3/31/2003

ارمغان جنگ:ارتش آزادي بخش!!!ايالات متحده درحمله به عراق ،سنگ تمام گذاشته وحتي خبرنگارهم باخودش برده است.گزارش تکان دهنده اي ازجنگ ناصريه ازيکي ازاين خبرنگاران شيردل درشماره ديروز ساندي تايمز چاپ شده است .برگردان پاره اي ازآن به زبان شيرين پارسي ،پيشکش همه ی کساني که به خاطر منافع ملي ميهن آريايي اسلامي ازجنگ دفاع مي کنند وحالم ازتمام مزخرفاتي که مي بافند به هم مي خورد!!
يواش يواش به سوي پل ناصريه مي روم وپاهايم روي آسفالت داغ وپرگردوخاک سست شده است.پيش رويم منظره ي وحشتناکي به چشم مي خورد.حدود ۱۵ اتومبيل،وانت وکاميون جاده رابند آورده اند.تمام شان بارگبارگلوله آبکش شده اند.برخي سوخته اند و ازآن هاتلی آهن پاره ي سیاه و درهم پيچيده به جامانده .برخي هنوزدرآتش مي سوزند.

درمیان اين آهن پاره ها ۱۲ جسد می بینم،همگي غيرنظامي.شمردم.درون جاده یا کنارجوی ها افتاده اند.همگی می خواسته اند شبانه ازشهرفرارکنندلابدازترس گلوله باران سنگین توپخانه وبالگردهاي امريکايي.اشتباه شان اين بود که مي خواستند ازطريق پلي فرارکنند که براي ارتش امريکاارزش تدارکاتي بسيارزيادي داشت ودرتيررس گروهي ازسربازان نيروي دريايي امريکا قرارگرفتند،جوانان هراساني که دستورداشتند به هرجنبنده ای که می بینند تیراندازی کنند.جسد مردی هنوزداشت جلز و ولزکنان می سوخت.دسته اسکناس چپانده شده درون جیب بغل اش داشت خاکسترمی شد.لابدپس اندازش راهمراه اش برداشته بود.
اندکی آن سوتر جسد دخترکي را مي بينم با پیراهن زردونارنجی زیبایی به تن .بیشترازپنج سال ندارد وکنارجويي درنزديکي جسد مردي افتاده است که نيمي ازسرش مانده است .لابد پدرش است.اندکي اين سو تر و درماشين ولگاي کهنه ودرب وداغاني که ازبرخورد گلوله وترکش سوراخ سوراخ شده جسد زني عراقي درون صندلي عقب مچاله شده .لابدمادر دخترک است.

نامه ي دوست:زماني كه دبستان را در ايران شروع كردم اگر كسي درس اش را خوب نمي خواند ، معلم به او جريمه ميداد آن هم زياد . مثلا ۵۰ بار ... خواه نا خواه ۵۰ بار نوشتن از هر متني آن را دقيقا در حافظه ضبط مي كند (اميدوارم اين شكنجه ديگر وجود نداشته باشد ).
اخيرا در وبلاگ ها مي خوانم كه بعضي ها چشم به راه حمله ي امريكا هستند تا شايد بتوانند از زير يوغ حكومت اسلامي خلاص شوند و دمكراسي صادراتي امريكا زندگي را به مردم هديه كند . ولي بايد اول نگاه كنيم ببينيم آيا در همين اواخر و در همان خاور ميانه ،كدام ملتي از دستان مبارك حضرت امريكا چنين هديه اي دريافت كردند ؟
افغانستان ؟ با آن همه بمب و موشكي كه امريكا بر سر افغانيان ريخت و آن همه كشته دادند . دريغ از يك جو دمكراسي و آزادي .. دوباره از ارتفاعات كابل طالبان شروع به حمله كرده اند و ملا عمر و بن لادن سر و مر و گنده دارند به ريش ملت افغان و امريكا مي خندند.
عراق ؟ كشتن مردم و بمب باران هاي شبانه روزي و نداشتن آب آشاميدني و مواد غذايي و دارو ارمغان دمكراسي امريكايي است و بعد از موفقيت امريكا نفت را هم به زور مي گيرد و تا ابد بدهكار مي شوند . خيلي كه شامل لطف شوند از آن ها به عنوان عمله براي بازسازي خرابي ها استفاده خواهند كرد
ايران بعد از ۲۸ مرداد ؟ خفقان تك حزبي و ساواك و داشتن حق توحش براي امريكايي و از بين رفتن كشاورزي و واردات مواد غذايي و دادن نفت ارزان در مقابل كالاي چندين برابر حساب شده و حكومت استبدادي و بالاخره در آب نمك نگه داشتن رهبر و تحفه نطنز انقلاب اسلامي .
و اما اگر امريكا بخواهد با اين ايرادات بني اسراييلي اش كه بهانه اي است براي شروع جنگ و دمكراسي و ازادي اش به مردم ايران ،آن وقت از ولي فقيه گرفته تا همه آن مهمانان افطاري تشريف مي برند در پناهگاه قصر جزيره كيش ، مهمان آقاي رفسنجاني و فايزه خانم . بمب ها مي ريزد سر مردم . وبلاگ نويسان جوان و بي كار مي شوند شهيدان راه آزادي نچشيده. شركت هاي هاليبرتون و بكتل هم به يمن رييس سابق شان اقاي ديک چني و خانواده محترم بوش تا آخرين فطره هاي نفت مان را استخراج مي كنند و در مقابلش اتومبيلهاي از مدل ۲۰۰۱ به اينطرف را كه باد كرده و مشتري ندارد دو لا پهنا حساب مي كنند . خيابان هاي تهران پر مي شود از اس يو وي . نسل جديد ايراني اين بار به يمن امريكايي ها مي شوند چشم آبي و مو بور ( با عرب و مغول و يوناني كه قاطي شده بوديم قبلا ) و يا مشكي خوش رنگ به قد وبالاي مايكل جردن . مي شويم ايالت پنجاه و يكم .
و اما ... هشدار به رهبران مورد حمايت امريكا . به دست دوستي امريكا هم اعتمادي نيست . چون مي گيرد . بالا و بالاتر مي برد بين زمين و هوا كه برسي چون ديگر نيازي ندارد ول مي كند و با كله سقوط مي كني .
نمونه ؟
صدام حسين ...با دادن بمب هاي ناب و شيميايي و ميكربي و گاز خردل و نقشه هاي ماهواره اي از شرايط حركت نيروهاي ايراني و وعده آقاي خاور ميانه شدن به صدام و امتحان بمب ها و كشتار حلبچه و.... حالا بايد دستش را ول كرد .
بن لادن .. دادن اسلحه و كشتن و كشته دادن در مقابل نيروي اتحاد جماهير شوروي و نگه داري كمربند سبزاسلامي مفرط كه بهترين حفاظ بود در مقابل يك كشور كمونيستي . با فروپاشي دست امريكا خسته شد . ديگر نيازي نداشت به اين آدم عقب مانده فناتيك . ولي اين مارمولك مثل عقرب سخت جان است دايناسور ها مردند و عقرب مانده .
محمد رضا شاه .... تا درجه ژاندارمي خاور ميانه بالا بردندش ولي وقتي در اوپك تقاضاي قيمت بالاتر براي نفت كرد دست شان خسته شد . بايد رويش را كم مي كردند تا به كوروش نگويد بخواب تا به ۲۵۰۰ سال شاهنشاهي ننازد . تا آريامهر و خدايگان به جايي برسد كه مكان امني نداشته باشد براي چشم بستن و نفس آخر ..
رهبر كبير ....صاحب پهن ترين كمر بند سبز . . اين يكي نبايد علني دستش را بگيرند . قطب زاده و يزدي يك دستشان دست آقا بود و آن يكي دست امريكا . . اين يكي زرنگ تر بود . . به روباه درس مي داد . . كر كري خواند . گروگان گرفت زد توي دهن امريكا . .زد توي دهن كامپيوتر .. روشنفكران را ۲ زنه كرد . با تهديد تو سري ، روسري كرد سر تمام زنان ..كليد هاي بهشت را گردن جوانان انداخت . دختر باكره به آن دنيا نفرستاد . يك نسل را با جنگ و يا اوين و يا خرافات پاك سازي كرد . به زور پيغمبر را به شاگردي قبول مي كرد . اجل مهلت اش نداد ... سن زيادي بالا بود ..
بامدادجان . اقاي نازنين مثل اينكه ما تنبل ترين شاگردان درس تاريخ هستيم آيا مي تواني ترتيبي بدهي كه تمام آنهايي كه اعتماد كرده اند و مي كنند به امريكا و چشم به دست دوستي اش دارند . ۵۰ بار از آخر عاقبت ملت ها و رهبراني كه اين امام زاده امريكا را باور كرده بودند جريمه بنويسند ؟ مي گم خدا را چه ديدي ؟ شايد اين بار در ذهن مان براي هميشه ماند .


3/30/2003
کردها وجنگ درعراق:کردها بزرگ ترين اقليت بدون دولت جهان هستند.هم اکنون سرجمع حدود۲۵ ميليون کرددرسوريه ،ترکيه، عراق وميهن آريايي اسلامي به سر مي برند.کردها همواره براي خودمختاري مبارزه کرده اند چه دردوران جنگ سرد وچه دردوران جنگ گرم!!!ولي متاسفانه هميشه مهره ي دست اين وآن ازمرحوم اعلي حضرت محمدرضاشاه پهلوي پدرتاج دار ما بگير تاهمين صدام حسين(سابقا صدام يزيد کافر) شده اند.اما شگفتا که هرگزازاين پيشينه درس نگرفته اند.انگار اين بارهم آقابوشه به بازي گرفتدشان.آمريکا بين جلب رضايت ترکيه ودمکراسي وآزادي براي کردها کدام رابرمي گزيند؟!!آيا امريکا حاضراست منافع راهبردي خود وترکيه راناديده بگيرد وبه کردها اجازه دهددرشمال عراق دولت خودمختارايجاد کنند؟بعيد مي نمايد!!اميدوارم رهبران کرد گرو هاي لازم را ازارتش آزادي بخش ايالات متحده گرفته باشندومفت ومجاني بيگاري ندهند!!!!
جنگ نفت :صدا وسيماي ميهن آريايي اسلامي اسم جنگ درعراق راگذاشته جنگ سلطه ،عراقی ها هم یک اسم قلمبه سلمبه ی عربی برایش گذاشته اند وخود امريکايی ها هم یک اسمی گذاشته اند که درآن از واژه ی کنترل استفاده شده است .به هرحال اصل قضیه نفت است!!ديک چني که انگاراندکي دهن لق تر ازسايرهمپالگي هااست درگرماگرم تابستان پارسال گفته بود ايالات متحده ي امريکا نمي تواند اجازه دهد آدمي مانند صدام ومجهز به جنگ افزارهاي کشتارجمعي ۱۰ درصدذخاير نفت جهان رادردست داشته باشد.آقا بوشه باآن که هالوتر است انگاردهان اش چفت وبست استوارتري دارد آن واژه عزيز سه حرفي ازدهان اش بيرون نپريدولي ايشان هم درجايي گفته بودند«عراق نبايد برمنطقه اي بسيارمهم سيطره داشته باشد»
همه ي نهادهاي پژوهشي کمربسته ي سرمايه داري هم بارها اعلام کرده بودندکه براي برآورده سازي نيازفزاينده ي جهان سرمايه داري به انرژي ،افزايش استخراج نفت ازعراق اهميت فراواني دارد وايالات متحده ي که آقاي سرمايه داري جهاني است بايد براي رفع مشکل آستين بالا بزند.
حالا اگربه اميد خداعراق ازپادرآمد عروسي شرکت هاي آمريکايي است!!آقايان مي توانند صنعت نفت عراق رابازسازي کنند وقرادادهايي ببندندکه ازديربازنصيب رقباي فرانسوي آلماني وروسي مي شد(علت جلز و ولز دولت هاي رقيب نيز همين بوده است)

راستي مي دانيد ارتش امريکا درجنگ کنوني باعراق روزي چقدر نفت مصرف مي کند؟!!
ناقابل است !!! پانزده ميليون بشکه درروز(به گزارش نيويورک تايمز)

3/29/2003

تحليل فوتبالي: ديروزتوي تاکسي راننده که يکي ازداش مشتي ها بود درباره ي جنگ عراق وامريکا حرف جالبي مي زد!!مي گفت برنده اش، فينال با ماست!!!خنده ي مراکه ديد گفت اين تن بميره دروغ مي گم؟!! مانده بودم چه بگويم!!
نامه ی دوست:
اقدامات جمهوري اسلامي داراي دو صورت كاملا مغاير است .
از طرفي قايقي پر از مواد منفجره را كه به عراق مي رفت در آب هاي اروند رود دستگير و ضبط ميكند و از طرف ديگر يكي از گروه هاي تروريست مذهبي اش را مي فرستد براي كمك به عراقي ها در جنگ .
از يك طرف اعلام بي طرفي مي كند و از سوي ديگر تظاهرات ضد جنگ به راه مي اندازد ..امان از دست اين دولت مكار و حيله باز ... بي خود نبود كه زنده ياد بيژن مفيد در نمايش شهر قصه نقاب روباه را براي آخوند انتخاب كرد
سوال ام اين است :
در كجاي دنيا تظاهرات ضد جنگ هم دولتي است ؟
و كدام دولتي كه ابراز بي طرفي ميكند ، طرف مي گيرد ؟براي چه از احساس مردم ايران سو ء استفاده مي كند ؟با راه انداختن اين تظاهرات فقط ۲ منظور دارد :
۱- به دنيا ثابت كند كه بر خلاف تصورشان مردم ايران هم فكر با دولت هستند و بر ضد دولت نيستند حتي موافق تمام دستگيري ها و روزنامه بستن هايش هستند .
۲ -اگر دنيا فكر مي كند كه جانب مردم ايران را بگيرد و دولت را مجبور به كناره گيري كند . اين مردم دوباره به سوي همين دولت خواهند آمد .
كاش مردم خودشان راه پيمايي ضد جنگ گذاشته بودند .كاش وقتي دولت اين راه پيمايي را مي گذاشت مردم شركت نمي كردند .من تعجب مي كنم كه چه طور اين ها با اين همه سابقه درخشاني كه دارند و براي همه مسجل شده هنوز هم مي توانند مردم را بازيچه اهداف خودشان بكنند .بعيد نيست كه دوباره با استقبال از جنگ ، سر مردم را مثل آن جنگ ۸ ساله گرم كنند تا آب ها از آسياب بيفتد و دو باره نفس تازه كنند هر بار كه بوي الرحمن شان بلند شد يا با جنگ ، يا گراني ، بيكاري ،دعواي زرگري بين خودشان، پخش مواد مخدر در ميان مردم و......سر مردم را گرم كردند و دوباره جان گرفتند
دوستي چند سال پيش تعريف مي كرد آخوندي مي گفت اگر يك ۵ توماني كف دست من بگذاريد هزار نفر هم نمي تواند آن را از مشت ما در بياورد . واي به حال حالا كه مملكتي را در مشت گرفته ايم . يكي نيست بگه اين ها از جان ملت ايران چه مي خواهند ؟
3/27/2003
گفت وگوي خواندني: درشماره ي 114 نشريه ي کتاب هفته گفت وگويي خواندني با داريوش شايگان چاپ شده است که اندکي شگفت آوراست مجله اي دولتي چنين کارهايي بکند.
برخي نکات جالب ازسخنان شايگان:
* فرديد رامي شناختم بارها اوراديده ام وحتي به وي علاقه مند بوده ام ودرجلسات وي شرکت مي کردم. هميشه بارقه هاي فکري فرديد روي من تاثيرداشته است.امافرديد چند جنبه ي شخصيتي داشت. شخصيتي بود که بارقه هاي فکري خيره کننده اي داشت. شخصيتي بود کاملا وسواسي که نمي توانست اين ايده ها را پياده کندوبنويسد.هيچ وقت نمي دانستيد که چه مي گويدوبه راحتي مي توانست درجلسه هاي بعدزيرحرف ها ي اش بزند.ديگرآن که فردي اخلاقي بود که اخلاق اش با حرف هاي اش هم خواني نداشت. چهارم آن که ذهن ملغمه اي وترکيبي عجيبي داشت
به نظرم فرديد بيشترضرررساند تا سود.ضررش اين بود که بسياري که مانند اقماردور و بر وي مي چرخيدندچون بضاعت فکري نداشتندوبارقه هاي وي را چون حقيقت مطلق مي پنداشتند منحرف شدند.مانند اقماري که ازمدارشان خارج بشوند.
*هايدگر وارونه ي هگل است.براي هگل تمام تاريخ فلسفه، تاريخ شکوفايي روح درعرصه ي تاريخ است. حال آن که براي هايدگرتاريخ يعني استتاروجود.دقت مي کنيد؟!!يکي بازمي شودوديگري بسته.اين بسته شدن درجهت ارج نهادن به چيزهايي است که ازدست رفته وطبيعتا ماهم چون ملت گذشته گرايي هستيم وچيزهايي را ازدست داده ايم نوعي همدلي باهايدگرداريم
*"آن چه خودداشت زبيگانه تمنا مي کرد" اگربه شکل سياسي دربيايدنوعي انقلاب مذهبي را شکل مي دهد.يعني"آن چه خودداشت زبيگانه تمنا مي کرد"اگربه شکل سياسي مطرح شودبه ايدئولوژي شدن مذهب مي انجامدواگربدون نقد وفاصله درانسان خيمه بزنديا وجود آدمي راتسخيرکندبدل به اسکيزوفرني مي شود.
* پست مدرنيته هرچه باشدبايد برپايه هاي نوعي خردگرايي حرکت کندهرفکري که بخواهد خارج ازيک قالب خردورزي جهش کند يابه عرفان مي رسديا به هذيان.
* نمي توان بدون نيوتن ازعرفان نظري به مکانيک نظري پرش کرد. نمي توان به مصداق "دل هرذره اي که بشکافي آفتابيش درميان بيني" گفت که بله!ماازگذشته اتم داشته ايم ويک باره به فيزيک کوانتوم برويم.نه نمي توان .بين تفکر پيش مدرن وفيزيک کوانتوم آيزاک نيوتن هست.آيزاک نيوتن خيلي مهم است.چراکه هنوزمقداري ازماکروفيزيک تابع قوانين نيوتني است.درعالم زيراتمي است که قوانين نيوتن به هم مي خورد.پس نمي توان اين جهش هاي معرفت شناختي رابدون درنظرگرفتن حلقه هاي رابط انجام داد. ازاين رو خردگرايي جهان امروزرابايد به عنوان يک واقعيت بپذيريم ويک نوع زيربناي قرصي داشته باشيم.بدانيم که چه داريم مي گوييم.
3/26/2003
نمازجمعه چند رکعته؟!!:ازاوسا کريم پنهان نيست ازشما چه پنهان به تازگي افزون برعقده هاي فراواني که ديگران درماکشف کرده اندازعقده فقرپرستي بگير برو تا آخر،خودمان هم عقده ي تازه اي درخودمان کشف کرديم:عقده ي شرکت درراه پيمايي هاي ضدجنگ!!راستش رابخواهيدهميشه ازاين که براي رفتن به خارج انگيزه اي نداريم پهلوي عهد وعيال شرمنده بوديم!!برخي دوستان به عشق پروپاچه هم که شده دوست دارندراهي فرنگستان شوند!!باورتان نمي شودمهندسي ازآشنايان چندروزپيش دعوت مان کرده بودبه استخر و سونا وهنگامي که درون جکوزي(به قول فرهنگستان آبزن!!ازموقعي که فرهنگستان اين برابرنهاد راگذاشته،يکي ازهمکاران بيچاره راکه نام خانوادگي اش آبزن است همه صدامي زنند جکوزي!!) لم داده بوديم بالب ولوچه ي آب چکان ازجکوزي هاي مختلط فرنگستان مي گفت واين که در آخرين سفرش دو دختر پستان درشت روبروي اش نشسته بودندوچه حالي مي داد انگولک کردن زيرآبي با پاي مبارک!!!اين هم شد انگيزه ترا به خدا؟!!!(نکندآن چه درباره ي بي بخاري ما گيلک ها مي گويندراست باشد؟!!) برخي دوستان هم به عشق مي گساري درملاء عام است که هواي خارج به سرشان مي زند!!ازاين لحاظ هم بدبياري گربيان گير ماشده است که دواخوري درکنج خلوت مي چسبد به خندق بلاي صاحب مرده!!
عاشق خيابان هاي پاکيزه و آرام هم که نيستيم وقدم زدن توي شوش و مولوي ازتفريحات اصلي مااست!!
خلاصه سرمان حسابي بي کلاه مانده بود که اين راه پيمايي هاي ضدجنگ روزنه ي اميدي شد براي سفربه فرنگ!!اما اين انگيزه هم به آب گوزيد !!به دعوت سازمان تبليغات اسلامي قراراست اين هفته پس ازنمازوحدت آفرين جمعه درميهن آريايي اسلامي هم راه پيمايي ضدجنگ برگزارشود!!درست ازجايي خورديم که انتظارنداشتيم!!مارابگو که دل توي دل مان نبودکه مبادا يکي ازاين احزاب دوم خردادي مثلا مشارکتي پشارکتي يهو به سرش بزند وبخواهدبراي ملت چسي بيايد وفراخوان راه پيمايي بدهد!!البته مي دانستم که مي دانندملت فراخوان شان راپشم هم حساب نمي کنند!!به هرحال شد آن چه نمي بايد مي شد!!حالا باچه رويي بروم سفارت فرانسه يا آلمان بگويم براي شرکت درراه پيمايي ضدجنگ به من رواديد بدهيد؟!!نمي گويند خودتان اين جا راه پيمايي داريد ازنوع خوبش راهم داريدکه در آن بهتان راه به راه شربت وآب اخته ي صلواتي هم مي دهند؟!!حالا توهرچي بگو بابا من مشکل شرعي دارم نمي تونم برم نمازجمعه!!به خرج شان نمي رود که نمي رود!!
راستي نمازجمعه چند رکعته؟!!
3/25/2003
اخبارنوروزي:
* درديدبازديدهاي سال نو ، جماعت همگی مخالف حمله ی امريکا به عراق بودند.تعجب می کنم که درامام زاده اینترنت همه جا سخن ازشادمانی مردم میهن آريایی اسلامی ازجنگ درعراق است(ناگفته نماند امروزرييس اداره امان مي گفت خدادرجاي حق نشسته است هرچه سرمردم عراق مي آيد حق شان است !!!)
* درتعطيلات عيدنه توانستم چيزي بخوانم(دريغ ازيک خط) نه توانستم استراحتي بکنم(دريغ ازيک قطره آب خوش!!) مگراين مرتيکه بامدادک گذاشت!!بهش مي گفتم امريکا به عراق حمله کرد مي گفت اوه اوه !!!
* عيدي بامدادک ازمرز بيست هزارتومن گذشت!!حساب کتاب که مي کنم باتوجه به عيدي هايي که به بچه هاي اقوام ودوستان داده ام نه زيان است نه سود!!ير به ير!!
* روي ديواراداره دل سوخته اي بارنگ افشان و خط کج وکوله ي نارنجي نوشته است:
ليلي ترابيش ازجان شيرينم دوست دارم(خوش به حال ليلي!!!)
* خيابان هاي تهران خلوت خلوت است باورم نمي شود اتوبوس، پنج دقيقه اي ازاين سرتخت طاووس مي رسدبه آن سرش !! مثل خواب وخيال مي ماند!!
* سرايدار افغاني ساختمان مجله امان، کتابي مي خواند به نام«موفقيت نامحدود در۲۰ دقيقه»(جل الخالق!!!)
* کتابي راديدم درپشت ويترين کتابفروشي به اسم«کدو از جاليز تا قابلمه» نويسنده :هايدي اشتروبل مترجم:مليندااسکندري
* درکتاب فروشي نشر چشمه ، رسول خادم راديدم باهمسروفرزندش.ازاين کت هايي تن اش کرده بود که دوچاک دربغل دارند(مثل صندوق عقب ماشين).روي اش مي آيد باآن راي دودرصدي بيايد توي مردم؟!!ملت هم انگارنه انگار!!پشم هم حساب اش نکردند!!باباحالا نماينده ي شورا هيچي بالاخره کلي براي تان مدال گرفته!!اي مردم نمک نشناس!!آن قدردلم براي اش کباب شد که کم مانده بود بروم ازش امضا بگيرم!!!
محمدکاظم سالمي(شاعر):خداوندنطفه اي رادرذهن شاعربه وديعت مي گذارد!!
بامدادک:يه بلاتشبيهي،چیزی بگو!!بی ادب!!
خبرنگار:خودشماجوانی کرده اید؟
اخوی رییس جمهور:دردوران دبستان همه ی کتاب های صمدبهرنگی راخوانده بودم
بامدادک:خلاف ات خیلی سنگینه اخوی!!آدم اخوي وپدرش آخوند باشه واون وقت صمدبهرنگي بخونه!!اي والله!!
کلهم باطل!! ازاول !!:سلام!!راستی سال نو مبارک!!سالی پايان يافت خوش بختانه زنده ايد وبدبختانه بايد سياه مشق هاي صدتايک غازمارابخوانيد(مي ميرم براي اين فروتني رياکارانه وخودزني آبااجدادي باشندگان ميهن آريايي اسلامي!!) خداوندمنان شماراصبرجميل دهاد!!براي آن که دانه پاشي مختصري کرده باشيم سال نورا با نامه ي دوست مي آغازيم آغازيدني!!!
نامه ي دوست:
بامداد جان
هميشه بيزار بودم از سياست به قول سهراب سپهري معتقد بودم :
جاي مردان سياسي بنشانيد درخت
كه هوا تازه شود

ولي با نهايت تاسف بي آن كه بخواهم و چون انسانم و مجبور به زندگي در جامعه و جامعه جدا نيست از سياست ،شعر سهراب نتوانست دورم كند از انديشيدن به سياست .
هدفم فقط مخالفت با جنگ بود وقتي در تظاهرات شركت مي كردم و مي كنم . ولي بودن در همين جمع و چندين ساعت نشستن دور هم و صحبت در همين زمينه دريچه حقايق را مي گشايد و مي بينيم چقدر ساده ايم اگر باور كنيم خيلي از مسايل ظاهري را .
مخالفت شديد اخير مردم با دستگاه هاي خبري اين جا به اين دليل است كه آن ها شديدا دارند ضد حقايق را بخورد مردم مي دهند . و خواندن اكثريت وبلاگ ها و نظرشان اين باور آن هارا تاييد مي كند ديگر به سي ان ان و مخصوصا فاكس نيوز كه دروغ گو تر است نگاه نمي كنم . ديگر باور دارم كه حكومت امريكا دمكراسي نيست و در حقيقت اليگارشي است با قدرت لابي گروپ در اتخاذ تصميم اين دولت و نمايندگانش در مورد اين جا و دنيا وقتي به جاي خبرگزاري ها به سي اس پان نگاه و گوش مي كني حقايق را از لابلاي سوال هاي مردم و جواب آن متخصصي كه حرفه اي دارد توضيح مي دهد مي فهمي .و آن وقت است كه مي بيني چه را حت مردم را به بازي گرفته اند
در غوغاي اين جنگ ناگهان دم خروس را از زير عباي جمهوري اسلامي مي بيني و ديگر قسم حضرت عباس شان حالت را بهم مي زند
ايران مي گويد فقط يك موشك اشتباهي خورد به انبار آبادان . در حالي كه پنتاگون غذر خواهي مي كند از پرتاب اشتباهي ۳ موشك به خاك ايران .
به دستور امريكا بود كه ايران نمي گذاشت نفتكش هاي حامل نفت عراق از راه آبي ايران استفاده كنند .
وقتي نمايندگان حقوق بشر مي آيند ايران ، بيشتر در هتل مي مانند تا رفتن به زندان ها و مصاحبه با زندانيان سياسي .وفقط با امير انتطام ها حرف مي زنند و بعد هم آب ها از آسياب مي افتد .
در گير و دار هارت و پورت داشتن انرژي هسته اي ، ايران به راحتي مي گويد داريم مركز اتمي نطنز و بوشهر را آماده مي كنيم و آب از آب تكان نمي خورد و به راحتي هم مي گويند بفرستيد نمايندگان تان را و باز ديد كنيد از هركجا كه مي خواهيد ( چون قبلا دور از چشم مردم به اين توافق رسيده بودند ).
و...و...و....
بله، بر خلاف مرگ بر امريكاهاي نماز جمعه ،دم خروس زنده باد امريكاي شان بد جوري پيداست . ايران تنها كشوري است كه تظاهرات ضد جنگ نگذاشته اجرا شود . عجيب نيست كه ۸ سال جنگ با صدام و كشته شدن آن همه جوان ايراني و موجي و شيميايي شدن شان فقط دستگاه لاريجاني را سخن گوي دروغ پردازي ها كند ؟
بله ،قول داده اند همكاري را زير پرده مرگ بر امريكا ادامه دهند به شرطي كه بمانند و كم كم آزادي هايي را هم به مردم بدهند .
و چه ساده اند مردم اگر بخواهند قسم حضرت عباس اين جماعت را باور كنند و در اين شرايط خوبي كه براي شان هست كنار بنشينند و فكر كنندكه بعد از افغانستان و عراق منجي ( امريكا )خودش حكومت را تهديد خواهد كرد و حمايت از مردم و ايران مي شود همان ايده ال ..
آیا اين قدر ساده انديش شده ايم كه حتي ۲۸ مرداد را هم از ياد برده ايم ؟آيا تاكنون ديده ايم از اين امامزاده معجزه اي در نقاط اشغالي اش در دنيا سربزند ؟ آيا وقتي خود امريكا مي گويد ما موشك را عوضي پرتاب كرده ايم حكومت اسلامي اين همه مي خواهد جانبش را بگيرد كه به دروغ ميگويد عراق اين كار را كرده ؟دلم گرفته از اين همه دروغ و دو رويي بامداد جان . دلم گرفته از اين همه خام كردن مردم .
-------
3/20/2003
جنگ آمپول تقويت سرمايه داري:انگار نه انگارکه اين همه راه پيمايي خيابان هاي سراسرجهان رابه لرزه درآورد.انگارنه انگارکه اين همه فريادضدجنگ ازگلوي ميليون ها نفربرخاسته است.بوش و کمربسته اش بلرانگارناشنواباشند.
به هرحال اين جنگ بارديگرثابت کرد که دمکراسي بورژوايي يعني پشم!!

معجون آريايي اسلامي:شونصد بارگفتيم بابااين ملت معجون آريايي اسلامي سرکشيده وسرازپانمي شناسدبه خرج کسي نمي رود که نمي رود.خوشبختانه طي يک ماه هردونمونه ي جنون آريايي اسلامي راديديم!!يکي کارناوال تاشورا ديگري حماقت چهارشنبه سوري!!البته همين جا پوزش مي خواهم ازهمه ي کساني که مبارزه راساده گرفته اند وگمان مي کنند هرچيزي که آخوندها با آن مخالف اند لابدچيزخوبي است وبايد زيرعلم اش سينه زد!!اما من نمي توانم چشم بپوشم ازچهره ي بينواي راننده ي تاکسي بدبختي که اراذل ميهن آريايي اسلامي روي شيشه جلوي ماشين اش ترقه که چه عرض کنم بمب انداخته اندوهم درآمد سگدويي يک ماه اش رابرباد داده اند هم خرج بيمارستان ودوري ازخانواده راشب عيدي تقديم اش کرده اند باعشق واحترام!!ديگرازبيماراني نمي گويم که سرسام گرفته انديادخترجواني که به خاطرشوخي جنون آميزفرومايگان رنگ ازروي باخته است ومثل بيدمي لرزد!!حماقت تاشوراوحماقت چهارشنبه سوري دو روي يک سکه است!!گيرم يکي آخوندپسندباشد وآن ديگري باب طبع طيف گسترده اي ازضدآخوندها!!اميدوارم مستي معجون آريايي اسلامي ازسراين ملت مادرمرده سرانجام بپرد!!
3/19/2003
پيوند زور و تزوير :فردا سالگرد ملي شدن صنعت نفت است وآدم بي اختياربه ياد۲۸مردادمي افتد!!نگوييد چه ربطي دارد!!لابديک ربطي داردکه بي اختياربه ياد۲۸مردادمي افتم!!براي من ازنوجواني آن چه بيش ازهمه درباره ي نهضت ملي شدن نفت جالب بوده است واکنش مذهبي ها دربرابردولت کودتابودوجالب است که درفرآيندماله کشي تاريخ اين قسمت ازماجرابه کلي مسکوت مانده است.روي همين حساب هرچه دراين باره مي خوانم ومي شنوم خيلي برايم جالب است.ازجمله اين تکه ازافاضات گروه فداييان اسلام يک روزپس ازکودتاي ۲۸ مرداددرروزنامه اشان:
ديروزتهران درزيرقدم هاي مردانه ي افراد ارتش مسلمان وضداجنبي مي لرزيد.مصدق غول پيرخون آشام درزيرضربات محوکننده ي مسلمانان استعفا کرد.حسين فاطمي خائن که ازخطرگلوله ي برادران نجات پيداکرده بود قطعه قطعه شد.نخست وزيرانقلابي وقانوني(سرلشکرزاهدي) براي ملت سخن راني کرد.
3/18/2003
تاج زاده:اولين انتخابات مجلس کاملا آزادبودوفقط بحث برسر توده ای ها بود.آن هم یک بحث فنی بودکه این ها باید به کتاب آسمانی سوگند بخورندوبه آن اعتقادندارند.پس صلاحیت آن ها ردشد.ازاین جهت نبودکه مارکسیست بودند
بامدادک:د برای همینه که ته ی مردم سالاری دینی باد می ده !!پنچرگیری هم نمی شه کرد!!
3/17/2003
بوش درمدارزمين:چندروزپيش بيش از۱۰۰۰۰نفرازمردم يونان درمخالفت باجنگ خواهي امريکا دربرابرسفارت اين کشوردرآتن گردآمدند وخواستارآن شدند که بوش باموشک هاي ناسا به هفت آسمان پرتاب شود بلکه دستش ازکشتارجهانيان کوتاه شود!!!
البته اين يوناني ها مانند نياکان شان ازسقراط بگيرتاافلاتون ساده لوح هستند(ماهم بلديم به صحراي يونان بزنيم.دست روي دست رييس جمهوربسياراست!!) ونمي دانند اين آقابوشه ازآن دم بريده هايي است که ازمدارزمين هم مي تواند براي مردم زمين ششلول بکشد!!به هرحال اگرپيشنهاديونانيان مقبول افتاد بدنيست سردمداران مخابرات ووزارت علوم ميهن آريايي اسلامي هم ازآب گل آلودماهي بگيرند وماهواره هاي زهره ومصباح(اين هم شد اسم!!) راببندند به کون جرج بوش ومفت ومجاني درمدارزمين قرارشان دهند!!تااين قدرخاک نخورند!!عدوشودسبب خير يعني همين ديگه!!

تاج زاده:البته به نظرمن نقش رهبري دراين زمينه(وقوع دوم خرداد) نقشي کليدي بوده است.چون ايشان چيزي راپذيرفته بودکه دوم خرداددرارتباط بان آن خلق شدوآن افزايش مشارکت مردم بود.ايشان متوجه بودکه اصل براي نظام چيزي جزافکارعمومي وحمايت مردمي نيست واگراين را ازدست بدهيم يعني سقوطواگراين راداشته باشيم امکان اين که بقيه اهرم ها به دست بيايد وجوددارد.
بامدادک:حالا بپا بقيه ی اهرم ها تو چشمتون نره!!!

برادررييس جمهور:همسرم تعريف مي کردندکه تلويزيون فوتبال نشان مي داد.امام به يکي ازبچه ها مي گويندبلندشونمازت را بخوان.اين کودک مي گويد مي خواهم فوتبال ببينم.امام مي گويد روبه قبله مهم نيست بلندشورو به تلويزيون نمازبخوان تافوتبال را هم ببيني.
بامدادک:يعني مي خواي بگي طرف خيلي اهل تسامح بود؟؟مي دونيم بابا !!مي دونيم!!
3/16/2003
هواردفاست درگذشت:چندروزپيش هواردفاست درسن ۸۸ سالگي درگذشت نويسنده اي که دست مايه ي بيشتررمان هاي اش حقوق بشروآزادي بود.اورامي توان يکي ازپرکارترين نويسندگان قرن بيستم به شمارآوردزيراازآغاز فعاليت نويسندگي اش دراوايل دهه ي ۱۹۳۰ ميلادي بيش از۸۰ کتاب نوشته است ودرنوشتن داستان کوتاه مقاله فيلم نامه وشعروشاعري هم دستي داشته است.هواردفاست بانوشتن کتاب هاي مانند «تام پين»(۱۹۴۳) «راه آزادي»(۱۹۴۴) و«اسپارتاکوس»(۱۹۵۳) (فيلمي معروف بابازي کرگ داگلاس براساس همين رمان ساخته شده است) به اوج شهرت رسيد.
فاست درسال ۱۹۴۳ به حزب کمونيست امريکا پيوست ودرسال ۱۹۵۶ درمخالفت با سرکوب قيام مجارستان توسط شوروي ازحزب کمونيست استعفا داد.

فاست در ۱۱ نوامبر۱۹۱۴ درخانواده اي کارگري درمانهاتان به دنيا آمدودرکودکي مادرش راازدست داد.ازهمان کودکي ناچاربود درکنارتحصيل به طورپاره وقت کارکند تااين که توانست در۱۸ سالگي نخستين رمان اش رابه بهاي ۱۰۰ دلاربفروشد وگام درراه پيشرفت بگذارد.
کسب جايزه استالين درسال ۱۹۵۳ هم ازنکات جالب زندگي اين نويسنده امريکايي است!!
به احترام دوزن:اگردوستوني که شادي صدر و ژيلا بني يعقوب درروزنامه ي ياس نو مي نويسند نمي بود اين روزنامه دوزارهم نمي ارزيد(صرف نظر ازجرقه هاي گاه به گاه).کم ترديده ام زني مانند شادي صدر نگاهي چنين سنجيده به مشکلات زنان داشته باشد. يادداشت هاي اين هم ولايتي عزيز ژيلا بني يعقوب هم درباره افغانستان شاهکاراست وچشم گشا!!نگاه اجتماعي بني يعقوب به خوبي درنوشته هاي اش بازتاب دارد(البته بني يعقوب باپيراسته ترکردن نثرش مي تواند بردنوشته هاي اش راافزايش دهد!!):
ظهريکي ازهمان روزهاوقتي بعدازخريدن نان به طرف اقامتگاهم مي رفتم يک زن برقع پوش دستم راکشيدوآهسته گفت:«تورابه خداکمکم کن.دو روز است چيزي نخورده ام» من يکي از نان ها را به طرفش گرفتم وگفتم:«کافي است؟» سرش را به علامت تاييد تکان دادوبعدهم نان را گرفت ودعايم کرد.دستم را درميان دست هاي اش گرفته بودوباصداي لرزان دعا مي کردکه هرچه ازخدا مي خواهم به من بدهد.خوب که ازپوشش توري برقع که روي صورت اش را پوشانده بودنگاهش کردم اشک هاي اش راديدم که تند وتند پايين مي ريخت.
گفتم:«حالاچراگريه مي کني؟»
گفت:«چهار يتيم دارم.همه شان کوچک اند و نان آوري ندارم»
پرسيدم:«شوهرت؟»
گفت:«درجنگ...»
دوباره گريه اش گرفت وجمله اش نيمه تمام ماند

3/15/2003
به يادکارل مارکس:ديروزفقط عاشوراي حسيني نبودصدوبيستمين سالروزمرگ کارل مارکس هم بود!!آرامگاه مارکس گورستان هاي گيت لندن است وبرسنگ گورش جملات زيرحک شده است:
«کارگران سراسرجهان متحد شويد»
«فيلسوفان تنها به چگونگي جهان دلبستگي دارند،هریک به شیوه ای.امانکته ی مهم دگرگون ساختن جهان است»
آرامگاه مارکس

بازاين چه شورش است؟!!:نخستين ترکش تاشورا(تاسوعا +عاشورا=حسين پارتي) غروب روزپيش ازتاسوعا توي ميدان خودش (ميدان امام حسين!!) گريبان گيرمن يک لا قبا شد!!يک باران دم اسبي سمجي مي باريد که بيا وببين!!مقصد من چهارراه نظام آباد بود!!نه خبري ازاتوبوس بود نه خبري ازسواري!!انگارمي دانستند که دسته ها راه را بند آورده اند وقيد نان درآوردن رازده بودند.تازه بسياري شان هم نان درآوردن درچنين روزهاي عزيزي را حرام مي شمارند!!چاره اي نبودبايد راه را پياده گز مي کردم!!ازبدبياري کلاه هم همراهم نبود!!ازچترکه متنفرم!!دردسرتان ندهم دودقيقه بيشترراه رفته بودم که سرتاپاخيس شدم عين موش آب کشيده!!(الان ديگرچنين قياسي مع الفارق نيست. موش هاي تهران ازلحاظ هيکل سرترازمن نباشند چيزي کم ندارند!!)لامصب زير باران روزنامه ياکتاب هم نمي شودخواند(اي کاش من هم مثل بامدادک کتاب هاي پلاستيکي داشتم!!) تنها کاري که مي توان کردانديشيدن به نوشته هاي آينده است!!نيمي ازراه را رفته بودم که ديدم ازپشت سرصدايم مي زنند!!برادرعيال بوداستکاني چاي ،ازآن کمرباريک- لب طلايي ها به دست داشت!!تا بيايم به خودم بجنبنم به داخل مغازه اي کشاندم که جماعتي ،همه اشان سياه پوش، داشتند بازي استقلال- الاهلي را تماشا مي کردند!!اواخربازي بود واستقلال دويک جلوبود.روي پيراهن استقلال واژه ي ياحسين هم توي چشم وهم توي ذوق مي زد!!پشت سرم چندنفرديگرهم درگريز ازباران به درون آمدنديکي شان مردشکم گنده اي باکمربند منجوق کاري بودوهمين که درراپشت سرش بست استقلال گل دوم را خورد!!يکي گفت ابرام قدمتو گاييدم!!تا اومدي گل خورديم!!
تماشا کردن شان هم جالب بودهم نگاه مي کردند هم بلند بلند حرف مي زدند!!بيشترشان ازبارندگي ناراحت بودند چون هيات محله نمي توانست دسته را ه بياندازد!!چرا؟!!چون پرهاي رنگارنگ علم ها خيس مي شد!!توي مغازه عکس بزرگي ازسالارشهيدان زده بودندکه اين روزها فراوان روي دروديوارمي توان ديد.آبي چشمان مايکل داگلاس و بوري ريش وسبيل براد پيت!!بابااين ملت تامغزاستخوان غرب زده است حتي امامان عرب تبارش راهم چشم آبي وريش طلايي به تصوير مي کشد!!خداراچه ديدي شايد آن موقع هم لنزآبي اختراع شده بود وماخبرنداشتيم!!يا عرب ها هم ازپاريس رنگ موي طلايي وارد مي کردند وبه جايش شيرشترمي دادند!!(گفتم رنگ مويادچيزديگري افتادم!!يکي اززنان قوم وخويش، شب تاسوعا براي مان قيمه ي امام حسين آورده بودقيمه راخودش درست نکرده برايش درست کرده اند!!مي گفت هرکه اززيرعلم امام حسين بگذردودعا کند دعايش بي بروبرگردبرآورده مي شود!!درتمام مدتي که اين حرف ها راداشت مي زد به رنگ موهاي اش نگاه مي کردم باورتان نمي شود تمام موهاي اش سياه بودفقط دوبافه دردوسوي سرش ازبالاي شقيقه طلايي بود!!بعضي به جاي طلايي قرمزمي کنند!!جل الخالق !!گمانم به آخرالزمان داريم نزديک مي شويم!!!)
برگرديم به مغازه ي پناهگاه من!!استقلال گل سوم راهم خورد!!حالا ديگرواژه ي ياحسين روي پيراهن استقلالي ها راستي راستي زارمي زد!!حالاديگربازيکنان افتاده بودند به جان هم!!مردشکم گنده فرياد مي زد بگين يا حسين وخوارمادرعرب هاروحريف بدين!!قمه بکشين!!(به روي خودش هم نمي آورد که امام شان خودش عرب تشريف دارد!!)
بازي تمام شد واستقلال هم باخت!!باران بندآمده بودجماعت سياه پوش نيزهمان طورکه به خواهرومادرهرچه عرب است فحش مي دادند يکي يکي بيرون مي رفتند !!کجا؟هيات محل !!شکم چراني وآروغ تاشورايي وسينه زني براي امام عرب تبارشان!!!
من هم آخرازهمه بيرون آمدم هنوزنيمي ازراه مانده بودخوشبختانه آسمان ديگربراي فاجعه ي کربلا نمي گريست!!
دختروپسرريخته بودندتوي خيابان!!دخترکوتاه قد وتپلي جلوي من راه مي رفت ودوپسرهم پي اش گذاشته بودندوباهم دم گرفته بودند:
ياحسين گفتيم ورفتيم تکيه
تکيه پله نداشت خورديم به دخترخيکيه!!
به خانه که رسيدم ساعت ده شب بود!!ديگرصداي طبل ها حسابي بلند شده بود!!بامدادک هم هربارکه صداي طبل رامي شنيد مي گفت اوه اوه اوه!!!
3/12/2003
فقط به خاطرتو!!!:کنارهم پشت سرراننده نشسته بوديم!!چندروزي بودکه به اداره نمي آمد.پزشک متخصص گفته بودبايد درخانه استراحت کند،ورزش کند،ميوه بيشتربخوردوغذاهاي دريايي اش رازيادکند.داشت ازشيطنت پسرچندساله اش مي ناليدکه بوق گوش خراشي حرف اش راقيچي کرد.فحش آب داري زيرلب نثارهرچه مردم آزارکرد!!تعجب کردم.چندان اهل حرف هاي آب نکشيده نبود.هروقت هم که بي محاباحرف مي زدم لبخند سرزنش آميزي تحويلم می داد!!فهميدم که حسابي آب وروغن قاطي کرده است!!مي گفت وقتي رييس جمهورمملکت بگويدزندگي دراين شهردرندشت عذاب کبري است بقيه جاي خوددارند!!يکي نيست بهش بگه مرتيکه ي بي بخارپس تو چي کاره اي ؟!!بوق؟!!
ديگرحسابي تعجب کرده بودم!!انگاربراي برخي ناراحتي اعصاب چيز بدي هم نيست!!
نزديک هاي ايستگاه مترو رسيده بوديم(به قول راننده : ايستگاه مرتو!!!) که ديديم راننده سرش رابيرون کرد روبه جلو دادزد«کجا مي ري کيري؟!!!» زدم زير خنده!!همراهم گفت می بينی هيچ کس اعصاب نداره!!
راننده اتوبوس پريد پايين درراه بندان خيابان خودش رارساند به وانت نيساني که جلوي ما گيرکرده بود!!بيچاره راننده ي نيسان آدم نحيفي بود!!قيافه اش داد مي زد اهل بخيه است(صلي علي محمدبوي وافوردرآمد!!).اگرمردم نرسيده بودندگمانم زيرمشت ولگدراننده قلچماق اتوبوس غزل خداحافظي راخوانده بود.کسي نمي دانست چراراننده اتوبوس عصباني شده است.اما همين که فهميدندبه خاطرماليدن نيسان به آينه بغل اتوبوس عصباني شده است وآينه بغل هم فقط اندکي جابجا شده است ازراننده خواستندکه دراين ماه هاي عزيزازخرشيطان پايين بيايد.راننده هم که سياه پوشيده بودروکرد به حريف وگفت« به خاطرامام حسين مي بخشمت!!»
راستي راستي اگراين همه معنويت درميهن آريايي اسلامي موج نمي زد چه خاکي به سرمان مي ريختيم!!
3/11/2003
آينده ي روشن سنديکاليسم:هفت هشت سالي مي شودکه درميهن آريايي اسلامي دست دولت براي استخدام نيروبسته است هم به خاطر آن که دانشگاه ها به توليد انبوه رسيده اند هم به خاطر آن جمله هايي مانند« کوچک زيبا است »پسندروزجهان وجهانيان است.يادم مي آيد زماني که دردانشگاه درس مي خواندم سازمان هاي ريز ودرشت دولتي راه به راه مي آمدند وبه دروديواردانشگاه اعلاميه ي بورسيه مي زدند.هيچ کس هم اعتنايي نمي کرد!! همه مي گفتند بريم فلان جا استخدام بشيم؟!!گداخونه است!!به هرحال اکنون کار به جايي کشيده است که دانش آموختگان ميهن آريايي اسلامي براي راه يافتن به سازمان هاي دولتي زيرآبي مي روند!!براي مثال مي روند به استخدام شرکت هاي پيمان کاردولت درمي آيند که کارهايي مانند ماشين نويسي وخدمات نظافتي انجام مي دهند!!باورتان نمي شوددخترخانمي به تازگي ماشين نويس اداره شده است که قيد مدرک کارشناسي مديريت اش رازده است وبامدرک ديپلم به استخدام پيمان کارماشین نويسی درآمده است ومعتقد است که خدابزرگ است وسرانجام همه چيزدرست مي شود!!
سازمان هاي دولتي هم که رديف هاي کارشناسي شان خالي مانده است چاره اي ندارند جزآن که هرچندگاه براي نيروهاي کارداني شان امتحان داخلي بگذارند وبه قبول شدگان مدرک کارشناسي يک شبه بدهند که تنها ارزش درون سازماني دارد!!
چندي پيش دراداره ي ما هم همين وضع پيش آمد و قرارشد امتحان برگزارکنند!!يکي ازموادامتحاني هم زبان انگليسي است!!سرتان رادردنياورم يک روزصبح ديدم چندنفرازکارمندان آمده اند ومي گويند چندساعتي کلاس رفع اشکال زبان تخصصي براي شان بگذارم!!اجازه ام راهم ازرييس اداره گرفته بودند.سه ساعتي طول کشيدتاتمام اشکال هاي شان رفع شد وبعد هم مانند هميشه درددل هاي شان شروع شد!!ناراحتي اصلي شان اين بودکه اداره اعلام کرده است که ده درصد قبول شدگان رامي پذيرد!!من هم که سرم دردمي کند براي اين جوربحث ها براي شان توضيح دادم که چنين تصميمي شکمي است وهيچ گونه توجيه منطقي ندارد!!تصورش رابکنيداگر۹ نفرشان قبول مي شدهيچ کس رانمي پذيرفتند چون۱۰ درصد ۹نفر مي شود۰.۹ نفر!!براي شان گفتم که برگزارکنندگان امتحان بايد بگويند چندنفرجاي خالي دارند!!برويد دست جمعي اعتراض کنيد!!
ازاين داستان يک ماهي گذشت!!يک روز صبح ديدم يکي ازهمان رفع اشکالي ها وارداتاق مان شد وبغلم کردوماچ وبوسه!!جاخوردم!!گفت فلاني ما به حرف ات گوش کرديم وهشتادنفرمان جمع شديم ورفتيم دفترمديرعامل!!
انگارنگهباني مي خواسته جلوي شان را بگيردبازورکنارش زده اند وخودشان را رسانده اند به مديرعامل درطبقه ي چهاردهم!!به مديرعامال بيچاره هم گفته انداگرشرط ده درصد را برنداري ازاين بالا مي اندازيمت پايين وپشت سرت خودمان راپرت مي کنيم پايين!!(گمانم پرت کردن مديرعامل خالي بندي باشد!!پرت کردن خودشان شايد راست باشد!!) مديرعامل هم گفته برويدرسيدگي مي کنم!!آقايان هم تهديدکرده اند که بجنبيد چون کارمندان شهرستان هم درراه اند!!
اولش خشکم زده بود!!گفتم مردحسابي من کي گفتم برويد خودتان ومردم راازبالاي ساختمان بياندازيد پايين؟!!
بعدش به طرف گفتم اين که به خواست تان برسيد يا نه چندان مهم نيست!!ازهمين هسته ي هفتادهشتادنفري براي تشکيل انجمن صنفي کارکنان استفاده کنيد!!
راست اش رابخواهيدگلبول هاي سنديکاليسم خونم حسابي زياد شده بود!!
طرف اندکي ترس برش داشته بودگفتم نترس جا ندارند همه اتان رابگيرند!!
چندروزپيش دوباره طرف راتوي اتوبوس ديدم خيلي خوشحال بودشرط ده درصد حذف شده بود!!
ديگردرمورد انجمن صنفي چيزي نپرسيدم!!ولي من مرده شما زنده !!آينده ي ميهن آريايي اسلامي ازآن انجمن هاي صنفي کارمندان، کارگران ومعلمان است!!
3/10/2003
خودحق پنداري بيمارگونه:چندروزپيش سالگردمرگ استالين بودکسي که هنوزدرروسيه دردل بسياري ازمردم جاي دارد!!مي گويندقهرمان جنگ کبير ميهني و قهرمان صنعتي کردن شوروي است!!مي گوينداگرنبودشوروي ابرقدرت نمي شد!!اکنون هم درروسيه بسياري دل شان لک زده است براي چنين رهبري ودرواقع پوتين هم کاريکاتوردست چندم رفيق استالين است.جالب است بدانيد برپايه ي نظرسنجي تازه اي که چندي پيش گروهي پژوهشي درروسيه انجام داده است ۳۷ درصدمردم معتقدندکه کارهاي خوب استالين بيش ازکارهاي بد اوست و۲۷ درصد هم وارون اين گزاره راقبول دارند.اين درحالي است که برپايه ي آماررسمي ۱۰ ميليون نفردرروسيه به دست استالين ازبين رفته اند!!
يادم مي آيد جوانکي بيش نبودم وتازه باانديشه چپ آشنا شده بودم ازاستالين بيزارشدم شايد به خاطرآن که ازهمان آغازتمامي آثارتروتسکي راخوانده بودم!!اين نفرت بعد ها باخواندن خاطرات ماندلشتام وآناآخماتوا شدت گرفت برهمين اساس هميشه باشيفتگان وطني استالين هم اختلاف داشتم!!
اکنون که درپس اين همه سال به گذشته مي نگرم مي بينم هرکشوري آدمي مانند استالين داشته است!!درميهن آريايي اسلامي خودمان رضاشاه کبير راداريم با همان موذي گري وتوداري استالين!!خنده داراين است که اين جا هم خيلي ها براي رضاشاه فراق زده اند!!باورنمي کنيد حتي بسياري ازفرهيختگان ودانش آموختگان هم دل شان لک زده است براي رهبري مانند رضاشاه!!اگرلیلی به لالاشان بگذاری صدساعت هم درباره ی بانک سازی،دانشگاه سازی،راه آهن سازی وهزارکوفت سازی دیگر حرف می زنند وهرچه هم درباره ی سیمای نجیب عشقی وارانی ودیگران برا ی شان بگويی به خرج شان نمی رود.
تمامي اين خودکامگان مهارتي شگرف درپنهان سازي نيت هاي راستين خودداشته اند!!نام استالين مترادف با کيش شخصيت است .اين بشرديدگاه هاي خودراازديدگاه همگان برترمي دانست(البته به استثناي لنين ) بااين همه درهيچ کدام ازآثارش نمي توان ازخودشيفتگي وخودحق پنداري بيمارگونه اش ردپايي يافت!!
امان ازدست هنرمندان ميهن آريايي اسلامي:شايد بتوان گفت درميان جماعت هنرمندان، هنرپيشه هاي سينما وخوانندگان پاپ وغيرپاپ مشنگ ترين باشند!!بارها شده است که ازبازي هنرپيشه اي درنقش خاصي ياآوازدلنشين فلان خواننده لذت مي بري وگمان مي کني طرف خيلي سرش مي شودبعد فرصتي دست مي دهد ودربزمي مزمي!! باطرف روبرو مي شوي يا مصاحبه اش رادرروزي نامه اي مي خواني ودرمي ماني که چگونه انسان مي توانداين سان مراتب تهي مغزي رادرنوردد هنرمند که جاي خوددارد!!
تازه ترين مصداق چنين هنرمنداني جناب آقاي محمداصفهاني خواننده ي پرکارميهن آريايي اسلامي است که ريده است به تمامي ترانه هاي پرخاطره ي چندين نسل ازمردم (براي نمونه برويدبشنويد خوانش ايشان را از امشب درسرشوري دارم)وحتي چارلي چاپلين بيچاره هم ازترکش اش درامان نمانده است!!شگفت آورآن که جناب ايشان انگاردانش آموخته ي رشته ي پزشک هم هستند!!حالا چراشگفت آور؟!!ايشان به تازگي اسيريکي ازخبرنگاران رياکارميهن آريايي اسلامي افتادند وکلي افاضات باحال کرده اند!!

خبرنگاررياکار:اگرازشما بخواهندشغل تان رارهاکنيد وموذن حرم حضرت علي (ع) باشيد قبول مي کنيد؟
هنرمندگران قدر:اگرزندگي ام بگذردحتما!!خودحضرت علي مي فرمايند دردنياطوري زندگي کن که انگارتاابدزنده اي ودردنيا طوري زنده باش که انگارفردا مي ميري.يعني دلبستگي نبايد وجودداشته باشد.
خبرنگاررياکار:دوست داشتيدکجاودرحضورچه کسي اين ترانه ها رااجرا مي کرديد؟
هنرمند گران قدر:درحضورحضرت علي ومسلما جايي که ايشان باشند آن جا قطعا بهشت است پس من هم ترانه ام رادربهشت مي خواندم.
خبرنگاررياکار:اگرقرارباشدازحضرت علي عيدي بگيريد دوست داريد عيدي تان چه باشد؟
هنرمندگران قدر:دوست دارم مرا جزو عاشقان خودشان بدانندواگرعنايت ايشان همراه من باشد همه چيزم بي نقص است.اين ازنظرمن بزرگ ترين هديه است.
3/09/2003
واکنش اصلاح طلبان دربرابرقهرمردم:واکنش هاي چندروزگذشته ي اصلاح طلبان دربرابرتودهني بزرگي که ازمردم خوردند بارديگرنشان دادکه اين جماعت آدم بشو نيستندومردم راالاغ فرض کرده اند(بيچاره الاغ!!!) اگربخواهيم واکنش ها را دست بندي کنيم به سه دسته ي زير مي رسيم:
* رفتن درپوستين پاره پوره ي امربه معروف ونهي ازمنکر:برخي ازاصلاح طلبان انگارمردم را قابل پاسخ گويي نمي دانند وتنها به برادران وخواهران جناح راست پاسخ مي دهند.آن هم چه پاسخي!!نگفتيم آزادي ومردم سالاري چيز باحاليه!!لطف کنيد ازاين به بعد هم خوب باشيد!!فکرترور و نظارت استصوابي راازسرتان بيرون کنيد!!
* پند دادن به مردم: اي مردمي که به اندازه ي الاغ هم شعورنداريد که بياييد پاي صندوق به ما راي بدهيدبدانيد هيچ راهي جزاصلاحات نيست!!نه به اميد خارج باشيد نه به اميد امدادغيبي درداخل!!پس بدبخت ها بازبان خوش بهتون مي گيم بياين پاي صندوق راي!!اي زبان نفهم ها!!
* دلداري دادن به خود:جاي نگراني نيست اين انتخابات سبب شد تابادغرورراازسربيرون کنيم!!همين که اين باد خارج شودکه اگرازهرهفت سوراخ بدن باشد بهتراست مشکل حل مي شود ومردم هم ازگهي که خورده اند پشيمان مي شوند!!!
بهزاد نبوي:اگراصلاح طلبان به موقعيتي برسند که مردم آن ها را تحويل نگيرندودرانتخابات شرکت نکنند اصلاح طلبان بيمه مي شوند چون کسي باآن ها کاري ندارد.
بامدادک:پيشنهاد مي کنم به همراه استاد عسگراولادي دانشکده ي تحليل هاي تخماتيک راه بياندازيد!!!
ديشب بامدادک داشت باخدارازونياز مي کرد:«خدايا مي دونم ازدست ات برنمي آيد سربه راهم کني!!بي خيال شو!! همين جوري هم خيلي خوش مي گذره!!»

بازهم آمد!!!:اول بانوارسياه کج روي بليت اسفند ماه خط واحد آمدن اش را جارزد!!پوزخندي زدم وبليت رادادم به راننده!!باردوم انگاربداند، نگذاشت پوزخندبزنم!!اين بارناچارشدم لبخند بزنم!!مگرمي توان دربرابرشوق صداي نوجوانان گردن باريک محل لبخند نزد هنگامي که وسط کوچه گريبان ات رامي گيرنددويست سيصد تومني تلکه ات مي کنند وقبضي به دست ات مي دهند که روي اش چاپ زده اند هيات عزاداران نمي دانم چي چي؟!!
انگارنوبتي باشدبارسوم هم پوزخندزدم!!کنارخيابان اصلي محله ،علم کت وکلفتي گذاشته اندوسط اش مقوای کوچکی چسبانده اند وروی اش باخط کج ومعوج نوشته اند:واگذارمی شود!!
بارچهارم هم نوبت رعایت شد:پسرهایی که لباس های رنگ ووارنگ پسند روز پوشیده اندوباموهای ژل زده زير علم ها کمرخم کرده اند وزيرچشمی نگاه دختران محل را می جويند!!
بارپنجم هم پوزخند:دیشب یکی ازهنرپيشه های دوزاری ميهن آريايی اسلامی درتصويری ازنمای نزدیک دريکی ازسريال های آب دوغ خياری ريز ودرشت صداوسيما می گفت:«تنها که مي شم کلافگي مثل لشکرمعاويه ازچهارسو به من هجوم مي آره!!»آره بابا هرفصلی چاشنی خودش رادارد!!
بارششم نوبت رعايت نشد !!بازهم پوزخند!!!رفتم سواراتوبوس اداره بشم ديدم به جاي اتوبوس عده اي روي آسفالت موکت پهن کرده اند ونشسته اند به نوحه خواني وسروسينه زني!!اتوبوس بيست مترآن ورترايستاده بود!!راننده ي اتوبوس اداره ازاين آدم هايي است که جاي مهرنمازروي پيشاني اش پينه بسته است!!جلوي اتوبوس ايستاده بودوقيافه مادرمرده ها را به خودگرفته بود.لابدحسرت مي خورد که نمي تواند برودبنشيند سينه بزند!!(بايد کارمندان را به مقصد برساند.چه کارناقابلي!!)ازسربدجنسي گفتم «جاداشتيم جانشين نداشتيم!!» نه به حرفم توجه کرد نه به پوزخندم!!
ازپس اين همه لبخند وپوزخند است که درمی یابی آقا محرم آمده است!!اي کاش ماه رو بود م وگيسوان بلندي داشتم تاوقتي جماعت مي آيند ساعت ۱۲ شب زير پنجره ي خانه طبل مي زنند بروم دم پنجره گيسو پريشان کنم وزهرخند بزنم به اين همه نادان مردم آزار!!!
3/08/2003
روز زن:درميهن آريايي اسلامي دوتا روززن داريم،چه عجب یک بارهم که شده حق زنان را نخوردند که هیچ ،دولا پهنا هم حساب کردند!!به هرحال دیروز رفتم برای عیال هدیه ای بخرم!!گل دوست ندارم بخرم!!(خداوکیلی گل فروشی شغل وحشتناکی است!!خوشم نمی آید ساقه ی گل راجداازريشه ورهاشده درمیان زمین وهواببینم!!گل هم بخرم باگلدان می خرم!!) القصه رفتم کتاب دوجلدی جنس دوم(سیمون دوبوار) رابرای عیال خريدم(خیلی گران ترازدسته گل است!!)
البته کاربه هدیه خريدن ختم نمی شود!!می دانید که این روزها اوج خانه تکانی است ،جای تان خالی دوروزگذشته به شیشه شويی ودیوارسابی گذشت.ازهمه بدترتغییردادن آرایش لوازم خانه است.امان ازدست زن ها!!!روززن هم که هست حتی نمی توانی نق خشک خالی هم بزنی!!هرچه عیال امرکرد گفتیم به روی چشم!!تخت رو بذارآ ن ور ،چشم!!میزآرايش رابگذار این ور،چشم!!چشم تان روزبد نبیند چنان حمالی کردم که بیا وببین!!این مرتیکه بامدادک هم ازآب گل آلود ماهی های درشتی صید کرد!!دراین دوروزه چنان جولان دادکه بیا وببین!!
امروزفرصتی شد ورفتیم به دفترودستک مان سری زدیم ببینیم چه می شودنوشت درباره ی جنس دوم!!درمیان کاغذها به اعلامیه ی تاسیس یکی ازنخستین دبستان های دخترانه درایران برخوردم که جالب است.تاريخ اعلامیه ۱۳۲۵ هجری قمری است که گمانم می شود همان ۱۲۸۶هجری خورشیدی(حول وحوش انقلاب مشروطه؟).به هرحال عین اعلامیه رااین جا می آورم شاید به نظرشما هم جالب باشد

***** اعلان ******
مدرسه ای جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه ،بازارچه ی حاجی محمدحسن افتتاح شده است.این مدرسه حیاطی است بزرگ بااتاق های متعدد وتمام لوازمات مدرسه.ازبرای افتتاح این مدرسه پنج معلم تعیین شده است که هرکدام یک درس می دهندازقبیل نامه،مشق، تاريخ ایران،قرائت کتاب،طباخی ، قانون ، مذهب ، جغرافيا و علم حساب که برحسب قوه ی هردخترخانمی این علوم تدريس می شود.به علاوه اتاقی هم تعيين شده است که درآن جا هنرهای يدی ازقبيل کاموادوزی،زردوزی، خامه دوزی ، خياطی وغيره تعلیم می شود.تمام معلمین ازطایفه ی اناثیه هستند وبه غیرازيک پیرمردقاپوچی مردی دراين مدرسه نخواهد بود.شاگردازهفت الی دوازده سال قبول می شود.اتاق ابتدایی ماهی پانزده قران واتاق علمی ماهی ۲۵ قران.به فقراتخفیف داده می شود هردو نفرشاگرد یک نفرمجانا قبول می شود.امید است که دروطن عزیز ما هزاران ازاین مدارس افتتاح شود
3/06/2003
نامه ی دوست:تظاهرات ضد جنگ به صورت گروه هاي كوچك از ۲ ماه پيش در امريكا شروع شد . آن هم فقط روزهاي تعطيل و در محيط دانشگاه ها با شركت مردم + دانشجو ها.هر هفته به طور عجيبي به تعدادمان اضافه مي شد . چون قرار شد هر كدام مان تا جايي كه مي توانيم حقايق را براي دوست و فاميل و اشنا توضيح بدهيم و ياد آوري كنيم لطمات جنگ ويتنام را در امريكا و براي مردم امريكا و جنايات شان را در مورد ويتنامي ه.
از چند هفته پيش معلمان و استادان دانشگاه و دانشجويان يكپارچه پيوستند به تظاهرات .در تظاهرات، استادان و معلمان تصميم گرفتند اين مساله را براي دانش آموزان هم در سر كلاس درس مطرح كنند و نظرشان را بخواهند . اين كه بچه هاو مردم عادي بمب باران و دچار قحطي خواهند شد و اين كه امريكا هم تمام پول ماليات ما را كه براي هزينه كشور پرداخته ايم در اين راه صرف خواهد كرد در حالي كه تعداد بيكاراني كه حقوق بيكاري مي گيرند نمي توانند زندگي شان را اداره كنند ( حقوق بيكاري معادل يك چهارم است ) . معلمين از بچه ها خواستند كه اگر پدر و يا مادرشان بيكار شده اندبنويسند كه چه اندازه اثر گذاشته در اوضاع اقتصادي و روابط عاطفي خانواده .نوشته ها شاهكار بود و تمام شان توسط خود بچه ها در كلاس خوانده مي شد و توسط معلم بايگاني مي شد و از طرفي معلم راجع به جنگ ويتنام و آثار ان بر مردم و هيپي ها كه ضد جنگ بودند و معلولين و معتادين كه بيشترشان از جنگ برگشته بودند و دولت هيچ توجهي به آنان نكرده بود و چطور شدند مجرميني كه زندان ها را پر كردند و.........توضيح دادند با عكس و تفصيلات و همچنين ياد دادن به بچه ها كه علامت صلح چه بوده و بچه ها شروع كردند به نقاشي. اين نوع مبارزه در كاليفرنيا شروع شد و نفوذ كرد به ساير ايالات امريكا . دولت اعتراض و تهديد كرد كه تمام وقت بچه ها در مدرسه بايد صرف آموزش علمي شود و نه سياسي . معلمين جواب شان را دادند كه چطور براي حمله ۱۱ سپتامبر كه بچه ها ناراحت بودند دولت آن ها را موظف كرده بود و حتي روانكاو به مدارس مي فرستاد كه آرامش روحي براي كودكان ايجاد شود ؟ از طرفي آموزش سياسي برتر از آموزش علمي است . اين ها كه بزرگ شدند و وارد بازار كار ، بايد با مالياتي كه خواهند داد اين كشور را اداره كنند و ما چون خودمان صاحب آن پول هستيم حق داريم بدانيم و تصميم بگيريم براي خرج اش .
اين مساله آن چنان حاد است كه الان به شبكه هاي سراسري خبري مثل سي ان ان و فوكس كشيده شده. امروزچهارشنبه ۵ مارس تمام دانش آموزان از دبيرستاني گرفته تا كالج به همراه معلمين به خيابان ها ريختند و بر ضد جنگ اعتراض كردند . خيابان هارابند آورده اند . و اعلام كرده اند با اولين بمب باران بوش كلاس ها را تا زماني كه جنگ ادامه داشته باشد تعطيل و در خيابان ها خواهند بود . پدران و مادران حمايت شان مي كنند . پلاكار دها بي نظيراست . بيكاران فرياد سر مي دهند پول مان را خرج اقتصادي كه به دست خودت ورشكسته شد بكن وبا آن موشك نريز سر مردم . فضولي نكن در كار ديگر ملت ها . امريكايي را بيش از اين به خطر نينداز . تو از حقوق بشر چطور حرف مي زني در حالي كه قاتل كودكان عراقي هستي . تو خودت بيشتر سلاح اتمي داري تا كليه جهان . و ......
مردم كارخانه هاي خودرو سازي بزرگ را به ورشكستگي كشانده اند . چون ماشین تازه نمي خرند .كار به جايي كشيده شده كه فورد و جنرال الكتريك و ساير كارخانه هاي خودرو سازي اتومبيل شان را تا ۳۰۰۰ دلار زير قيمت و بدون پيش قسط و تا يك سال بدون پرداخت اقساط ماهيانه براي فروش گذاشته اند ولي كسي نمي خرد . ..
و اما در اين ميانه آن چيزي كه مرا آزار داد اتومبيل هاي مدل ۲۰۰۳ دوستان ايراني بود كه چند شب پيش در مقابل سينمايي كه فيلم ايراني نشان مي داد ديدم .. از چند نفري كه مي شناختم پرسيدم چرا اتومبيل نو خريده ايد ؟با اين عمل هم فشار اقتصادي بوش را كم مي كنيد و هم به مردمي كه به خاطر اعتراض به جنگ در برف و يخ بندان شمال و بچه هايي كه فريادهاي شان گلوي لطيف شان را به درد مي آورد لطمه زده ايد مي دانيد جواب شان چي بود ؟
-حالا با يك اتومبيل خريدن من مگر چقدر اقتصاد بالا مي رود ؟
- محال است با اين قيمت و بدون پرداختن هيچ پولي تا يك سال بشود اتومبيل خريد .
بذار عراق رو بمب باران كنند . نديدي چطور جوانان ايراني را كشتند ؟
- درسته كه سيتي زن امريكا هستم ولي توي دلم ايراني ام به من چه . من بايد زرنگ باشم از موقعيت استفاده كنم به شمام توصيه مي كنم بخريد .
اين اظهار نظر آخر مرا به فكر واداشت .
آيا علت اين كه با داشتن آن همه ايراني با هوش در آن كشور عزيز ، با اين همه فشار و اقتصاد مريض و گراني وازدياد فحشاي خياباني و اعتياد در بين جوانان و زنجير اسارت به دست و پاي زنان و ......هنوز بعد از ۲۴ سال يك اقليت حكومتي را نتوانسته ايم كنار بگذاريم اين گونه طرز فكر احمقانه نيست ؟
هنوز راه درازي داريم تا بدانيم و درك كنيم :
بنيآادم از اعضاي يك پيكرند
..........
چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند آدمي
نشايد نشايد نشايد......
3/05/2003
بتازيم يا بماسيم؟!!!! : خداوکيلي آدم درميهن آريايي اسلامي تکليف خودش را نمي داند !!ما هم که ازکودکي خوگرفته ايم به اين که تکليف روشن باشد(از حسنک کجايي ؟ تا دهقان فداکار !!!) . يکي مي گويد بتاز ديگري مي گويد آسه بيا آسه برو که گربه شاخ ات نزنه!!
چندروز پيش جلسه اي دراداره داشتيم ويکي هم مهمان جلسه بود.ازاين مهمان هاي پررو!!ازاداره ي ديگري آمده بود وانگارازنورچشمي هاي ريزودرشت هم بود!!اداره شان به يکي ازمصوبات جلسات پيشين اعتراض داشت واين شازده را به نمايندگي فرستاده بودتااعتراض کند!!همين که آغازبه سخن کردفهميدم ازآن کله پوک هايي است که همتاندارد . ازکجا فهميدم ؟!! ازتکيه کلام اش !! يکي ازنشانه هاي فکربسته به کارگيري تکيه کلام است !! بعضي ها تکيه کلام شان تک واژه اي است که مي توان ناديده گرفت وزيرسبيلي ردکرد !! اما اين بابا تکيه کلام اش جمله اي درازبود !! آن هم چه جمله اي : عرضم به حضور انورتان !!! راه به راه اين جمله راچاشني سخنان گهربارش مي کرد !! بگذريم !!! کلي مزخرف بافت وکلي هم کلفت بارحضارکرد . چندبار از رو خواند چندبارهم بي نوشته سخن گفت . منتظر ماندم ببينم کسي پاسخ اش را مي دهد يا نه . چندنفري سخن گفتند وهمه درپي ماله کشي و ماست مالي . دست ام رابالا بردم وازرييس جلسه اجازه ي سخن گرفتم . کوشيدم که صراحت رادرنهايت وضوح و بي رحمي به کاربگيرم !! طرف چرت اش پاره شد وچند بار روي صندلي اش جابه جا شد !!
جلسه که تمام شد کسي که کنار يارو نشسته بود به سراغ ام آمد وگفت بابا چرا اين قدرتندرفتي يارو اسم ات را ازمن پرسيدولي من گفتم نمي دانم !!(ياد مارلون براندو و زاپاتا افتادم!!!)
خيلي ناراحت شدم نه ازدست يارو بلکه ازدست اين همکاربزدل !! مي خواستم بگويم مردحسابي فکرنکردي يارو بپرسد پس از چهارسال جلسه گذاشتن چطورنام هم جلسه اي ات را نمي داني !!!
بقيه هم همگي آمدند گفتند تندرفتي وآسه برو آسه بيا که گربه شاخ ات نزنه !!!
ازاين داستان چندروزگذشت تااين که سردبيرمجله اي که براي شان چيزکي مي نويسم زنگ زد که فلاني مي خواهيم درآخرين شماره ي سال ستون آزادي درمجله بگذاريم وتمام اعضاي تحريريه مطلبي براي آن بنويسند!!دوست دارم مطلب خيلي تندي بنويسي وقلم رابتازاني !!!
خواستم بگويم برادرجان چراهرآن چه خودت مي نويسي نه بويي داردنه خاصيتي !! ماست ماست است نه لگد مي زند نه ويشگون مي گيرد؟!!درضمن من مي دانم که طبق قانون مطبوعات پاي نويسنده هم گير است!!
چيزي نگفتم !! اما هنوز حيران ام که تکليف چيست ؟ از حسنک کجايي ؟ تا دهقان فداکار ؟!!

3/04/2003
علي مزروعي (نماينده ي اصفهان):بايدبپذيريم که انتخابات اخير شوراها فارغ ازنتايج زنگ ها ي خطر را به صدادرآورده است
بامدادک:يعني مي خاي بوگوي پنبه روازگوش ات درآورده ي دادا؟!!
رييس جمهور(معروف به محمددکور!!به قول راننده هاي تاکسي درتهران):مساله ي مردم درسپهراجتماعي امري قديمي است که به شيوه وقرائت جديددردنيامطرح مي شودکه همان مردم سالاري ودمکراسي است.دمکراسي مساله اي خيلي قديمي است ودريونان قديم مطرح شده است.
بامدادک:آخوندها وقتي اوضاع خيط مي شه مي زنند به صحراي کربلا نه صحراي يونان!!
شکوري راد :گروه هاي دوم خرداددرتعامل بين خودشان فرصت لازم راازدست دادند وچنانچه جبهه ي دوم خردادزودتربه نتيجه مي رسيد شايد مي توانست گفتمان عدم شرکت درانتخابات راتغيير دهد
بامدادک:دوقران بده آش به همين خيال باش!!
3/03/2003
شير يا الاغ؟!!!:اتوبوس مانند هميشه شلوغ بودبه قول خوزستاني ها خرماچپون!!!ازخوش بياري من درست هماني که بالاي سرش ايستاده بودم پياده شد.يک خرده تعارف شاه عبدالله عظيمي( کينگ عبدل گريت!!) بادوروبري ها واللهي به اميد تو نشستم کنارپنجره!!خيلي خسته بودم وخوش بختانه پيرمرد ميرمردي هم سرپا نبود(به لطف سردمداران ميهن آريايي اسلامي سال ها است که بخش زنان راازمردان جداکرده اند.اين جوري نه کسي انگولک شان مي کند نه مردان عزيز راه به راه مجبورمي شوند غيرت شان را باسپردن جا به بانوان فريادبزنند!!) .تازه جا خوش کرده بودم که آخوند ميان سالي درايستگاهي همراه پسرپنج شش ساله اي بالا آمد.ياد فيلم زيرنورماه افتادم !!انگارديررسيده بودوبنزها راتقسيم کرده بودند!!ملت انگارجن ديده باشندباتعجب وراندازش مي کردند.کسي حاج آقا را به پشم اش هم حساب نکرد!!دريغ ازهمان تعارف کينگ عبدل گريتي!!بام سپيد بود شايد اگربام سياه بودبه خاطرجدش هم شده چندتايي تعارف کينگ عبدل گريتي دشت مي کرد!!اما ازآن جايي که آخوندجماعت هميشه خوش بياربوده اند چنددقيقه اي نگذشته بود که صندلي پشتي من خالي شد.تاجماعت به خودش بيايد آخوندزاده ي زبل که شيطنت ازسراپاي اش مي باريدبي درنگ شيرجه رفت روي صندلي!!ابوي گرامي هم ياالله ياالله گويان جلو رفت آقازاده راروي زانوي نشاند وخودش هم جاخوش کرد!!درست پشت سر من بودند.آقازاده داشت مي گفت« مثل الاغ خودم راانداختم روي صندلي!!!» ابوي هم باآن لحن کشـــــــــــــــــــــدار آخوندي گفت«پســــــــــــــــرعـــــــــــزيـــــــــــــــزم ايـــــــــــن حـــــــــــــرف زشتــــــــــه.الاغ حيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوان بــــــــــــــــــــــــــــديـــــــــــــــــه!!حـــــــــــــــــــــداقـــــــــــــــــــــــــــــــل بــــــــــــــــــــــــــگــــــــــــــــــــــــــــــــو مثـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل شيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرپـــــــــــــــــــــريــــــــــــــــــــدم روي صنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدلي!!»
3/01/2003
دگرگوني جامعه:مارکس رضوان الله تعالي عليه(نوربه قبرش بباره!!) مي گويد«قهر قابله ي جامعه ي جديد است» .خجسته باداين قهربزرگ مردم!!
دلم براي ملي مذهبي ها مي سوزد!!!:همچنان براين باورم ملي مذهبي هاي اگرشعورداشته باشنددراين بازه ي تاريخي وزماني جانشين بازيگران کنوني درپايگان قدرت هستند(بعدش هم خدابزرگ است!!)منتهي به شرطي که شعورداشته باشندوبه نقش وجايگاه تاريخي خويش آگاه.اما انتخابات شوراها بارديگرنشان داداين جماعت بسيارپرت تر از آني هستند که مي نمايند!!به آقايان پيشنهاد مي کنم که روزي سه ساعت سواراتوبوس خط واحد شوندبسياربراي شان شفابخش است!!
اصلاح طلبان برويدکشک تان رابسابيد!!!:خيلي دوست دارم تحليل هاي جناب تاج زاده و عمامه زاده وهزارتا زاده ي ديگررابشنوم!!دوستان عزيزازهم اکنون صحبت ازبازنگري ونقدخود مي کنندغافل ازآن که ديگر آن ممه را لولو برد!!آخرچه طورمي خواهيد به اوضاع تان سروسامان بدهيد؟!!کون اش راداريدبه نقدعلني تمامي هنجارهاي سنگواره اي خودتان ازسخنان گهربارسيداولادپيغمبر(هم ازنوع زنده اش هم ازنوع پرتاب شده به لقاالله!!) گرفته تا نانداني هايي مانند جنگ(ببخشيد !!دفاع مقدس!!) بپردازيد؟!!کون اش راداريدبراي آزادي تشکل هاي صنفي مستقل کارمندان،کارگران ومعلمان فعالیت وقانون گزاری کنید؟!!کون اش راداريد برای مردم سالاری راستین وبدون پسوندآبکی دینی مبارزه کنید؟اگرنداريد که به راستی هم نداريدبی خود نیرومصرف نکنیدشونصد انتخابات دیگرهم برگزارشوددیگراین مردم به شمارای نمی دهند!!برويد بابرادران تنی تان یعنی محافظه کاران عزیز برای به دست آوردن همان پايگاه اجتماعی ۵درصدی تان به سروکله هم بزنید!!
خدا به مارحم کرد!!!:چندي پيش بروبچه هاي آهوي سه گوش (ترو خدااين هم شد اسم!!)به اين کمينه ي سراپاتقصير پيشنهادهمکاري دادند(بله درشهربه ماهم پيشنهاد هايي مي شود) که نپذيرفتيم!!به آن هاگفتيم بابا ما تک پريم(باروسپي اشتباه نشود!!) ومي آييم کاسه وکوزه تان رابه هم مي زنيم!!راستش رابخواهيد غم نان وکار گل هم فرصتي نمي گذاشت!!اکنون دريافتيم که چه بختياربوده ايم ونمي دانستيم!!انگاراين ها همه عوامل استکبارومزدورامپرياليسم بودند ومانمي دانستيم!!اگرپذيرفته بودم الان بايد توبه مي کردم!!ازتواب شدن هم هيچ خوشم نمي آيد!!مرگ برامپرياليسم وتمامي عوامل داخلي وخارجي اش!!
چارلزشکتوف(مديرعامل ارگون سنتر):آزمون هوش درباره جنگ باعراق:

* جمعيت امريکا چنددرصدجمعيت جهان است؟
پ:۶درصد
* چنددرصدثروت جهان دردست آمريکااست؟
پ:۵۰ درصد
* بزرگ ترين ذخايرنفت جهان ازآن چه کشوري است؟
پ:عربستان سعودي
* کدام کشوردرجايگاه دوم ذخايرنفتي جهان جاي دارد؟
پ:عراق
* بودجه ي نظامي ساليانه ي جهان چقدر است؟
پ:بيش از۶۰۰ ميليارددلار
* سهم امريکاازبودجه نظامي جهان چقدراست؟
پ:۵۰ درصد
* با چه ميزان ازمخارج نظامي امريکا مي توان مايحتاج حياتي مردم جهان(طبق برآوردسازمان ملل) راتامين کرد؟
پ:۱۰درصد(يعني نزديک به ۴۰ ميليارددلار وبرابربامبلغي که صرف حمله ي انتقام جويانه ي امريکا به افغانستان شد)
* چه تعدادازمردم جهان درجنگ هاي پس ازجنگ جهاني دوم جان باخته اند؟
پ:۸۶ ميليون نفر
* عراق ازچه زمان جنگ افزارهاي شيميايي وبيولوژيکي دراختيارداشته است؟
پ:ازاوايل دهه ي ۱۹۸۰
*آياعراق بدون کمک ديگران اين جنگ افزارهاي شيميايي وبيولوژيکي راتوليدکرده است؟
پ:موادخام وفناوري توليدرادولت امريکا وشرکت هاي خصوصي اروپا،امريکا وانگلستان تامین کردند
*آياامريکا استفاده ي عراق ازگازهاي شيميايي درجنگ باايران رامحکوم کرد؟
پ:نه
* درحمله ي شيميايي صدام حسين به شهر کردنشين حلبچه درسال ۱۹۸۸چندنفرجان خودراازدست دادند؟
پ:۵۰۰۰ نفر
* چندکشورغربي حمله ي شيميايي صدام به حلبچه رادرآن هنگام محکوم کردند؟
پ: هيچ کشورغربي
* امريکا درجنگ ويتنام چند بشکه عامل شيميايي اورنج به کارگرفت؟
پ)۱۷ ميليون بشکه
* آياوجودپيوندي بين عراق وحملات ۱۱سپتامبراثبات شده است؟
پ:نه
* درجنگ خليج فارس شمارتلفات نيروهاي غيرنظامي چقدربوده است؟
پ:۳۵۰۰۰ نفر
* درجنگ خليج فارس شمارتلفاتي که ارتش عراق به نيروهاي نظامي غرب واردکرد چقدربوده است؟
پ:هيچ
* چه تعدادازسربازان عراقي که درحال عقب نشيني بودندتوسط تانک هاي ويژه ي امريکا دفن شدند؟
پ:۶۰۰۰نفر
* پس ازجنگ خليج فارس چه مقدار ضايعات اورانيم درعراق وکويت به جا ماند؟
پ:۴۰ تن
* برپايه ي گزارش سازمان ملل درفاصله ۱۹۹۱ تا۱۹۹۴ بيماري سرطان درعراق به چه ميزان افزايش يافته است؟
پ:۷۰۰درصد
* چنددرصدازظرفيت نظامي ادعايي امريکا درعراق درسال ۱۹۹۱ نابودشد؟
پ:۸۰ درصد
* آياهيچ دليلي وجودداردکه عراق مي خواهدجنگ افزارهاي اش رابراي مقاصد غيردفاعي وغيربازدارندگي به کاربرد؟
پ:نه
* آيااکنون نسبت به ۱۰ سال پيش تهديدعراق براي جهان افزايش يافته است؟
پ:نه
* پنتاگون تلفات غيرنظاميان درصورت بروزجنگ درعراق راچقدربرآوردکرده است؟
پ:۱۰۰۰۰ نفر
*چنددرصدازاين تلفات راکودکان تشکيل مي دهند؟
پ:بيش از۵۰ درصد
*چندسال است که امريکاعراق رابمب باران هوايي مي کند؟
پ:۱۱ سال
* آيا بين دسامبر۱۹۹۸ وسپتامبر۱۹۹۹امريکا وانگلستان باعراق درحال جنگ بودند؟
پ:نه
*امريکا وانگلستان بين دسامبر۱۹۹۸ وسپتامبر ۱۹۹۹ چه مقداربمب روي عراق ريختند؟
پ:۹ ميليون کيلوگرم
*چه مدت ازتصويب قطعنامه ي ۶۶۱سازمان ملل(تحريم وارداتي وصادراتي عراق) مي گذرد؟
پ:۱۲ سال
* درسال ۱۹۸۹ مرگ وميرکودکان عراق به چه ميزان بوده است؟
پ:۳۸ درهزار
* درسال ۱۹۹۹ مرگ وميرکودکان عراق به چه ميزان بوده است؟
پ:۱۳۱ درهزار(يعني ۳۴۵ درصدافزايش)
* تااکتبر۱۹۹۹ به طورتقريبي چه تعدادازمردم عراق درنتيجه ي تحريم هاي سازمان ملل جان خودراازدست دادند؟
پ:۱.۵ميليون نفر
* ازسال۱۹۹۷ به طورتقريبي چه تعدادازکودکان عراق درنتيجه ي تحريم هاي سازمان ملل جان خودراازدست دادند؟
پ:۷۵۰۰۰۰ نفر
* آياصدام دستوربه اخراج بازرسان سازمان ملل ازعراق داد؟
پ:نه
* درنوامبرودسامبر۱۹۹۸ چندبازرسي درعراق انجام شد؟
پ:۳۰۰بازرسي
* ازاين بازرسي ها چند بازرسي بامشکلاتي مواجه شد؟
پ:۵ بازرسي

* آيابازرسان اجازه داشتندواردمقرحزب بعث شوند؟
پ:بله
* اين جمله راچه کسي دردسامبر۱۹۹۸ به زبان آورد«ميزان خلع سلاح عراق به اندازه اي بوده است که درعصرمدرن سابق نداشته است»؟
پ:اسکات ريتررييس کميسيون ويژه ي سازمان ملل
* درسال ۱۹۹۸ طبق ادعاي بازرسان سازمان چنددرصدازظرفيت توليدجنگ افزارهاي کشتارهمگاني عراق کشف ونابودشد؟
پ:۹۰درصد
*آياعراق تمايل به بازگشت بازرسان تسليحاتي دارند؟
پ:بله
* اسراييل تاسال ۱۹۹۲ چند قطعنامه ي سازمان ملل رانقض کرده است؟
پ:بيش از۶۵ قطعنامه
* بين سال ۱۹۷۲تا۱۹۹۰امريکا چندقطعنامه ي سازمان ملل درمورداسراييل را وتوکرده است؟
پ:بيش از۳۰قطعنامه
*چندکشورجهان جنگ افزارهسته اي شناخته شده دارند؟
پ:۸کشور
*عراق چند کلاهک هسته اي دارد؟
پ:هيچ
*امريکا چند کلاهک هسته اي دارد؟
پ:بيش از۱۰۰۰۰کلاهک
*تنها کشوري که جنگ افزارهسته اي رابه کاربرده است چه کشوري است؟
پ:امريکا
*اسراييل چندکلاهک هسته اي دارد؟
پ:بيش از۱۰۰ کلاهک
*«مرگ هنگامي فرامي رسدکه دربرابرمسائل مهم خاموشي درپيش گيريم»اين سخن ازچه کسي است؟
پ:مارتين لوترکينگ
دستگيري عضوي از كانون نويسندگان ايران

محمد خليلي عضو كانون نويسندگان ايران، روز شنبه سوم اسفند دستگير و روانه زندان شد. همسر، فرزندان و بستگان محمد خليلي با درج اطلاعيه‌اي نوشته اند: روز شنبه، ۳ اسفند ماه ۱۳۸۱، يکی از فعالان و موسسان کانون نويسندگان ايران، در تهران بازداشت شد.

محمد خليلی ، شاعر، مترجم و نويسنده و عضو فعال کانون نويسندگان ايران، بامدادروز شنبه در خانه ي خود دستگير و روانه بازداشتگاه شد. ماموران پس از بازرسی خانه ي محمد خليلی ، وی را همراه با کتاب ها، نسخه های دست نويس آثار منتشر نشده اش و اسناد و مدارک شخصی اش، با خود بردند.
حميدرضاجلايي پور:چون گروهي به نام دين ودولت هرکاری خواستندکردندممکن است جوانان به این نتیجه برسندکه مذهبی ها اصلا دمکرات نیستند.این نتیجه ی خطرناکی است
نایب ريیس مجلس خبرگان:موردتهاجم فرهنگی واقع شده ایم،بایدچاره ای اندیشیداگردیربجنبیم جوان ها ازدست رفته اند.
امام جمعه ی موقت تهران:دشمن دنبال جوانان است همه به خصوص جامعه ی روحانیت باید به این مسائل توجه کنندوحقایق رابرای جوانان تبیین کنند.
بامدادک:جیزجیزجیز..........

بازگشت به بالا