7/21/2003
شگفتي هاي زبان آموزي کودکان:بيهوده نيست که هنوز درباره ي چگونگي زبان آموزي کودکان ميان دانش‌مندان کشمکش هاي نظري فراواني وجوددارد.زبان آموزي کودکان چنان پيچيده است که آدم نمي داند آيا همه چيزي را درمحيط مي آموزند يا آن که ازهمان آغازتولد موتورکوچکي درمغزشان وجود دارد که رفته رفته دورمي گيرد وآب بندي مي شود(گمانم اين نظر چامسکي باشد)؟بامدادک که حسابي مرا حيران کرده است چه هنگامي که هرواژه اي رادرهوا مي قاپد وطوطي وارتکرار مي کند چه هنگامي که براساس مباني عقلي دست به تصميم گيري مي زند.يادم مي آيد يکي ازنخستين واژه هايي که ياد گرفت واژه ي «دست» بود.وقتي مي پرسيدي دستت کو؟ شروع مي کرد به دست زدن.تااين که چندي پيش داشتم پشه اي را توي هوا مي کشتم وچندين بارمجبور شدم کف دست ها را به هم بکوبم(معلوم نيست دراين وانفساي گرما پشه ازکجا آمده است!!).ديدم اين بشر هم چهارچشمي دارد مرامي پايد!!گفتم: دارم پشه مي کشم!!
بعد هم گفتم: پشه بکش پشه بکش!!شروع کرد به کف زدن.تعجب نکردم چون مي دانستم که چه طوطي قهاري است.اما مانده بودم که اگربپرسم دست ات کو؟ چه واکنشي نشان مي دهد!!دربرابر تداخل ايجاد شده سردرگم نمي شود؟پرسيدم دست ات کو؟
درنگي کرد وبعد کف هردودست اش را به سويم گرفت!!راستي راستي جل الخالق!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا