11/19/2003
اباعبدالله را ولش يانکي ها را عشق است!!: ازهنگامي که دست اوسا کريم ازآستين ارتش آزادي بخش ايالات متحده بيرون آمد واماکن متبرکه ي عراق آزاد شد که البته دعاي مومنين هم بي اثر نبوده است دراين اراده ي الهي، سيل مشتاقان زيارت به سوي کربلا ونجف وجاهاي ديگر عراق سرازيرشده است به طوري که ميدان هاي مين وراهزنان وگرگ هاي بيابان هم جلودارشان نيست!!يکي ازاين شيفتگان زيارت نيز دايي عيال بود که راهي شد وشکرخدا به سلامت هم برگشت.براي ماهم براي بامدادک هم سوقاتي آورد.چي آورد؟يک جفت کفش به رنگ سبزسيدي، يک عدد عرق چين فرد علا، يک پرچم مثلثي متبرک اباعبدالله!!!براي عيال هم مهر وتسبيح آورد.براي من بيچاره هم چيزي نياورد!!خاک تربتي، خرمايي، گلاب ملابي هيچ چي!!!ازهم جالب تر عکس هايي بود که خودش وهمراهان اش با سربازان امريکايي گرفته اند.هرچه به عيال مي گويم چندروزي عکس ها را قرض بگيرد تا ازآن ها نسخه ي ديجيتالي بگيرم به خرجش نمي رودکه نمي رود.تصورش را بکنيد سربازآمريکايي با اسلحه وقمقمه ويقلاوي وبندوبساط دروسط ايستاده است جماعت حاجي ها هم عين نگين درميان اش گرفته اند وهرکدام به نوعي دست شان راروي جايي ازبدن اش گذاشته اند انگار ضريح امام زاده اي باشد.سربازامريکايي هم لبخندمليحي تحويل دوربين داده است. معلوم نيست به ريش جماعت مي خندديابه بخت نکبت بارخودش!!جماعت کبلايي ها هم شيفتگي ازچشمان واطوارشان مي بارد!!آدم شک مي کند که مبادا اباعبدالله بهانه ايي بوده است براي زيارت ابوابجمعي ارتش آزادي بخش ايالات متحده!!
راستي ازبامدادک که مي پرسيم دايي کجا رفته بود مي گويد کببلا!!مي پرسيم چي برات آورد مي گويد کش(کفش!!) انگارسوقاتي هاي ديگر را به شامبول اش هم حساب نمي کند!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا