2/19/2002
توهم بزرگ: اين روزها در همه جا سخن از افغانستان است وشگفت آن که فرهيختگان نيز با عوام هم آوا شده اند که تا پنج سال ديگر ازافغانستان نيز عقب خواهيم افتاد.افغانستانی که هنوز در عصر فئودالی يا نيمه فئودالی به سر می برد،وضعيت اش حتی درسنجش با فقيرترين همسايگان اش هم اسف باراست،بيش از 90 درصد مردم اش بی سوادند،نه مدرسه ای دارد نه دانشگاهی ،تمام نرم افزارها وسخت افزارهای مدنيت درآن نابودشده است(گرچه از آغاز هم ناچيزبوده است) وآهی دربساط ندارد.ما که خير سرمان اين همه راداشتيم اين است وضعيتمان.افغانستان که آلمان غربی نيست جناب ايالات متحده بتواند به مدد نفس قدسی يک طرح مارشال ديگر آن را احيا کند.
اين درد همه ی کشورهای عقب مانده است که گروهی از نخبگان اش (درميان روشنفکران،نظاميان يا حتی ديوانسالاران) عقب ماندگی را با پوست واستخوان حس می کنند و برای دگرگون سازی اوضاع به تکاپو می افتند.نمی شود هم سرزنش شان کرد.مشروطه خواهان اين سرزمين آريايی اسلامی نيز چنان از ديدن تحولات اروپا برق ازسرشان پريده بود که تب دگرگون سازی سراسر جان شان را فراگرفت .اما سرانجام نتوانستند کاری از پيش ببرند يا جان خود را برسر سودای بزرگ شان نهادند يا در خفقان رضاشاهی مهر سکوت برلب زدند.نتوانستند چون شرايط عينی برای چنان تحولاتی آماده نبود.ايران در وضعی نبود که بشود آن را در کوتاه مدت به کشوری مدرن دارای مردم سالاری بورژوايی تبديل کرد. روشنفکران وفرهيختگان ودرنهايت مردم جهان پيرامونی را نمی توان به خاطر اشتياق دگرگون سازی سرزنش کرد اماتوهم هميشه شايسته ی سرزنش است.جامعه ی ايران هنوز دارد چوب توهم های سال1357 را می خورد.قدرت را آسان می توان قبضه کرد حتی يک شبه.پيروزی در 22بهمن آسان بود اما از 23 بهمن بود که مشکل شروع شد.گروهی گمان کردند که يک روزه می توان جامعه را دگرگون کرد.سهولت کسب قدرت برخی را دچار اين توهم کرد که گويا می توان
جامعه ی سنتی را هم به آسانی دگرگون ونوسازی کرد.سازوکارهای ابلهانه ای مانند انقلاب فرهنگی نيز تااندازه ای ريشه در چنين توهمی داشت.فرهنگ را نمی توان دراندک زمانی دگرگون کرد اگر نگوييم 50 سال دست کم 30 سال وقت می برد.شالوده های جديد اجتماعی به تدريج و آهسته آهسته شکل می گيرد.به هرحال ازکسانی که 20 سال گذشته را در ايران به سر برده اند حسرت افغانستان را خوردن بعيد است.افغانستان که جای خود دارد ما حتی نبايد حسرت رشد پفکی امثال ترکيه،عربستان،دبی وغيره را هم بخوريم.اين ها درساحت فرهنگ و مدرنيته از ما هم عقب ترند.(به جدم سوگند من از هرچه ناسيوناليسم مبتذل بيزارم اما خودکم بينی از آن هم بدتر است!!)
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا