10/30/2002
آش پشت پا!!:مي خواهيد باورکنيد مي خواهيد هم نکنيدولي حقيقت داردديروزتوي اداره ي ماآش پشت پا دادند!!راستش رابخواهيد خيلي هم خوش مزه بوددست کمي ازدست پخت والده ي مکرمه نداشت!!مي دانم که باورنمي کنيد ياازتعجب شاخ درآورده ايد امادرميهن آريايي اسلامي هيچ رويدادي بعيدنيست!!داستان ازاين قراراست که هماي حج برفراز اداره ي مادرپروازاست وهردم برشانه اي مي نشيند(لاکردارچنان خوش اشتها است که ازعليا مخدره ها هم آغازکرده است!!) اين بارهماي حج روي شانه ي خانمي نشست که رييس واحد مااست وايشان يک هفته اي هم مي شود که به ميان خواهران وبرادران تازي رفته است ولابد سخت درگيرنيايش وپرستش خداوند منان!!اما والده ي ايشان که سعادت يارنبوده اند بي کار ننشستند وپاتيلي پرملاط آش رشته درست کردند براي پشت پاي صبيه ي گرامي به اداره فرستادند.باتمام مخلفات ازسيرداغ بگيرتاکشک فرداعلا!!!
وقتي به اتاق رييس کل رفتم وديگ گنده را روي ميز ديدم نزديک بودازخنده پس بيفتم!!محشرکبرايي درست شده بود که بيا وببين!!اخوان ونسوان صف کشيده بودند وملاقه ملاقه آش براي خودشان مي ريختند وبه به وچهچه سرمي دادند!!يکي ازاخوان هم حين تناول آروغي مشتي سرداد که خنده ي نخودي نسوان رادرپي داشت!!(يکي هم مزه ريخت که کاه ويونجه اش قاطي شده است!!)
خانمي که رييس واحد ما است خيلي نازنين است هنگامي هم که براي حلاليت طلبي آمده بودباآن که مي دانست چه جورآدمي هستم مي گفت برا ي تان دعا مي کنم که سفر حج نصيب تان شود!!وقتي هم گفتم بهترنيست دعا کنيد سفر به پاريسي،لندني چيزي نصيب ما شود؟!!همان نگاهي راديدم که وقتي درباره ي مقدسات سربه سر مادرم مي گذارم نصيب ام مي شود!!
يادم مي آيددرشورش هاي دانشجويي که راه به راه مرخصي مي گرفتم همين خانم که انگاربوبرده بود کجا مي روم يک بارصداي ام زد به اتاق اش ،نشاني خانه اشان درخيابان ۱۶آذر رابه من داد!!مي گفت هروقت مشکلي پيش آمد حتي اگرنصف شب هم بوديک بارکه دربزني کافي است!!!
ازالان غصه ام گرفته براي ديدارپس ازبازگشت حاج خانوم!!!راستي اين هماي خوش يمن اگربرشانه ي حقيرسراپاتقصير بنشيند چه خاکي بايد به سرکند؟!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا