9/29/2002
چهره ها:جناب نقاش باشی هانيبال الخاص(چه اسم باحالی!!!) می گويد ازشاملوپرسيدم چه طورشاعرشدی؟گفت"درشش سالگی پدرم مرا به جايی بردکه مردی را به خاطرکاری شلاق می زدند.برای اين که اين کاززيادبدجلوه نکند ودادوفريادش باعث آزردگیخاطرکسی نشودسازمی زدند.هرشلاق که برپيکرآن مرد فرودمی آمد دهان اش بازوبسته می شد بی آن که صدايی شنيده شود.صحنه ی ناخوشايندی بود.ازآن پس بود که احساس کردم شاعرشدم"
!!من هم هروقت ماهی رادرتنگ آب می بينم همين احساس ناخوشايند به من دست می دهدوفرياد بی صدای ماهيان رامی شنوم!!اما من شاعرنشدم
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا