2/16/2002
نگاه: شب جمعه،ساعت 9شب،در راه بندان خيابان عباس آباد(چهارراه سهروردی) گير کرده بوديم.حاجی فيروز بلند قدی با دامن گل منگلی داشت ميان ماشين ها قر می داد وروی تنبک دست سازش می زد.اززير دوده ی سياه روی چهره اش می شد ريش آراسته اش را ديد.راننده از او که به درون ماشين سرک کشيده بود پرسيد"يه خورده زود دست به کار نشدين؟".نگاه خسته اش را به راننده انداخت وگفت"سروقت اش نميشه، ماه محرمه".بعد هم سيگاری را که راننده بهش داده بود پشت گوشش گذاشت وسلانه سلانه دورشد.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا