3/09/2004
گمنامان و پيدانامان : براي جلوگيري از زخم زبان هاي دوستان فمينيست ديروز کفش وکلاه کرديم ورفتيم پارک لاله!!البته نمي دانستم با اين سبيل لاکردار چه کنم پيش خودم مي گفتم مبادا ضد فمنيستي تلقي اش کنند.سرانجام استخاره کردم خوب آمد واوسا کريم گفت: برو ،بي خيال سبيل!!
پارک پر بود از سربازان گمنام و پيدانام امام زمان !!طبق معمول دوساعت قبل از اون دنيا زنگ زدند که اسلام درخطر است ونبايد مراسم برگزارشود.عين هفته پيش که با جلسه ي کانون نويسندگان همين کاررا کردند.
روي هم رفته گردهمايي موفقي نبود.شمار مردان وزناني که آمده بودند خيلي کم بود براي همين هم سربازان گمنام وپيدانام امام زمان به خوبي توانستند وظيفه شرعي شان را انجام دهند.اگر به اندازه ي جمعيتي که براي استقبال از شيرين عبادي به فرودگاه آمده بودندجمعيت به پارک لاله مي آمد گمنامان وپيدانامان هيچ غلطي نمي توانستند بکنند.
جالب ترين نکته درگردهمايي ديروز دست وسوت زدن جمعيت بود که درايام عزيز محرم حسابي اسلام عزيز را به خطر انداخت.اين روش خوبي براي مرز بندي با اسلام عزيز است. اما تصورش را بکنيد اگر تمامي زنان ناگهان روسري هاي شان را برمي داشتند چه ضربه اي که به اسلام عزيز وارد نمي شد.البته فعالان جنبش زنان هنوز انگار به صرافت استفاده از اين حربه قوي نيفتاده اند حربه اي که درکشورهاي اسلامي همواره مورد استفاده ي فعالان جنبش زنان قرار گرفته است.براي مثال هدي شعراوي از رهبران جنبش آزادي زنان درمصر هنگامي که درسال ۱۹۲۳ ازهمايش زنان در رم بازمي گشت درايستگاه قطار قاهره روسري اش را به کناري افکند وساير زنان هم به پيروي از او روسري از سر برداشتند واين رويدادنخستين پيروزي عمومي جنبش زنان در مصر بود.
دوسه ساعتي که درپارک لاله بودم کلي «حاج آقا» از گمنامان وپيدانامان امام زمان دشت کرديم.راه به راه مي آمدند و مي گفتند « حاج آقا برو !!وانستا!! » هرچي هم توضيح مي دادم که «بابا به پير به پيغمبر حاج آقا نيستم يعني کعبه نطلبيده!!» به خرج شان نمي رفت که نمي رفت!!

0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا