8/23/2003
نامه ي دوست (ج .حمزاوي):در کوچه پس کوچه های بافت قدیمی شهر به دنبال خیابان اصلی بودم. یادم افتاد در جوانی وقتی از دست پلیس یا ساواک فرار می کردیم مسیری را انتخاب می کردیم که در آن تیرهای برق با پنج سیم قرار داشت.چنین مسیری به بن بست ختم نمی شد ولی آنهایی که سه سیم داشتند منتهی به بن بست بودند. تداعی این خاطره در وضعیتی تقریبا مشابه منو بیاد آن روزها انداخت.روزهای پر شر و شور جوانی. با نسخه ای پیچیده شده در فکر. تنها راه حل را راه قهر آمیز می دانستیم. آیا در کهولت به راست چرخش دارم؟ جهان در عصر کنونی چیز دیگری را تجربه کرده است.
چند سال پیش دیکتاتور شیلی به خاطر جنایاتش در مخمصه شدیدی گرفتار شد. دولت فعلی شیلی اعلام کرد به خانواده قربانیان غرامت پرداخت می کند. پل پوت قاتل هزاران کامبوجی رسوای تمام جهان شد و حکومتش خاتمه یافت.قذافی که تقریبا چهره محبوبی در آن سال ها برای ما داشت پذیرفت که به خانواده های خسارت دیده جنایت لاکربی غرامت بپردازد. بنابراین رسما پذیرفت که در قتل بیش از 200 مسافر بی گناه دستش آلوده به جنایت است. جنایت‌کاران صرب به پای میز محاکمه کشانیده شدند. عیدی امین دیکتاتور اوگاندا در تبعید مرد.
ملا عمر، بن لادن و صدام از قدرت خلع شدند و هر زمان در لانه ای با دلی پر اضطراب و وحشت می خزند. قتل زهرا کاظمی چنان زنجیری بر دست و پای رژیم ایران زده است که با هزاران دوز و کلک مرسوم این قوم قفل آن باز نخواهد شد. اضطراب امثال قاضی مرتضوی کمتر از بن لادن و صدام نیست. سفیر سابق ایران در آرژانتین که در انگلستان بسر می برد به حکم قاضی آرژانتینی و به جرم مشارکت در بمب گذاری دستگیر شد.
اگر در آن زمانها با مشاهده کثرت مردمی که در کشورهای سوسیالیستی زندگی می کردند دوران را دوران شکوفایی سوسیالیسم می شناختیم و با این دل‌خوشکنک موهوم شاد بودیم، ولی امروز در شرایطی که اکثر آن کشورهای سوسیالیستی وجود ندارند ، می توان صدای آزادیخواهی و حق طلبی را از گوشه گوشه جهان شنید. به قول وکیل فرهیخته خانواده کاظمی دیر نیست که جنایتکاران ایرانی را پای میز محاکمه ببینیم.
ای بلبل حزین که تپیدی به خون خویش
یاد تو خوش که خنده گل خونبهای توست

دیدی دلا که خون تو آخر هدر نشد
کاین رنگ و بوی گل همه از نافه های تست
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا