3/02/2004
قلم اندازهاي تاشورايي!!: اين چندروزي كه طبل بازي ها وعلم كشي هاي ملت به پاخاسته خانه نشين مان كرد چاره اي جز آن نبود كه سردرجيب تفكرفروبريم ودست آورد اين تفكرات هم پربدنيست!!
(1) نخستين دست آورد انديشه هاي تاشورايي كشفي تاريخي بود.كي گفته كه سالارشهيدان را دركربلا كشته اند؟ هركي گفته به گور باباي اش خنديده است!!امام سوم رادرمحله ي ما كشته اند هركي باورنمي كندبيايد ببيند ازدحام جمعيتي را كه تاپاسي ازشب گذشته مانند مور وملخ از دروديوار بالا مي روند. به جان شما نباشد به جان خودم اگر به من اضافه كاري دولا پهنا هم بدهند حاضر نيستم ساعت دوي نصف شب بيايم دركوچه پس كوچه ها طبل بزنم وعلم بگردانم. اين را گفتم ياد لطيفه اي افتادم.مي گويند روز عاشورايي يكي از بي شمار منقليون ميهن آريايي اسلامي خانه را خلوت يافته وبساط منقل ووافور را پهن مي كند والهي به اميد تو منقل به وافور سوزن به گوشم. بستي ترياك مي زند وتوپ توپ مي شود.تازه داشته درعالم هپروت براي خودش حالي مي كرده كه دسته اي ازسوگواران مي رسند جلوي خانه اش شروع مي كنند به نوحه خواني كه نمي دانم سالارشهيدان بچه قنداقه گم كرده است وازاين حرف ها!!خلاصه تا دسته رد بشود نشئگي طرف هم مي پرد وناچار مي رود سراغ بست دوم.بازهم همان داستان بست نخست تكرار مي شود وكار به بست سوم مي كشد.بست سوم كه تمام مي شود دوباره دسته اي ازراه مي رسد وشروع به خواندن همان نوحه مي كند.اين بار ديگر يارو تاب نمي آورد مي رود بيرون فرياد مي زند كه بابا چرا هميشه مي آييد اين جا شايد چند كوچه پايين تر گم شده باشد!!
(2) فكربكري هم براي كارآفرينان گرامي به ذهنم رسيد.مي دانيد كه جوانان برومند ميهن آريايي اسلامي با سرژل زده دردسته ها به سوگواري مي پردازند وبعد هم ازشدت اندوه به سرشان گل مي مالند بنابراين اگركسي بيايد كارخانه اي بزند ومخلوط ژل وگل توليد كند حسابي كارش مي گيرد!!ازهمين حالا دارم تاشوراي سال بعد رامجسم مي كنم كه فروشگاه ها روي شيشه اشان زده اند: ژل با گل رسيد!!!
(3) هميشه نگران پرونده ام درآن دنيا وپل صراط(ازمو نازك تر،ازشمشير تيزتر ودستگيره هم ندارد!!) وفشار شب اول قبر بودم.اما امسال اين نگراني ام برطرف شد.حالا ديگر خيالم راحت است كه اين پسرك بامدادك دستم را درآن دنيا مي گيرد.چون امسال چنان فعالانه درحسين پارتي شركت كرد كه بيا وببين!!مادرزن جان برايش زنجيري زرين وپرچم مثلثي كوچكي خريده بود.آن قدرزنجير زدكه پشت پيراهن اش سياه سياه شد. نگراني ام اين است كه مبادا مانند خودم فقط تا سال چهارم پنجم ابتدايي دوام بياورد وبعد منحرف شود!!دراين صورت تنها اميدم هم براي آن دنيا برباد مي رود!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا