12/07/2004
داداش ممد ضايع شد!!!:گوشي را كه برداشتم صداي اش را شناختم گفتم : به به خانم ... طاعات وعبادات تان قبول!!!زد زير خنده .خنده اش كه تمام شد شروع كرد به صحبت.ازپشت تلفن هم معلوم بود كه خيلي هيجان زده است!!چون خبرنگار حوزه ي سياسي روزنامه اشان بودازاول مراسم ديدارسيدخندان با دانشجويان درتالارحاضربود!!باهيجان مي گفت كه همه چيزرا واو به واو نوشته است اما بعيد مي داند كه درروزنامه اشان چاپ شود!!مي گفت همين كه شروع كردندبه هو كردن سيد خندان، به ياد من افتاده است!!گفتم: حالاچرا من؟!!!خنديد.مي گفت طرف را آن قدر هو كردند كه حسابي از كوره دررفته بودوسرانجام هم به دانشجويان توپيد: آدم باشيد!!وگرنه مي دهم بندازندتان بيرون!!!
مي گفت براي نخستين بارمحافظانش دانشجويان را به باد كتك گرفتند!!مي گفت از ديدن سروكله ي خون آلود دانشجويان حسابي دلش گرفت!!
مي گفت محافظ شيك وپيك سيدخندان،همان كه تيپ چرمي مي زندازهمه بيشتردستپاچه شده بود!!شروشر ازسر ورويش عرق مي ريخت!!
ازشعارها هم گفت از شعارهايي كه دل آدم را خنك مي كند.
توپ ، تانک بسیجی دیگر اثر ندارد(درپاسخ به نماينده ي بسيجيان كه درباره ي مظلوميت بسيجيان زرزر مي كرد)
بسه دروغ بسه دروغ(درپاسخ به خالي بندي هاي پايان ناپذيردكورخندان)
مجلس فرمایشی انحلال انحلال
خاتمی خجالت، خجالت
خاتمی پینوشه، رای ما كوفتت بشه
هاشمي پینوشه، ايران شيلي نمي شه!!
دانشجو بیدار است، از خاتمی بیزار است
خاتمی بسیجی پیوندتان مبارك

ازپررويي دكورخندان هم گفت.مي گفت نزديكي آن ها ايستاده بود ومي شنيد كه وقتي به محافظانش گفت مي خواهد درون دانشجويان برودگفتند بي خيال اين توبميري از آن تو بميري ها نيست!!!
سرآخر هم گفت مي دانم گزارشم را چاپ نمي كنند اما مي آرم دست كم تو بخواني دلم نسوزه!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا