9/25/2002
زيارت قبول!!!:يک رفيقی دارم به ازشمانباشد آدم خيلی باحالی است وسوسياليست دوآتشه(باآن که بابت اين مرام هم دردوران طاغوت وهم دردوران ياقوت کلی بدختی کشيد،زندان رفت وکارش راازدست داد)!!اين رفيق شفيق معتقد است ازانسان دست چپی باحال تردردنياوجودندارد وبرای اثبات اين موضوع کلی خاطره وداستان دم دست دارد(مثلا داستان حقوق دان سوسياليستی درآلمان راتعريف می کندکه هرچندگاه پرونده ای ازيک بورژوا!!!رامی پذيرد وپول کلانی به جيب می زند وسپس تاهنگامی که پول دارد فقط به طوررايگان برای تهيدستان وپناهندگان کارمی کند!!) يکی ازاستدلال های رفيق گرامی اين است که دست راستی ها دوزارکه به هم پول می دهند چک می خواهند ولی چپی ها بدون هيچ سندی اين کاررامی کنند(بگذريم که اين جماعت اکثرمواقع مفلس اند!!!) حالا چراياداين حرف هاافتادم؟!!يکی ازناشرانی که باهاش کارمی کنم ازآن حاجی بازاری های دوآتشه است که آخردست راستی ها است.ازآن هايی که نمازرابلندبلندمی خوانند وهفت کوچه آن ورترهمه می فهمندکه ياروداردنمازمی خواند.اين آدم هم ازآن هايی است که وقتی پول خودآدم راپس ازشونصدماه می خواهد به خودآدم بدهدهزاربارمی ميرد وزنده می شود!!اين بارهم سرهمين موضوع همراه دوستی به سراغ اش رفتيم .کتابی را پيش ازنوروزباستانی برای اش ويرايش کرده بوديم حاج به روی مبارک نمی آورد که نمی آورد.دوست ام بين راه گفت که حاج آقا اززيارت کربلا برگشته است التماس کرد که دری وری نگويم وبحث سياسی هم باهاش نکنم.من قول دادم اما گفتم عمرا حاضرنيستم بگويم زيارت قبول وازاين حرف ها!!!
به دفترکارحاج آقا+کربلايی درحوالی ميدان فردوسی که رسيديم ديدم يکی ازاين پارچه نوشته های تخمی رازده اندسردردفترش که نمی دانم سفرعرفانی فلانی چه چه باد!!!همين که رفتيم داخل حاج آقا+کربلايی باآن انگشترهای عقيق وگنده ای که به انگشت داشت دست انداخت دورگردن مان شالاپ وشلوپ حالا ببوس کی نبوس!!!دوستم همان خيرمقدم ها ی کليشه ای راتحويل داد که زيارت قبول وازاين حرف ها!!!من هم آمدم حرف بزنم راه رفتم!!گفتم"صدام روديديد؟!!!"حاج آقا+کربلايی رو می گی انگارصاعقه خورد به کله اش،با دل خوری گفت"تو آدم بشو نيستی مگه من زيارت صدام رفته بودم!!"اين حرف نسنجيده سبب شدکه هرچه ازاين ورآن ورگپ زديم ومن هم هرچه به روشن فکرهای دينی فحش دادم نرم نشد که نشد وسرآخرهم گفت" دوسه روزديگه بياين تا يه چک بدم"
درراه برگشت هم دوستم کلی غرزدوگفت دفعه بعد خودش تنهايی برای گرفتن چک می رودولازم نکرده من بروم!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا