1/11/2003
من حرص مي خورم پس هستم!!!!:هيچ چيزبدترازآن نيست که هرکس آدم راببيندموتوربحث اش راه بيفتد!!!اين يکي ازبلاياي است که بنده ي حقير(به قول آخوندها) به گونه اي بنيادي(به قول هواداران احياي هوخشتره) دچارآن هستم.مذهبي ها دوست دارند درباره ي وجودخدابحث کنند،ملي گراها مي خواهنددرموردخيانت حزب توده بحث کنند،روشنفکرها دوست دارنددرموردايديولوژي وپايان تاريخ بحث کنند والخ!!بين خودمان بماندازبحث کردن خوشم مي آيداماپس ازهربحثي پشيمان مي شوم ازبربادرفتن وقت.اگرهربحث درهمان بازه ي زماني خودش پايان يابدکه بازچندان بدنيست،داستان بيخ پيدامي کندوبه صورت سيلان هاي ذهني ادامه مي يابدتابه نتيجه وجمع بندي برسد.
ديروزهم بحث داغي دشت کرديم باهواداران پايان تاريخ!!اين روشنفکران پست مدرن به راستي باحال اند!!ته حرف شان اين است که عقلانيت تعطيل!!اگرخوش چريده باشندودنيابراي شان خلاصه شده باشددرشکم(پيتزاتنوري به اضافه ي بيف استروگانف درزيرنورشمع!!) وزيرشکم(زنده بادخروس!!دنيارختخواب من است!!) که مي گويند باباهمه راست مي گويندهيچ عقيده اي برحق نيست چرابحث کنيم الکي!!(جالب اين است که همه ي اين حرف هارانيزبارگ گردن آماسيده وحين بحث مطرح مي کنند) اگرهم غم زده باشند وملال مليحي روح ظريف شان راخراشيده باشد(چه حالي مي دهد سربرشانه ي يارنهادن ودرخلسه ي بوي زلف اش برپوچي هستي گريه سازکردن!!) مي گويندهيچ کس برحق نيست وهمه لعبتکانيم دردست خيمه شب بازهستي(دود و دم راعشق است!!).
اين گروه ها و روشنفکران هنردوست(هواداران هنربراي هنر) سرجمع چند خصلت اساسي دارندکه اگربه روي شان بياوري حسابي به پرقباي شان برمي خورد:
*دم ازاصول زدن وهمبستگي انساني درعين بي اصولي
*سينه چاک دادن براي اصلاحات درعين هراس ازفروريختن روسوب هاي گذشته
*دم ازميهن زدن ودارودرخت اش درعين کوچک شمردن اهالي ميهن آريايي اسلامي وبيزاري ازآنان
*سخن سرايي برضدديکتاتوري درعين باورمندي به دست يازيدن به زور براي اصلاح جامعه
*دم زدن ازآينده درعين حسرت خوردن به گذشته ي غبارآلود
*چس ناله براي پايين بودن شمارگان کتاب درحالي که خودنيزبراي کتاب تره هم خرد نمي کنند
*چس ناله براي دوزاري بودن روزنامه ها درحالي که خودکشته مرده ي صفحه ي حوادث اند
*دم زدن ازآزادي زنان درحالي که براي دشنام گويي به مردان تشبيه شان مي کنند به زنان!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا