7/13/2005
بازهم عمه ی بارانك و بامدادک
در راستای زدن مشت محکم به مواضع ضد فمینیستی اخوی (و نه همه ی مواضعش البته) من و چند تا از دوستام رفتیم تظاهرات ولی خداییش اهل تظاهر نبودیم. این گزارش را نوشتم و برای اخوی می فرستم تا دوزاریش بیفته.
اما ما دیروز بین ساعت 6 و 7 که از جلو دانشگاه عبور می کردیم دیدیم به طرز محسوسی از روزهای مشابه در ساعت های مشابه رفت و آمد بیشتر است و دستمان آمد که مثل ما زیادند کسانی که آمده اند ببینند چه تعداد می آیند. بعد که جلوتر رفتیم دیدیم خیر قضیه جدی تر از این حرف ها هست و یک تعدادی هم آمده اند که ببینند کی ها مي آیند و باز یک تعدادی هم آنجا هستند که نگذارند کسی آن جا بیاید و یک تعدادی آدم هم در خیابان فخر رازی و لابد خیابان های فرعی دیگر بودند که نمی دانم چرا لباس های آن ها مانند هم بود و نفهمیدم آن ها چرا آمده بودند. شاید به مجلس ختم دعوت داشتند. اما روبه روی پنجاه تومنی بزرگه و این طرف خیابان جمعیتی نزدیک به 100 نفر در پیاده رو ایستاده بودندو بی خودی تجمع ایجاد شده بود. فکر می کنم این ها آمده بودند که ما آن ها را بشماریم و یک عده ای هم آن ها را ببینند و یک عده ای هم نگذارند آن ها آن جا بایستند. بعد که از آن جا رد می شدی در سمت دانشگاه و از اول خیابان شانزده آذر تا جلو سینما کاپری سابق و بهمن فعلی و تا داخل پیچ میدان هم عده ي دیگری لب خیابان کنار دیوار صف بسته بودند که از عده ي اول بیشتر بودند و دویست و پنجاه نفری می شدند و هر کس بگوید تعداد ماموران از تعداد تجمع کنندگان بیشتر بود حتما ضد انقلاب است یا بلد نیست تعداد محاسبه کند و من فکر می کنم ماموران در اقلیت بودند( اما سازمان یافته بودند!) و از صحبت های گوشه و کنار خبردار شدم که گویا بعضی را هم نواخته اند. در مجموع و در دستگاه مختصات نماز جمعه تجمع باشکوهی بود و ده ها هزار نفر در آن شرکت داشتند. نکته ي مهم این که هر چه در قیافه ي تجمع کنندگان (که بیشترشان از من و شما بیشتر سن داشتند) دقیق شدم اثری از اصلاح طلبی در آن ها ندیدم و و بیشتر به دگراندیشانی شباهت داشتند که خون شان هدر است. مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی چون در انتخابات شرکت کرده بودند تکلیف شان روشن بود. اما نفهمیدم چرا از تحکیم وحدت اثری نبود که مدت هاست از حاکمیت گذر کرده است (البته به قول خودشان) و ما آدم های ساده دل فکر می کنیم که اینها باید در این جور جاها سروکله شان پیدا شود و خودی نشان بدهند. شاید هم ما اشتباه می کردیم و این جماعت از فرط گذر از حاکمیت به شکل و قیافه ي دگراندیشان در آمده بودند.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا