6/01/2004
كران سازي زبان!!:خدابيامرز لودويگ ويتگنشتاين زماني گفته بود كه حدودجهان هركس را حدود زبان اش تعيين مي كند.ازآن جمله هاي انديشه برانگيز است كه كلي فسفر مغزبايد براي واكافتن اش سوزاند.بسياري بابت اين سخن براي اش كف زدندوبسياري هم كه به بي كرانه گي احساسات انسان وتعيين حدودجهان هركس توسط اين احساسات بي كران ودرنتيجه بي كرانه گي جهان هر انسان اعتقاددارندسخن ويتگنشتاين را جفنگ به شمارآوردند.حالا چرا ياد آن خدابيامرز وسخن معروف اش افتادم؟اين روزها درگير ترجمه ي كت وكلفتي هستم وچه پدري درآورده ازمن ترجمه فعل بي مقدارmayهيكل ريزه ميزه اش را نبينيد!!فلفل نبين چه ريزه!!دربيشترموارد بايد زيرسبيلي ردش كني واصلا ترجمه اش نكني!!گاهي چاره اي نداري كه به جاي اش از "ممكن است"استفاده كني.به نظر من اين ناشي از قطعيت گريزي بي اندازه اي است كه درزبان انگليسي موج مي زند(دست كم دراين فعل)كه دشوار مي توان به زباني مانند فارسي برگرداندش كه قطعيت پرست است(دست كم دراين گونه فعل هاي مركب!!)
تا يادم نرفته بگويم كه به تازگي استفاده ازفعل توانستن هم به جاي اين فعل رواج پياده كرده است وحتي به گفتارهاي روزمره هم كشيده است!!طرف زنگ مي زند به جايي وازمخاطب مي پرسد"مي توانم با فلاني حرف بزنم؟"(خوب است يارو هم بگويد لال كه نيستي لابد مي تواني!!!)
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا