آمده ايم عاشق شويم
(به احمدفريدمند)
پذيره شدنٍ دانه اي سرگشته
تا مرواريدي آفريده شود
- به خون دلي -
سينه اي به شکيبايي صدف مي طلبد
جگرٍ هزارتوي سرخ گل مي خواهد
که خدنگ شبنمي به چله نشاند
و تا گلوي تفتيده ي آفتاب
پرتاب کند
هشدار !
نطفه ي نهنگ است عشق نه کرمينه ي وزغي
و لمحه اي تلاطم طغيانش را
دلي به هيبت دريا مي طلبد
هشدار ! روزگار !
آمده ايم عاشق شويم
(
گندم وگيلاس، منوچهر آتشي )
بازگشت به بالا