6/02/2002
نامه: نامه اي زيبا از فروغ فرخزاد به سيروس طاهباز به جا مانده که دست کمي ازشعرهاي اش نداردانگارقراربود که فروغ شعري براي چاپ درمجله ي آرش بدهد وديرکرده بود:
سيروس عزيز
اگرمن به جاي توبودم خانم فرخزادرانمي بخشيدم اماتواگر به جاي خانم فرخزاد بودي،خانم فرخزادرامي بخشيدي مسئله اين است که اين خانم فرخزادبدبخت دنبال ساختن معناي درخشاني است براي همه ي زندگي اش ونه دنبال ساختن تصاويري براي تزيين کردن ديوارهاي اين زندگي وهمين است که بايد باراين همه شرمندگي را به دوش بکشدوتاحدمبتذل شدن خود وقول اش بدقولي کند
ببخش الان که دارم اين چندکلمه را مي نويسم راستي راستي عصب هايم دردگرفته اندوراستي دل ام مي خواهد که وقتي دراين مرحله ودراين حد ازناتواني وبي حاصلي هستم،اصلا نباشم چه مي شودکرد،يابياييد وسراين مرغي را که دوران کرچ شدن اش اين همه طولاني شده است ببريد ويا صبرکنيدتاتخم دوزرده اش رابه طريق طبيعي به زمين بگذارد
به هرحال اگرتاجمعه بازهم ازمن خبري نشدخبر مرگ ام را به جاي نشانه ي حقير زندگي ام درصفحه ي مجله ات چاپ کن اما به شرطي که اين
مسئله ي تا جمعه صبرکردن کارهاي مجله راعقب نيندازدمن اين همه ارزش ندارم به خدادروغ نمي گويم"
ودرنهايت طاهباز دوجمعه ي ديگرصبرکرد تاشعر"کسي که مثل هيچ کسي نيست" به دستش رسيد!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا