4/07/2004
عجب ناقلايي بود اين جزني!!:روزنامه ي شرق دردوشماره گفت وگوي جالب سهيل آصفي با مصطفي اسکويي از قديمي هاي تئاتر ايران راچاپ کرده است که خواندني است.يکي از پرسش وپاسخ هاي جالب اين گفت وگو هم درباره بيژن جزني است:

آصفي : به نمايش «اتللو» اشاره كرديد، تاثير اجراي اين نمايش در آن دوران با ترجمه به آذين و كارگرداني شما بر كسي پوشيده نيست، اما به فهرست بازيگران اين نمايش كه نگاه مي كردم، نام فردي بيش از همه نظرم را جلب كرد، «خانم جزني» همسر «بيژن جزني»! ارتباط زنده ياد «جزني» با گروه نمايش آناهيتا چگونه بود؟ گويا او خالق تصوير روجلد (چاپ دوم) برنامه اتللو نيز بود...

اسکويي : بله، جزني كه بعداً «سازمان فداييان خلق ايران» را پايه گذاري نمود، تا هنگام فعاليت همسرش در «آناهيتا» از دوست داران و حتي همان طور كه اشاره كرديد خالق تصوير روجلد (چاپ دوم) برنامه اتللو نيز بود. گمان مي كنم ارتباط «جزني» با آناهيتا بيشتر با انگيزه هاي سياسي صورت مي گرفت، همسرش را به «آناهيتا» فرستاده بود تا بتواند ارتباط برقرار كند. خيلي از بچه هايي كه با ما كار مي كردند، ديگر پس از مدتي خبري از آنها نمي شد؛ بعداً من فهميدم بسياري از اين افراد به سراغ جزني رفته اند، انساني بود بسيار باهوش بافراست.

گويا در خانه خود هم گروهي تشكيل داده بود. گمان مي كنم همين اقدامات و عضو گيري تشكيلاتي كه جزني از آن زمان شروع كرده بود، در پي ريزي بنيان «سازمان چريك هاي فدايي خلق ايران» نيز بي تاثير نبود.

به هر حال جزني فردي خودجوش بود، او يك ناپدري در آذربايجان داشت كه خواننده بود، سرهنگي كه بعداً از ايران فرار كرد، اما جزني زير تاثير او نيز قرار نگرفت، او همه چيز را از ابتدا با دست هاي خود بنا كرد، نماينده نسل محروم و مبارزي بود كه با كسب الهام از انقلابيون آمريكاي لاتين به تشكيل «سازمان فداييان خلق ايران» و هسته هاي مسلحانه انقلاب برخاست و ...
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا