11/21/2005
كدام ابوالفضل؟

حسين رضازاده را دوست دارم.خيالي هم نيست كه پس از برنده شدن تمثال مبارك برخي را بالاي سرببرد.لابدمجبوراست بي نوا. هروقت كه قيافه اش را مي بينم يادپسربچه ي تپلي مي افتم كه درخيابان پدرومادرش را گم كرده باشد.يك بارازنزديك هم كه ديدم اش همين احساس به من دست داد. دست به فرمان پشت چراغ قرمزايستاده بودم كه ماشين زانتياي خاكستري رنگي آمد كنارم ايستاد.كنارراننده نشسته بود.تمام صندلي جلو را پركرده بود.بعيد است باآن هيكل بتواند با خودروهاي سواري عادي رانندگي كند. درپاسخ لبخندم لبخندي زد. يادآن افتادم كه دربرنامه صندلي داغ صداوسيما آمده بودوحتي يك مصرع شعرهم ازبر نبود.مجري برنامه هرچه اصراركردنشد كه نشد.روي اين حساب هميشه دوست دارم مسابقات اش را ببينم.امسال هم كه مسابقات درقطر بودپاي تلويزيون حاضروآماده نشسته بودم كه به قول مجريان صداوسيماي ميهن آريايي اسلامي نبردش را با پولادسرد تماشاكنم. مي دانستم كه شبكه ي ورزشي الجزيره ي قطرهم به طورمستقيم مسابقات را پخش مي كند.اما نمي شد از ماهپاره تماشاكنم. عيال جاي تلويزيون را ازگوشه ي شمال شرقي اتاق آورده بود به گوشه ي جنوب غربي. نه به خاطرتغيير دكوراسيون.به خاطر آن كه بامدادك نتواند برودزيرتلويزيون روي مبل بنشيند. زهي خيال باطل.طرف رفت صندلي سفيد ميزتوالت عيال را كشان كشان آورد گذاشت زيرتلويزيون وبعد هم كون مبارك راگذاشت روي آن ونشست به تماشا. خلاصه اين كه نشد از ماهپاره ببينيم. پريز آنتن ماهواره درگوشه شمال شرقي باقي مانده بود.نمي شد كه سيم ماهواره را از پريز گوشه ي جنوب غربي ردكنم.چون سيم فنري مي خواست كه ما نداشتيم.برق كاركه نيستيم.اين جوري شد كه به تلويزيون ميهن آريايي اسلامي وتفسير هاي آب دوغ مجري محترم رضايت دادم.امسال يك وزنه بردارمصري روي دست رضازاده زده بود وچنان ازته حلق ياالله يالله مي گفت كه من اگربه جاي اوسا كريم بودم دست كم يك مدال برنزبراي اش كنارمي گذاشتم.اما اوسا كريم توجهي به وزنه برادرمصري بيچاره نكرد.به گمانم هفتم هشتم شد.امسال رضازاده هم دريك ضرب نقره گرفت. خيلي هم ابوالفضل را صداكردولي افاقه نكرد. به احتمال زياد حضرت ابوالفضل هم يك ضرب را كنارگذاشته است وفقط به صورت تخصصي به دوضرب پرداخته است. برخي هم مي گويند سريك ضرب وقتي كه رضازاده حضرت ابوالفضل را صدامي زده است آن حضرت خيال كرده است كه رضازاده پسر خودش را كه به نام آن حضرت نام گذاري كرده است صدا مي زده است. سرانجام دردوضرب رضازاده به تركي به آن حضرت حالي كرده است كه منظورش پسر خودش نيست. سن ديرم. به هرحال به خيرگذشت وحضرت ابوالفضل سردوضرب به داد رضازاده رسيد. دراين ميان مجري صداوسيما هم حسابي مچل شد. سريك ضرب داشت قصه سرايي مي كردكه دردسته ي رضازاده هيچ كس به فكر اول شدن نيست همه مي دانند اولي مال رضازاده است وبايد سردوم شدن باهم مبارزه كنند.وسط همين حرف بود كه وزنه بردارروسي بدون هيچ گونه توسل به ماوراي طبيعت يك كيلوسنگين ترازرضازاده وزنه زد.211 كيلو.مجري خفه خون گرفت درست وحسابي.صداي برفك از تلويزيون مي آمد. چندثانيه اي گذشت تا توانست به خودش بيايد.ولي اين جماعت مگرازرومي روند.فوري شروع كردبه گفتن اين كه يك ضرب اهميتي ندارد ودوضرب ومجموع مهم است. بنازم به اين رو.ازشوخي گذشته به نظرم رضازاده درانتخاب وزنه اشتباه كرد.وگرنه وزنه بردارروسي حدود40 كيلو سبك تر ازرضازاده بود ودربلند كردن وزنه ها خيلي زور مي زد.اما رضازاده به راحتي آب خوردن وزنه مي زد.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا