7/30/2005
اي انسان ها!!
نمي دانم فيلم سينمايي تايتانيك راديده ايد يا نه؟اين نسخه ي هاليودي تازه را نمي گويم.نسخه ي سياه وسفيدي را مي گويم كه به گمانم توليد بي بي سي باشد.درآن فيلم هنگامي كه همگان يورش مي آورندتا باقايق هاي كوچك جان خودرانجات دهنداعضاي گروه نوازنده اي نيزكه جزوسرنشينان كشتي بودندازجاي شان تكان نمي خورند.هم شمارقايق هاي نجات اندك بودوبه همه نمي رسيدوهم انگارخوشش شان نمي آمدكه با حرص زدن همگاني گيرم براي رهايي ازمرگ همراه شوند.براي همين سازهاي شان رادرآوردندوشروع كردند به نواختن تاهنگامي كه همراه كشتي درژرفاي آب فرورفتند.حالاچراياداين داستان افتادم.براي تان مي گويم .يكي ازهمكاران چندشب پيش رفته بودعروسي يكي ازخرپول هاي پايتخت ميهن آريايي اسلامي.ماجرايي را كه آن جا ديده بودبرايم تعريف كرد.ماجرايي تكان دهنده كه مرا به يادماجراي كشتي تايتانيك انداخت!!مي گفت عروسي درباغي سرسبزبااستخري درميان برگزارشد.پدرداماديا نمي دانم عروس طبق رسم ميهن آريايي اسلامي شروع مي كند به سكه افشاني!!اما نه سكه هاي دوزاري پنزاري خودمان بلكه سكه هاي طلا!!ربع ونيمه وتمام.خميني نشان.بهارآزادي.جناب ايشان ذوق ديگري هم به خرج دادوسكه هارابه درون استخرافشاند!!!خردوكلان، پيروجوان خودشان را به درون استخرانداختنددرپي به دست آوردن سكه اي. همكارم مي گفت!!خانم هاي هزارقلم آرايش كرده.آقايان اتوكشيده. جاي شكرش باقي است كه آب استخرگودنبوده است. پدرداماديا نمي دانم عروس هم درتمام اين مدت كناراستخربه خنده ايستاده بوده است وبه خودمي پيچيده است!!البته به فيلم برداران هم دستورداده بودازاين صحراي محشرفيلم بردارند!!!
همكارم كه اين داستان راتعريف كرد حالم بدشدبي اختياريادماجراي تايتانيك افتادم.آن هايي كه درون استخرپريده بودندخواه سكه اي گيرشان آمده باشدخواه نه ،باآن لباس هاي خيس تاپايان عروسي چگونه سركردند؟اين قسمت ماجراازهمه تكان دهنده تراست!!شلوارهاي اتوكشيده ي خيس!!دامن هاي خيس!!
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا