نگاه:خوش خيالي هواداران ليبرالسم درميهن آريايي اسلامي به راستي شگفت آوراست.اين دوستان گرامي همين که دريابند کسي خوش خيالي هاي شان را نمي پذيرد وتازه به سوسياليسم هم اعتقاددارد(چه گناه نابخشودني وچه سازمخالف ناهنجاري!!) بساط بحثي دوسه ساعته راپهن مي کنند وتا به خودت بيايي چند ساعتي چانه زده اي وچانه گرفته اي!!!چندي پيش يکي ازهمين استادان گريبان گير ما شد وچنان اظهارخوشحالي مي کرد ازاين که مهلت پيوستن به سازمان تجارت جهاني تاسال دوهزار ونمي دانم چند است که بيا وببين!!!مي گفت پس ازآن فاتحه ي هرگونه سوسياليسم رابايد خواند!!!به هرحال چيز ي که ازته اين جروبحث چند ساعته درآمد جمع بندي خوبي ازنگرش ليبراليسم به دست مي دهد:
۱- بازارلازمه ي عقلاني شدن اقتصاد است
اين گزاره درواقع مي خواهد براين واقعيت سرپوش بگذارد که بازارچيزي نيست جزبازتوليد عدم عقلانيت نظام اجتماعي وسلطه ي داروينيسم برزندگي اجتماعي!!چه کسي مي تواند ازخودبيگانگي واقتصاد زدگي بشرامروزراانکارکند که دست آوردنظام بازاراست.نظامي که نتواند نيازهاي انسان را فراهم آورد ودامن زدن به بيکاري،توسعه ي نامتوازن وويران سازي محيط زيست خصلت ذاتي آن است ازعقلانيت بويي نبرده است!!
۲-سرمايه داري لازمه ي دمکراسي است
سرمايه داري درنوع پيشرفته اش هم اگربويي ازدمکراسي برده باشد اين دمکراسي محدود به قلمرو سياسي است وگرنه اداره ي زندگي اقتصادي همچنان مبتني براصول غيردمکراتيک مالکيت خصوصي ورقابت است.درکشورهاي پيراموني وازجمله ميهن آريايي اسلامي هم حتي دمکراسي درقلمروسياسي نيزدرحدرنگ ورورفته اي قابل تحقق است که شايسته نام خرده دمکراسي هم نمي تواند باشد!!
۳-تجارت آزاد لازمه ي توسعه است
اين گزاره را شايد بتوان مضحک ترين ادعاي ليبراليسم ناميد!!تجارت آزادچيزي جزگريز يکي ازعوامل توليد(يعني سرمايه)ازچنبر تنگناهاي دوعامل ديگر(يعني نيروي کارومنابع طبيعي ) نيست وسخن گفتن از يک سان شدن قابليت هاي توليد وشرايط اجتماعي درپرتوتجارت آزاد،ياوه اي بيش نيست!!
اين گريز بي پايان نيست وهمين که سرمايه داري توانست تمام چاله چوله هاي جهان راتحت سيطره ي بازارجهاني درآورد پايان گريز هم فرارسيده است.آن گاه است که روشنفکران جهان پيراموني درمي يابند چاره کاررابايددررهيافتي ديگرسواي شيوه هاي سازمان جهاني تجارت بجويند!!