1/08/2006

"ساكو" و"وانزتي"، بي گناه يا گناه كار؟

يادش به خيردوره ي سرجواني كه هنوز دانش آموزي دبيرستاني بوديم ازپول توجيبي قطره قطره جمع مي كرديم ازكتابفروشي شهرمان كتاب مي خريديم. كتاب كه مي خريدم صفحه ي اولش تاريخ خريد را مي نوشتم ويكي از آن امضاهاي گردالي دورجواني راهم مي زدم پاي آن.براي همين اكنون سرپيري هم به آساني مي توانم آمارگيري كنم كه دردوران دبيرستان با چس مثقال پس اندازي كه از پول توجيبي مي زدم چندتا كتاب خريده ام. راستي راستي كه قطره قطره جمع گرددوانگهي دريا شود. يكي از كتاب هايي كه همان هنگام خريدم وبه سرعت خواندم رماني بود به نام " جنگل" نوشته ي آپتن سينكلر.خيلي برايم عجيب بودباكتاب هاي احساساتي ورويابرانگيزي كه به طورمعمول مي خوانديم تفاوت بسياري داشت. كتابي با جلدي به رنگ سرخ.سرخ گل اناري. بسياربسيارواقع گرايانه.عين فيلم هاي مستندداستاني.نمي دانم اين رمان راخوانده ايد يا نه.درباره ي صنعت گوشت وبسته بندي گوشت درشيكاگو واگردرست يادم مانده باشدزندگي خانواده اي كه ازليتواني به شيكاگو مهاجرت كرده بودند.بامدادك اين روزها يادگرفته است هرچي كه مي گوييم فوري مي پرسد "چه طورشد ياد اون افتادي؟ "حالا چطورشد ياد سينكلرافتادم.به تازگي نامه اي ازاين بشرپيداشده است كه نشان مي دهد كه مي دانست پشت پرده ي داستان محاكمه ي "ساكو" و"وانزتي" چه مي گذرد.سينكلر دربخشي از نامه اي كه به وكيل خودنوشته است مي گويد" درآن هنگام بادشوارترين تنگناي اخلاقي زندگي ام روبروشده بودم.به بوستون رفته بودم واعلام كرده بودم كه درباره ي حقايق آن پرونده خواهم نوشت."
اما نامه هاي ديگري نيزكه دربايگاني ايالت نگه داري مي شده است نشان مي دهد كه چرا يكي از حقيقت جوترين نويسندگان آمريكا سرانجام دراين باره سخني نگفت ودم فروبست.
سينكلر درنامه اي كه درسال 1927 به يكي از دوستان خودنوشته است مي گويد" همسرم اعتقادداشت كه اگرحقيقت را بگويم برچسب خيانت به جنبش رامي خورم وحتي ممكن است آن قدرزنده نمانم كه نوشتن كتاب را به پايان ببرم"
لابد مي دانيد كه "ساكو" و"وانزتي" دوآنارشيست ايتاليايي بودند كه به آمريكا مهاجرت كرده بودندوبه اتهام كشتن يك كارخانه دارونگهبان كارخانه به اعدام محكوم شدند. درآن هنگام آزادي خواهان سراسرجهان با اين حكم مخالفت كردند.ولي نامه اي كه از سينكلر به دست آمده است نشان مي دهد كه وي با وكيل " ساكو" و"وانزتي" ملاقات كرده است وهمان وكيل به وي گفته است كه قتل ها وسرقت پول كارآن ها بوده است .
من كه ياد داستان غرق شدن صمدبهرنگي افتادم.شمارانمي دانم.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا