10/28/2003
دو نمااز ماه رمضان دراداره:ماه رمضان اداره سرشارازرويداد هاي جالب است.دونمونه اش راديروز ديدم:
(۱) يکي ازبرادران با زبان روزه وبانهايت خلوص به نمازظهرايستاده است.کجا؟درست دروسط اتاق.سجاده اي پهن کرده است وبلندبلند وباتلفظ هاي ناف جنبان به نيايش مشغول است.ناگهان تلفن همراه اش روي ميز شروع مي کند به آهنگ زدن.چه آهنگي؟ باورنمي کنيداگربگويم!!آهنگ باباکرم!!به سرجدم که هيچ وقت شادخواري اش ترک نشد سوگند که دروغ نمي گويم!!بادوگام خودش را به گوشي رساند .دکمه اي را زدوسرش را جلو برد ودوبارگفت الله اکبر !!دوباره دکمه اي را زد.گوشي را گذاشت روي ميز وبرگشت روي سجاده والهي به اميد تو!!دبرو که رفتي!!
ايستادم تا نمازش را تمام کند.گفتم«برادربه تلفن همراه که جواب دادي نمازت باطل شد!!»کاردمي زدي خونش درنمي آمد!!گفت«من که کاري نکردم ذکرالله گفتم!!» جانزدم وگفتم «ذکرالله مشکلي ندارد آن دکمه زدن هاي ات کارراخراب کرد!!» ديگرنتوانست دربرج شکيبايي مومنانه اش باقي بماندگفت«اصلا به توچه؟تو که به اين چيزها اعتقادنداري!!» گفتم«استغفرالله !!اين وصله ها به ما نمي چسبد!!» بعد هم به حال خودش گذاشتم تاازخلسه هاي بعدازنيايش فيض ببرد!!
(۲) دمدماي ساعت ده صبح يکي ازخانم هاي اداره به اتاق مان مي آيد.باسراشاره اي مي کند که به سوي اش بروم.مي گويد«ضعف کرده ام شکلاتي پکلاتي چيزي نداري؟
آب نباتي را که صبح ازبامدادک کش رفته ام تقديم مي کنم.مي پرسم «کجا مي خواي بخوريش؟» مي گويد«توالت!!» چندش ام مي شود.مي رود.پنج دقيقه ديگربرمي گردد.مي گويد«يکي ديگه نداري؟» مي گويم«نه.خوش مزه بود؟» مي گويد«نه بابا اون يکي افتاد توي عن وگه!!!»
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا