5/28/2005
مكافات روزنامه خريدن!!
يكي از دردسرهاي خودرومندي اين است كه پدرآدم درمي آيد تا روزنامه بخردخريدن فهرست كالاهاي عيال از كاهووماست پرچرب بگيرتاسيب زميني وپيازكه جاي خوددارد!!خودرورايك روزدرميان مي برم اداره تا خوشي هاي گذشته ازيادم نرود.چه كيفي دارد خوش خوشك قدم زدن تا دكه روزنامه فروشي وكنج صندلي تاكسي يا اتوبوس لم دادن و خوش خوشك روزنامه خواني ورسيدن به اداره!!!نه بايد ششدانگ حواس ات به موتورسواران گرامي باشد ونه به عابران كه سربه هوايي براي يك ثانيه اشان كفايت مي كند!!روزهايي كه باخودروراهي اداره مي شوم دراكثرمواقع نمي توانم روزنامه بخرم چون جاي توقف پيداكردن كارحضرت فيل است.ناچاروقتي به خانه رسيدم پياده مي روم سراغ روزنامه وسفارش هاي عيال.چندروزپيش هم همين كارراكردم .نمي دانم اين مرتيكه بامدادك از كجا پيداي اش شدوپابه پاي ما راه افتاد.مرتيكه تازگي ها نمي گذارددستش را هم بگيري!!رسيديم به سقاخانه چه عرض كنم سوراخي كه سرخيابان توي ديواركنده اند وملت بي كارتوي اش شمع روشن مي كنند.دوتا خانم شيك پوش(نه اين كه فكركنيدژنده پوشان اين كاره نيستند!!) ايستاده بودندوداشتندبه بچه هاي شان شمع مي دادندكه بگذارنددرون سقاخانه!!بامدادك تا اين ماجرا را ديد رو به من كرد وگفت:دارند چي كارمي كنند؟روزتولدشونه؟
گفتم : نه پسرم به اين كارها مي گويند خرافات!!!
بلندبلندگفتم كه خانم هاي شيك پوش بشنوند!!
يكي شان چپ چپ سرتاپايم را عاقل اندرسفيه وراندازكرد!!وآن ديگري گفت:آقا اين حرف ها چيه يادطفل معصوم مي دهيد؟!!
گفتم:مثل همان شمع ها است كه دست طفل معصوم مي دهيد!!
داشتندغرغر مي كردند كه ازكنارشان ردشديم ورفتيم آن سوي خيابان.
روي بساط دكه خبري از روزنامه ي اقبال نبودازصاحب دكه پرسيدم: اقبال تمام شد؟!!
با لهجه ي غليظ آذري گفت:آره تمام شد!!
ازروزنامه ي شرق دوسه تايي مانده بود.يكي را برداشتم.روزنامه فروش نگاهي به روزنامه انداخت وگفت:اين را كه مي دانم دست چپيه!!ايقبال هم دست چپيه؟!!
اندكي جا خوردم.سري تكان دادم كه يعني بله!!حوصله چانه زدن نداشتم!!
دوباره پرسيد:هموطن چطور؟اون هم دست چپيه؟
گفتم : نه!! دست راستيه!!
گفت: دست چپي ها روي مي ذارم جلوي چشم همه ببينند!!اما اين دست راستي هاي پدرسوخته را مي ذارم آن ته ته ها تا كسي نبيندشان!!!
برگشتني بامدادك پرسيد: پدرسوخته چيه؟
مانده بودم جواب اين مرتيكه را چي بدهم!!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا