12/25/2005
سیّد محرّم، گرانی، بامدادک و آنونس خوشامد گویی هما
شب چله ای رفته بودم منزل اخوی جای همگی خالی انار و هندوانه و فال حافظ به راه بود. زن داداش شکایت می کرد از این سیّد محرّم سبزی فروش محله که تا هرکی ازش می پرسد چرا این جنس یک دفعه این قدر گران شده پاشنه ی دهنش را می کشد و به قول رضامارمولک خواهر و مادر مقامات کشوری را از صدر تا ذیل مزدوج می کند. نگرانی زن داداش بیشتر بابت بامدادک بود که سوال هایش این روزها امان همه را بریده است.با مخلوطی از خنده و غیظ نقل می کرد که بامدادک اولاً می خواهد معنای فحش ها را بداند. ثانیاً می پرسد مگر مقامات کشور میوه فروش اند؟ اینجا اخوی سرش را از روزنامه برمی دارد و می گوید خوب برایش توضیح می دادی که کلّ میدان میوه تره بار تیول برادران رفیق دوست است. من گفتم شکر وسط کلام زن داداش بگذار ثالثاً را بگوید. زنداداش ادامه داد که قسمت سختش همین ثالثاً است که بامدادک می پرسد اگر مقامات مقصرند چرا به خواهر و مادرشان فحش می دهد؟ آن ها چه تقصیر دارند؟ توی دلم می گویم جای اعظم خانم، این همسایه ی طالقانی ما خالی که شرح کشّافی بدهد از نظریه های فمینیستی در باب تسلط بر تن زنان و نهادینه شدن این تسلط مردانه در زبان. در همین فکر بودم که اخوی روزنامه را به هوا پرتاب کرد و فریاد کشید یافتم یافتم. همگی حیران نگاهش می کردیم که ماجرا چیست. توضیح خودش این بود که : یک ساعت است زور می زنم بفهمم اگر درود گفتن به امام، مقام معظم رهبری و شهدا خوب است چرا برادر مجتبی رحماندوست مشاور رییس جمهوری در امور ایثارگران گفته "به نظر می رسد حذف این اسامی در ابتدای پروازهایی که با تاخیر - خصوصاً تاخیر زیاد- انجام می شود، مطلوب است."
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا