7/24/2002
بامداد:فردا 5/7غروب امام زاده طاهرکرج ، مراسم دومين سالگرد درگذشت احمدشاملو است(چه زودگذشت!!!).می شود يک تير وچندنشان کرد.ديدارتازه کردن بادوستانی که زندگی سرسام آوردرکلان شهری مانند تهران نمی گذاردراه به راه ببينی شان تاروحيه بگيری وياد کردن ازدلپذيرانی که ای کاش اينک درميان ما می بودند شاملو، پوينده، مختاری و..........
آدم باورش نمی شودکه ديگربامداد نيست تاانسانيت رابسرايدوبا صدای نجيب اش مارا ببرد به اوج انسان دوستی در سروده های گارسيا لورکا، يانيس ريتسوس، لنگستون هيوز، مارگوت بيگل و.......چاره ای نيست جزساختن بااندوخته هايی که برای مان مانده است.شعرزيرراشاملو به هوشنگ گلشيری پيشکش کرده است شعری تکان دهنده که موبرتن راست می کند!!!
قناری گفت:کره ی ما
کره قفس ها باميله های زرين وچينه دان چينی.
ماهی سرخ سفره ی هفت سين اش به محيطی تعبير کرد
که هربهار
متبلور می شود.
کرکس گفت:سياره ی من
سياره ی بی همتايی که درآن
مرگ
مائده می آفريند.
کوسه گفت:- زمين
سفره ی برکت خيز اقيانوس ها.
انسان سخنی نگفت
تنها اوبود که جامه به تن داشت
وآستين اش ازاشک تربود
.
(-شاملو 9/1/72-)

0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا