3/04/2002
روشنفکر وغربت:چندی پيش درجايی می خواندم که لهجه ی لندنی ديويد بکهام مايه ی خنده ی همبازيان اش در تيم فوتبال منچستر يونايتد است وباز هيولای زبان را ديدم که بر فرازگيتی جولان می دهد.از سه گانه ی زبان،جهان و انسان بيش از همه زبان است که سدراه مهاجرت می شود.انسان و.به ويژه روشنفکربا بودن در ميان جهان خويش است که با همه چيز وازجمله با خود نسبت معناداری پيدا می کند.دراين ميان زبان بيش از مولفه های ديگر،روشنفکران را در چنبره ی خود می گيرد.درزبان است که تجربه های زيستی ديرينه ای بازتاب مي يابد وگرداگرد هرواژه هاله هايی از معنا وجوددارد که تنها اهل زبان آن ها را درمی يابند وبيگانگان را به دريافت شان راهی نيست.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا