نامه ي دوست:هنگام ناهار كافه ترياي شرکت شلوغ ميشود جايي خالي پيدا كردم پشت ميز ي۴ نفره . كنار
شيخ علي مهندس كه ۲۰ سالي است مهاجر امريكاست و از جزاير قناري آمده نشستم .از هنگامي که رفته حج ريش توپي ميگذارد و نمازش ترك نميشود . آن روبرو هم
كليولاند نشسته بود سياهپوستي اهل جاماييكا و مسيحي . طرف ديگرم
ادموند فرانسوي تبار .
شيخ علي نگاهي به ساعت كرد و گفت
بيرون باران ميبارد مجبورم در دفترکارم نماز بخوانم . راستي تو كجا نماز ميخواني ؟ گفتم
هيچ جا . نماز نميخوانم پرسيد
چرا ؟ گفتم
مذهبي كه امينه لاوال را ميخواهد سنگسار كند به جرم اين كه ازدواج نكرده حامله شده و قوانيناش زن ستيز است و توهين كننده به زن ، بايد احمق باشم كه اصول دين اش را رعايت كنم سكوت كرد ولي
ادموند و
كليولاند با تعجب نگاهام كردند براياشان توضيح دادم در مورد
امينه و توصيه كردم كه اگر مايل اند بپيوندند به آن هايي كه به وسيله پست الکترونيکي به دولت نيجريه اعتراض كرده اند .
ادموند گفت حتما نامه مي فرستد
كليولاند بالاي منبر رفت كه در مسيحيت اين حرفها نيست و داشت تبليغ ميكرد كه دويدم وسط حرفاش . گفتم
بهتر است زياد مدافع مسيحيت نباشي هنوز دنيا حكومت كليساها را فراموش نكرده به هر ديني كه نگاه كني يك جايش ميلنگد .
ادموند حرف مرا تاييد كرد .
شيخ علي دلخور شد و
كليولاند ميخواست دلداري اش دهد. شروع كرد به گفتن اينكه بايد اهل هر مذهبي قوانيناش را رعايت كنند حالا اگر در اسلام اين مساله گناه بزرگي است بايد مراعات كنند كه زنان حامله نشوند
ادموند گفت
آن زن كه به تنهايي حامله نشد مردي حامله اش كرد آيا آن مرد هم سنگسار ميشود ؟ شيخ علي جواب داد
نه . چرا بايد سنگسار شود ؟ او تنبيه ديگري دارد كه مرگ نيست .
كليولاند خنديد و گفت :
در جاماييكا اگر مرغي مانند خروس بخواند همانروز سرش را ميبرند و اهل خانواده سوپ مرغ خوشمزه اي خواهند خورد
ادموند گفت :
اگر خروس مثل مرغ قد قد كند چكارش ميكنند ؟
گفت :
هيچي به اش ميخندند براي اين مرغ را ميكشند كه زنها حدشان را بدانند . اين مقايسه را بي جواب نميتوانستم بگذارم .گفتم :
مثل اينكه موافقي با سنگسار امينه ؟ خوب است كه در زمان مريم مقدس به دنيا نيامده بودي و گرنه تو هم خوب ميداني كه پدر مسيح مقدس يوسف نجار بود نه خدا .
ادموند از شدت خنده داشت ميرفت زير ميز