گل يا پوچ به اضافه ي بوي مستراح!!:درکودکي نمازهميشه براي من برابربودبابوي خوش جانمازمادربزرگ ودعاي مادربزرگ درپايان نمازبراي همه ي اعضاي خانواده ازکوچک تابزرگ.اما درروزگارنوجواني به لطف مدارس ميهن آريايي اسلامي اين خاطره جاي اش را داد به بوي ناخوش مستراح وبازي گل ياپوچ با همگنان!!!عين چهارسال دبيرستان رادرساعت هاي نمازهمراه ده پانزده نفرديگردرجلوي مستراح دبيرستان گذراندم!!مديردبيرستان،باريک مردي باريش جوگندمي که همواره اورکت امريکايي نونواري به تن داشت خودش مي آمد وماپانزده نفررامانند گوسفند به سوي دالاني مي راند که به محوطه ي مستراح هاي مدرسه منتهي مي شد.باپررويي تمام درساعت نمازدرآستان مستراح بگووبخند مي کرديم وبازي گل ياپوچ!!(يادم مي آيد که يکي ازهمکلاسي ها هيکل تنومند ودستاني پرولتري داشت وگل رادرميان شيارهاي کف دست اش پنهان مي کرد)اين گونه شده است که نمازدرذهن من بامستراح وگل ياپوچ هم عنان شده است!!درست مثل آن شخصيت يکي ازنمايش نامه هاي
بکت که با دلدارش درجايي آکنده ازبوي لجن قرارملاقات مي گذاشت وهروقت بوي لجن به مشام اش مي رسيدبه ياد دلبندش مي افتاد!!!حالاچراياداين ماجراهاافتادم؟!!!چندروزپيش شنيدم که دربرخي مدارس تهران کارتي به نام کارت امتيازدرست کرده اند وهرکس کارهاي خوب انجام بدهد کارتي دريافت مي کندکه روي آن امتيازش هم نوشته شده است.براي مثال هرنمازجماعت يک کارت دوامتيازي نازشست دارد.باهر۱۰ امتياز هم مي توان ازفروشگاه مدرسه به مقداري مشخص وبه طوررايگان خريدکرد.اگردوره ماهم اين تشويق هاوجودداشت چه بسا به راه راست هدايت شده بوديم واکنون بوي جوراب ماسيده روي قالي هاي نمازخانه جاي بوي مستراح ويادگل ياپوچ راگرفته بود!!