3/19/2004
نوروزتان خوش:بامدادک هستم اين باباي ناقلا هم هرچي کار سخت دراين جهان بي دروپيکر است مي اندازد روي گرده ي فسقلي ما !! يکيش همين تبريک سال نو گفتن!!نمي شود که آدم حرف پدرش راشهيد کند که!!! مي شود؟!!چاره اي نيست اول اش رفتم دنبال عکسي خوشگل وبهارانه که اين عکس گيرم اومد اميدوارم خوش تان بيايد!!!


بعدش هم رفتم دنبال شعري مناسب که درنهايت شعري از نيما(پدرمي گويد آدم گنده اي بوده !!راست ودروغش با خودش!!) پسند افتاد که پر بدنيست!!
اميدورام سالي خوش داشته باشيد و پرازشادي.


بهار

بچه ها! بهار!
گل ها واشدند
برف ها پا شدند
ازروسبزه ها
ازروي کوهسار
بچه ها!بهار!

داره رو درخت
مي خونه به گوش
«پوستين را بکن
قبا را بپوش»

بيدار شو ، بيدار
بچه ها ! بهار!

دارند مي روند
دارند مي پرند
زنبور از لونه
بابا از خونه
همه پي كار
بچه ها!بهار!

(نيما يوشيج)
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا