12/27/2003
نمي دانم کجاست!!!:همين که خبرزمين لرزه ي بم را ازتلويزيون شنيدم به يادش افتادم،تلويزيون داشت شور اميروف را پخش مي كردمن داشتم خرد خرد چهره اش را به ياد مي آوردم،چشمان سياه اش،لب هاي درشت اش وپيشاني كوتاه اش،مراجع عظام داشتند به آقا امام زمان تسليت مي گفتند من داشتم به تبسمي مي انديشيدم كه هرگز ازلبان اش پاك نمي شد،آيات عظام داشتند مي گفتند كه دادن سهم مبارك امام به زلزله زدگان اشكالي ندارد(خوب شد گفتندنمي دانستم با اين سهم امام كه روي دستم مانده چه كار كنم!!) ومن حسابي به ياد دوران خدمت سربازي افتاده بودم!!!داشتم بامدادك را ازجلوي تلويزيون دور مي كردم كه جنازه ي كودكان هم سن وسال خودش را كه روي زمين به رديف چيده بودند نبيند وبه دوران آموزشي فكرمي كردم.تنها بچه ي بم توي گروهان ما بود.خيلي ساده وبي آلايش.گمانم مهندسي الكترونيك خوانده بود.فوري با هم دوست شديم هر چند او نماز سر وقت اش ترك نمي شد و من با اوسا كريم ميانه اي نداشتم.بهش مي گفتم بلكه اوسا كريم ازنماز با لهجه ي بمي سر درنياورد!!تبسم هميشگي اش تبديل مي شد به خنده اي پت وپهن ودندان نما!!به لهجه غليظ اهالي بم حرف مي زد!!به هست مي گفت هسته!!آدم درنخستين برخورد متوجه اين هسته مي شد.سربه سرش مي گذاشتم ومي گفتم بخواي بگي «اين هندوانه پر از هسته است» چي مي گي؟ مي گفت«اين هندوانه پر از هسته هسته!!» اين بار هردوتا مي زديم زير خنده!!اين جمله رفته رفته تبديل شد به جمله اي براي شناسايي بچه هاي كرمان!!(جمله اي هم براي شناسايي ترك ها داشتيم!!مي گفتيم اين شعر را بخواند:عشق قهار است ومن مقهور عشق چون قمرروشن شدم از نور عشق!! يادم مي آيد يكي ازهم خدمتي ها تبريزي بود اين شعر رامي خوانداما اين جوري:عشگ گهار است ومن مگهور عشگ چون گمرروشن شدم از نور عشگ !!! بعدش هم مي گفت ريدم به قاف وگاف فارس ها!!!)
هنگامي كه تقسيم شديم جعفر(گمانم نام اش همين بود!!آخر 12 سال ازآن روزها مي گذرد!!) افتاد بندرعباس ومن نوشهر!!ديگرنديدم اش!!هنوز اما ازدرون عكس هاي دوران آموزشي دارد به بيننده لبخند مي زند!!نمي دانم كجاست!!اگر مانند من درپي كار ازشهر وديار دورافتاده باشدلابد اكنون درسوگ ازدست رفتگان بر سر وسينه مي زند.اگرهم درشهروديار خودش مشغول به كار شده باشد كه.....
راستي كدام بهتر است؟!!!اميدوارم بلايي سرخودش وخانواده اش نيامده باشد!!
پ.ن:در اداره صندوقي درست كرده ايم براي زلزله زدگان.گمانم پول خوبي جمع بشود!!اين كم ترين كاري است كه ازدست بر مي آيد!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا