3/09/2002
کتاب: سرنوشت قهرمان چپ گرای رمان "ساربان سرگردان" خانم سيمين دانشور که درپايان دچار استحاله می شود ودر نقش سقا برای آب رسانی به جبهه های جنگ می رود مرا ياد زندگی ايرج فرهومند می اندازد.درروزهای آغازين جنگ برخی گروه ها ی چپ نيز دوست داشتند دردفاع از ميهن آريايی اسلامی شرکت جويند اما حکومت مخالف بود.از همين رو بسياری پنهانی وانفرادی راهی جبهه ها شدند که يکی ازآن ها نيز ايرج فرهودی(گروه مائوئيستی رنجبران)بود.فرهومند دردانشگاه برکلی کاليفرنيا در رشته ی پل سازی درس خوانده بود ودر رشته ی سنجش زلزله و محاسبه ی خطرات آن در نيروگاه های اتمی فرانسه کارکرده بود.ايرج درجبهه ی دهلران موفق شد ظرف چندروز با محاسبه های دقيق،محل پايه های اضافی برای پلی را معين کند تاتانک های ارتش ايران بتوانند از روی آن بگذرند وعراقی ها را تارومارکنند و با اين کارحسابی سرزبان ها افتاد.اما افسری توده ای وی را لو می دهد واعدام اش می کنند!!!
جالب اين جا است که سال ها بعد جمهوری اسلامی ايران با دولت فرانسه تماس می گيرد تا کارشناسی برای ارزيابی موقعيت نيروگاه بوشهر وسنجش خطرات زلزله به ايران اعزام کند وپاسخ شنيد که چنين کارشناسانی در جهان اندک اند اما يکی از آن هايک ايرانی است به نام ايرج فرهومند که مدتی در نيروگاه های اتمی فرانسه کار می کرده است واز قضا چندسالی است که به ايران برگشته است!!
خيلی دوست داشتم اين داستان را برای سيمين دانشور تعريف کنم!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا