7/27/2002
درامام زاده طاهر:نکند اين سالی دوسه باررفتن به امام زاده طاهر سبب شود ماراهم درروزرستاخيز کشکی کشکی بفرستند بهشت برين(درست بخوانيد،امان ازدست اين نگارش غلط اندازفارسی!!!).اگراين گونه شودچه دماغی ازماخواهدسوخت که پس ازاين همه سگدو زدن درجبهه ی معلوم الحال ها ناچارشويم بابرادران مسلمان دربهشت هم پياله شويم و دست درآغوش حوريان ندای نوش نوش سردهيم.اگرچنين بلايی سرم بيايد هرچه شيشه و پنجره راکه دربهشت است خردوخاکشير می کنم شايد کاسه صبربی پايان باری تعالی لبريزشود به پاسبانان بهشت امرفرمايند که چنين بنده ی گستاخی را بااردنگ به جای اصلی اش بفرستند که دوزخ باشد!!!
به هرحال چنين بلاي محتملی رااين نويسندگان وشاعران ميهن آريايی اسلامی برسرمانازل کرده اندکه اصراردارند ازدروازه ی امام زاده طاهر به بارگاه باريتعالی راه يابند(دروازه قحطی بود!!!).آخرين شان هم شاملو.
پنج شنبه غروب در امام زاده طاهر غوغايی بودازهمه جالب ترانبوه نوجوانانی بود که شعرهای شاملوراازبرمی خواندندوهمه رانيز به همراهی دعوت می کردند.دورمزارشاملو به قدری ازدحام بود که من بی خيال شدم و رفتم بالای سر مختاری،پوينده وگلشيری که به رديف کنارهم هستند.با اين گلگيرهای!!! سفيد خودم رادرون جوانان ونوجوانان جازدم دمی باآن ها شعرهای شاملو راهمسرايی کردم"دراين جاچهارزندان است.......".
بعد ازمراسم هم خودمان رادعوت کرديم خانه ی شاملو وآيدا در دهکده ی المپيک(بابااين دهکده ی المپيک عجب جای زيبايی است!!!)فيلمی ازسفرشاملو به سوئدرابرپرده ای بزرگ درباغچه ی خانه وکناردرخت کاج صاعقه زده ای نمايش دادند.دراين فيلم پرسش وپاسخ های جالبی بين شاملو وخبرنگاری ردوبدل می شود که جالب است.پس ازنمايش فيلم هم جماعت شعر ومقاله خواندندکه نتوانستم تاپايان بمانم(رواديدی که زوجه صادرکرده بودداشت منقضی می شد!!!ای مجردهای جهان قدراوقات پرملاط ودرندشت مجردی رابدانيد!!!)
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا