقت من بیچاره. خداراچه دیدی شاید به خاطر صواب همراهی پسرک تا دسته های سوگ واری ما را هم به بهشت راه دادنداگرهم نگذاشتند ازرودخانه های پرشراب بهشت گلویی تازه کنیم نگذارند.به قول برادران وخواهران آذری که این روزها به زبان آذری نغمه سرایی ها می کنندبرای امام سوم شان، عیبی یوخ. دیشب هم برای تماشای دسته ها بردمش به میدان گرگان.به قول مادرزن جان میدان ثریا. این هم که بدترازمن خدای گیردادن به چیزهای عجیب وغریب.ناگهان دیدم دست مرا می کشد ومی گوید: بابایی این پراید را ببین.بیچاره حق داشت تعجب کند.یکی از عاشقان دل خسته ی سالارشهیدان کربلا جلو وعقب خودروی پرایدش را گل مالیده بود.عین گل مالی خودروهای ارتشی به هنگام جنگ یا رزمایش.ولی کلفت تر. دروسط کاپوت گل مالی شده هم نام امام سوم راانگارانگشت نویسی کرده بودند.به خط نستعلیق کج ومعوج.یا حسین شهید.دیده بودیم گل به سرشان کنند.گل به سرکردن خودرو را دیگرندیده بودیم.بامدادک پرسید: چرااین جوری کردند؟.گفتم: تاب دارند.گفت :ما هم که تاب داریم.همان که عمه جونو خرید.پس چرا به ماشین خاک نمی زنی؟".گفتم: مخ شان تاب دارد نه خودشان.گفت:به عمه جونو می گم برای مخ ما هم تاب بخره.
داشتیم پراید گل مالیده به سر را وراندازمی کردیم که سوت کوته پیام تلفن همراه بلندشد.یکی از دوستان دبیرستان فرستاده بود:
شهادت جان سوز،جان گداز،جان کاه، جان اف کندی، جان فورد، جان تراولتا، جان نثار، جان وین، جانعلی، جان مریم چشماتو واکن سری بالا کن.......
2/05/2006


ماشالله به رفقاي چيني

شركت گوگل به رفقاي چيني حال اساسي داده است. گوگل چيني كه پسوند آن به جاي نقطه كام ، نقطه سي اچ است ازواژه هايي چون حقوق بشر، دمكراسي، تبت وسايرواژگان كه به مذاق رفقاي چيني خوش نيايدسردرنمي آورد.حتي بخش عكس يابي گوگل چيني نيزپاستوريزه ي پاستوريزه است.نتيجه جستجوي عبارت " ميدان تيان آن من" دردوگوگل به خوبي اين تفاوت را نشان مي دهد(اين ميدان كه معرف حضورتان هست.ازكفرابليس هم مشهورتراست):
هم دروغ هم تصديق بلاتصور

همين كه زنگ زدوگفت بروم درباره ي چند كتاب سفارشي سازمان شان نظرم را بگويم مي دانستم حرف مي كشد به كاريكاتورهاي پيامبراسلام. كوله ام را كه بازكردم تا جامدادي را دربياورم عينك شنا را ديدوگفت :به به شناگرهم كه هستي.بعد هم گفت شنابلدنيست ولي دوست دارديادبگيرد.گفتم شناگرنيستي اما شناگران را دوست داري.اين جوري بود كه يك راست رفت سر اصل موضوع.كاريكاتورهاي اسلام شكن.گفت قبول كن كه اين كارتوهين به پيامبراسلام بود.گفتم ولي مشكل شما توهين به پيامبراسلام نيست.بعدبرايش توضيح دادم كه كاريكاتوركشيدن از امام ره وهرآخوندي درهردارقوزآبادي توهين به مقدسات است.بحث مخالفت با آزادي درميان است نه توهين به پيامبر.غش غش مي خنديد.گفتم تازه اين ماجرايك بارديگرنشاندادكه دين يعني تصديق بلاتصور.يعني هواداري ازنادانسته ها.گفت منظورت چيه؟گفتم: توكاريكاتورها را ديده اي؟گفت:نه.گفتم پس از كجا مي داني توهين به مقدسات است.دوباره زدزيرخنده.پرسيد: چه جوري اند؟گفتم : يكي از يكي بهتر.گفت:برايم بفرست.گفتم: نمي شود.گفت:چرا؟گفتم:مي ترسم سنگ بشوم!!بازهم زد زيرخنده.
2/04/2006

رسانه داري درينگه ي دنيا

اكثريت رسانه هاي ايالات متحده را چندشركت بزرگ مي گردانندكه دست برقضاشمارشان هم هرسال آب مي رود.به نموداربنگريد.رسانه هم يعني بنگاه هاي مطبوعات، انتشارات، موسيقي، فيلم، ويديو،عكس وصداوسيما.
اندرحكايت هم جوالي تاريك فكران و روشن فكران ديني

هنگامي كه مي شنوندروشن فكري ديني همانندمربع سه گوش ناسازمند است ازكوره به درمي روندوپرشوردادسخن مي دهند كه درپي زدودن دين از هرگونه واپس نگري اند.باورتان نمي شوندبسياري شان را مي شناسم كه مي گويندبايدقرآن را نيزازالك گذراندنهج البلاغه ونوشتارهاي ديني ديگركه جاي خوددارد.اما سربزنگاه كه مي رسدچاره اي ندارندجزهمخوابگي با پس افتاده ترين سرسپردگان خداوندعالم .به راستي سرقلم رفتن آدمي چون عطاالله مهاجراني كه خودراازهواداران سينه چاك رواداري قلمداد مي كندوهمراه شدن وي باانبوه تاريك انديشان ديني درجنجال كاريكاتوركشيدن ازسيماي پيامبراسلام كجا ودم زدن ازويرايش قرآن ونهج البلاغه درمحافل خصوصي كجا؟
نمونه ديگري ازهم عناني حضرات رابا كساني كه تاريك انديش شان مي نامندمي توان درموضع گيري يكي از دكترهاي جبهه ي مشاركت مشاهده كردكه ازروزنامه ي سلام دست به قلم بوده است واينك رسيده است به روزنامه حجت الاسلام كروبي.جناب ايشان كه جزو سردمداران انجمن صنفي روزنامه نگاران است درباره ي مقاله ي "الهام فروتن" درنشريه ي"تمدن هرمزگان" دست به قلم شده است وبه جاي دفاع ازآزادي بيان مي كوشد كه ثابت كند چنين كساني ونوشته هاي شان را نبايدجزو خانواده ي مطبوعات قلمدادكرد.واپس مانده ترين مذهبيون نيزچنين موضع گيري بي شرمانه اي نكرده اند آن هم درهنگامي كه جان انساني درخطر است.
به راستي هواداران آيت الله مسواك يزدي حق داشتندكه چندي پيش دردعواي زرگري برسرجمهوري طلبي يا حكومت طلبي امام (ره) مي گفتنداين جماعت هراس دارندتا به مناظره تلويزيوني بيايندچون مي ترسند الحادشان نمايان شود.حضرات بايد بدانندشترسواري دولا دولا نمي شود.دست كم مي توانند دم فروبندندوخوش رقصي نكنند، خوش رقصي هايي ازنوع خوش رقصي مهاجراني يا آن دكترانجمن صنفي كه حتي حال ندارم نام پرافتخارش را به ياد آورم.
2/01/2006

قابل توجه ي برادرتسامح

برادرعطاالله مهاجراني آن كوه تساهل وتسامح درروزنامه ي نوپاي " اعتمادملي"( دست پخت حجت الاسلام كروبي دامن اضافه تو) " به بهانه ي اقدام موهن يك روزنامه ي دانماركي"(به قول خود مهاجراني كه اهل قلم است ورمان هم نوشته) سرقلم رفته است وكلي گل واژگان تسامح آميز برقلم رانده اند كه دل هرنامسلماني را خون مي كند دل مسلمانان كه جاي خوددارد.ايشان به ياد قلم تازي هاي شان برعليه سلمان رشدي ملعون وكتاب شنيع آيات شيطاني به كاريكاتوريست هاي دانماركي تاخته است وازهمدلي جهان اسلام ازليبي وعربستان گرفته تا كويت وميهن آريايي اسلامي كلي خوش خوشان اش شده است وازاين كه " نام ويادرسول الله يك بارديگرآفاق را گرفت". ضمن آن كه شادمان منديم ازاين كه بارديگرسوزدوستي ومهررسول الله درسينه ها ي مسلمانان جاخوش كرده است نكته اي را به جناب تساهل يادآوري مي كنيم كه عزيزدل برادربحث برسركاريكاتوركشيدن از پيامبرنيست روزنامه نگاران حتي اگرتصوير معقولي هم از پيامبررسم كنند كلك شان كنده است.فيلم سينمايي محمدرسول الله كه خاطرمبارك تان هست. به اميدآن كه تمام مسلمان تساهل مند شوند.آمين يا رب العالمين.

بازگشت به بالا