3/31/2002
نگاه: جوانان امروزراکه می بينی ازسيمای شان می خوانی واز سخنان شان درمی يابی که خواهان تجربه های دست اول اندوآن چه به سرخودشان آمده باشد!!نوميدی درونی ودست شستن از پندارهای خوش وروياپردازی را نگاه های شان فرياد می زند.بيگانگی از ميهن آريايی اسلامی،بيگانگی ازخانواده وبستگان وبيگانگی ازسراسر جامعه درحرف های شان موج می زند.درپی زندگی هماهنگ با منش فردی وصداقت اخلاقی اند واين همه شگفت آور نيست زيرا ازکودکی چيزی به جزدروغ به خوردشان نداده اند،ازمقدس مابی ورياکاری به تنگ آمده اند،از شيفتگی به مرگ وعرفان بيمارگونه (بخوان هرزگی روحی!!) بيزارشده اند،ديگر نمی خواهند درچمبره ی جذبه وجادوی کسی باشند،ازتعارض آموزه های مدرسه و خانواده جان شان به لب رسيده است وپسند جامعه برای شان پشيزی ارزش ندارد.آدم نمی داند بايد دوستشان بدارد يا ازآن ها بترسد!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا