9/28/2003
نگاه:شايدهرکدام ازنظام هاي سرمايه داري کنوني رنگ وبوي خاص خودراداشته باشنداما مبناي همه اشان سرمايه وکاردستمزدي است وپيامدشان توليدکالامحور،محوريت پول،توليدفقط براي سود(نه براي رفع نيازهاي انسان)،فقر وجوامع طبقاتي است.البته به اين معجون چاشني دمکراسي آبکي راهم بايدافزودکه قدرت دولت ازآن ريشه مي گيرد وپاسدارآن است.اين گونه روابط اجتماعي،جوامع ونظام سياسي واقتصادي را سرمايه داري مي نامندوواقعيت عيني دارند.دست کم سوسياليست ها چنين نامي به آن ها داده اند.
اما جامعه ي سوسياليستي چيست؟جامعه اي که درآن سرمايه نباشد،کاردستمزدي نباشد،دولت نباشد،رهبرنباشد،ملت نباشد،مرزنباشد،پول نباشدوثروت ارآن همگان باشد.چنين چيزي درگذشته وجودنداشته است واکنون هم وجودنداردنه درشوروي سابق ،نه درچين کنوني ونه درهيچ جاي ديگر!!!
سوسياليسم هنوزبه دنيا نيامده است که ازدنيارفته باشد.رويايي است که تنهاباآگاهي همگان محقق مي شود.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا