راننده هاي خطي(ميدان گرگان-عباس آباد): سوارکه مي شوي ترانه اي کوچه بازاري گوش ات رادربست دراختيار مي گيرد"
کجايي مادرخوبم کجايي "عشوه هاي داش مشتي وارونازواطوارهاي لات منشانه اي که درصداي خواننده موج مي زند دچارچندش ات که نکند لبخندبي اختياررابرلب ات مي نشاندمسافرتکميل نيست راننده ي پشت سري مي پرسد"يک نفرمي خواي
دبلنا شي ؟!!"سري تکان مي دهديعني آره .سني ندارد پيراهن آستين کوتاه به تن دارد.دست هاي اش پشمالو وورزيده است. زيرلب پاييني خالکي داردحلقه ي سياهي دورچشمان اش نشسته( لابد بيدارخوابي ديشب وبامدادخمار)آدامسي دردهان دارد که لاتي وار مي جود!!مسافرآخر سوارمي شود
دبلنا!!!فوري راه مي افتدترانه ي بعدي شروع مي شود"
به خدا بي تو دلم پرازغمه،همه ي دنيا واسم جهنمه"گربه عروسک پشمالودردست اندازهاتکان مي خوردبه اندازه ي مشت دست است وقلاده اش به ميله ي دنده وصل است.کنارش يک بسته سيگاروينستون ويک بسته آدامس پي کي(آدامس عرق خورها!!)هردو نيمه باز،آن سوتر يک قرآن جيبي با جلدچرمي