سيبيل هيتلری، برازنده ی شارون!!!!!:هيچ آرمانی اين گونه به ضدخودبدل نشده بود که آرمان رهايی يهوديان!اکنون
صهيونيسم با
نازيسم مو نمی زند،
نوارغزه يادآور
آشويتس است،
ستاره ی داود به
صليب شکسته پهلو می زند،
هيتلر ازگورسربرآورده وازگلوی
شارون عربده می کشد و
گتوی ورشو نام ديگری يافته است:
گتوی رام الله!!آش چنان شور است که
پاپ نيز زبان به نکوهش
اسراييل گشوده است همان
پاپی که اسلاف اش دست در دست
هيتلرو
موسولينی گذاشتند.اينک شاعران فلسطين ناچارند در"
ستايش سرخی خون بسرايند نه سرخی گل سرخ"(به تعبير
محموددرويش) ومردم نيزپايداری می کنند برای رهايی وبرای آن که نژادپرستان دريابند انسان سزاوارتحقير نيست ونمی توان به بندش کشيد.هرگزمبادکه خون چنين شيواتر وگوياتر ازواژگان باشد!