4/23/2002
ای کاش!!:ای کاش می شد برهنگی آب راديد آن چنان که در رودخانه های کودکی،ای کاش می شد سپيدی بامدادراديد آن چنان که در کوچه باغ های کودکی،ای کاش می شد طعم خوش نان را چشيد آن چنان که درروزهای کودکی،ای کاش چهره های مردمان شهر اين چنين يکريخت نبود وگام های شان اين چنين يکنواخت،اي کاش می شد خستگی را از صدای مادران زدود،درماندگی را از چهره ی پدران راند،نم را ازچشم خواهران گرفت وکوله بار نوميدی را از دوش برادران برداشت،ای کاش می شد ازمحاصره ی چشم های کدر ورخسارهای پژمرده گريخت،ای کاش نشئگی نوزادان از نوک ترياکی رنگ پستان ها تنها نشئگی جهان می بود ودلواپسی زنان گريان ازبرهم خوردن بزک تنها دلواپسی آنان نمی بود!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا