امان ازدست اين لهجه ها!!:چندروزي که ولايت رفته بودم از بس قرائت قرآن و دعاهاي جورواجور عربي با لهجه ي گيلکي شنيدم که دلم براي اوسا کريم بيچاره کباب شد اميدوارم دستگاه مبدل عربگيلکي به عربي خالص داشته باشد.حالا مي فهمم چرا هرگيلکي در نخستين آشنايي از بي لهجه بودنم شگفت زده مي شود وهرچه مي گوييم لهجه ام را عمل کرده ام باورش نمي شود.البته گمان نکنيدفقط لهجه ي گيلکي اين قدر سمج است امروز جلسه اي دراداره داشتيم ودکتري از اهالي کرمان هم بود به جان شما نباشد به جان قابل!!!خودم سوگند که به مقاله مي گفت مخاله و مجله را هم مي گفت موجله!!
به نظرم همه چيز به حساسيت برمي گردد کسي که به درست فارسي حرف زدن حساسيت نداشته باشد تا ابد هم نمي تواندلهجه اش را اصلاح کند.البته اصلاح برخي لهجه ها دشوارتر است مثل لهجه ي اصفهاني ها(حالا
قاصدک مي گويد اين بازهم گير داد به ما!!!خود اين قاصدک نمونه ي موفقي از لهجه زدايي است!!) اصلاح برخي هم آسان تر است مانند لهجه ي دوستان آذري!!!(بربري نخورند۵۰٪ مشکل شان حل شده است!!).اين ها را که گفتم ياد مرادحسين رفيق کرمانشاهي افتادم که هميشه با واو فارسي مشکل داشت.من هم راه به راه سربه سرش مي گذاشتم ومي گفتم بگو
ونک!!(ونک يکي از بهترين واژه ها براي کردشناسي است!!)
ازشوخي دررفته آدم لهجه نداشته باشد خيلي بهتر است!!چون فارسي که حرف مي زني بايد فارسي باشد نه فارگيلکي!!