12/24/2003
بگذار آفتاب نيز برنيايد: هروقت که هوا پس مي شود جنابان اصلاح طلب وروشنفکران ديني به ياد دگر انديشان وروشنفکران عرفي مي افتند.الان هم که جنابان بوي تحريم انتخابات از سوي مردم را شنيده اند باز هم غده ي آزادي بيان شان به شدت عود کرده است.دوباره برادران اصلاح طلب در ياس نو ستوني داده اند به آقاي خشايار ديهيمي که ازطايفه ي ديگرانديشان است لابد بعد از انتخابات هم بايد برود پي کارش.در اين ميان مصاحبه هايي هم با روشنفکران دگرانديش انجام مي دهند که برخي شان بسيار خواندني اند ازجمله ي مصاحبه ي ديروز ياس نو با عباس مخبر(مترجم و عضو هيات دبيران کانون نويسندگان) که خيلي توپ است!!توصيه مي کنم از خواندن اش غافل نشويد!!اما بخشي از مصاحبه را که خيلي جالب است اين جا مي آورم.(مجبورم خودم با صفحه کليد وارد کنم.وبگاه ياس نو باز نمي شود.مرده شورش ببرد!!!)

«در ايران گفتمان مسلط گفتمان ديني است.يعني خارج ازگفتمان ديني نمي توانيد حرف بزنيد.اصلا حرفي نبايد بزنيد.يعني پذيرفته نيست ورسميت ندارد.به بياني عاميانه قاچاقي زنده است!!.....حتي وقتي مي خواهيد ازليبراليسم دفاع کنيدبايد قرائتي ازاسلام پيدا کنيد که با ليبراليسم جور دربيايد وبعد مرتب بگوييد که منظور من ازآزادي هاي شخصي ليبراليسم غربي نيست.مي خواهيد ازجامعه ي مدني دفاع کنيد بايد به مدينه النبي متوسل شويد.گفتمان غالب، خارج ازاين چارچوب به شما اجازه ي حرف زدن نمي دهد.....بنابراين روشنفکري ديني دراين جا مشکلي جدي دارد يعني درون گفتمان قدرت حرکت مي کند.به عبارت ديگر به نحوي از رانت مشروعيت يا قدرت استفاده مي کند
روشنفکري مانند آقاي رامين جهانبگلو مي گويد که به نظر من روشنفکر صفت پذير نيست وديني وغيرديني نمي تواند داشته باشد آقاي سروش جواب جالبي به او مي دهد . مي گويد اين چهارتا کلمه حرفي هم که مي توانيد بزنيد ازدولتي سر روشنفکران ديني داريد.اين به نظر من نقض پايه اي ترين اصل روشنفکري است.اين سخن بوي قدرت مي دهد.۱۵ سال ،۲۰ سال ،۲۵ سال اين مردم تلاش کردند ،جدل کردند، مبارزه کردند، بالا رفتند وپايين آمدندتا فضا اين شده که الان من وشما داريم درآن زندگي مي کنيم.نبايد يک جريان فکري يا يک نفر بيايد ماجرا را مصادره کند....درکشوري که گفتمان مسلط ديني است روشنفکري ديني به نظر من بوي برائت ازمشرکين مي دهد.يعني يک جوري مي خواهد بگويد من آن مشرک نيستم.دربهترين تعبير به گفته ي همين دوستان نوعي استفاده ي ابزاري از روشنفکري ودين است.
...جواب رامين جهانبگلو اين نيست که بگويي تو ازدولتي سر من داري حرف مي زني.کي گفته که من ازدولتي سر تو دارم حرف مي زنم.اگر واقعا اين طور باشد ازخير حرف زدن قاچاقي هم مي گذريم و به قول شاملو:
بگذار آفتاب نيز برنيايد
به خاطر فرداي ما
اگر بر ماش
منتي است

..........به هرحال اين نکته خيلي مهم است که شما نقد قدرت مي کنيد براي کسب قدرت يا نقد قدرت مي کنيد براي تعميم دمکراسي.وقتي مي گويم اين جواب بوي قدرت مي دهدمادرواقع با باجرياني سياسي روبرو هستيم که مي خواهد کسب قدرت کند.هيچ پروايي هم ندارد که اين را عريان بيان کند.يعني بخشي ازروشنفکران ديني درحاکميت هستند.درنهاد هاي انتخابي هستند.واقعا حرف شان اين است که اگر کشوررا به من بدهي بهتر اداره مي کنم.هيچ پروايي هم ازبيان اين قضايا ندارند.اين رويکرد نوعي مبارزه ي سياسي براي کسب قدرت است يعني دعوا بر سر حکومت کردن.»
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا