1/30/2006

رگبارپيام هاي كوتاه

تازه داشت چشمم گرم مي شدكه دوسوت تيزتلفن همراه خواب راازسرم پراند.دوباره يادم رفته بودگوشي را خاموش كنم. حال نداشتم توي تاريكي بلندشوم وبروم خاموشش كنم. به گمانم ساعت يازده ي شب بود.دوباره دوتا سوت ديگرهم زد.دوتا پيام كوتاه(پيك) يا به قول فرنگي ها " اس ام اس". كورمال كورمال به سوي درمي رفتم كه چهارتا سوت ديگرهم بلندشد.چهارتا پيام پشت سرهم .بالاي سر گوشي كه رسيدم ديدم ازچهارنفرمختلف است.
پيام نخست: دفترمقام معظم رهبري گم شده است.اگردست شماست بياوريد.بيچاره فرداامتحان دارد.(توي تاريكي مانند ديوانه ها كه مي خنديدم پيام دوم را بازكردم)
پيام دوم: شنبه اعتصاب سراسري كارگران شركت واحد است.ازاعتصاب پشتيباني كنيم وخبرآن را پخش كنيم.
پيام سوم:من خوبم تو خوبي؟(شماره ي فرستنده را نمي شناختم.شماره اش را گرفتم.صداي زنانه اي پاسخ داد.گفتم سلام حال من هم خوبه اما شمارابه جا نمي آورم. مرابه اسم صدازدوگفت مرده شوراين مخابرات راببرد.دخترعموي عيال بود.آن پيام را براي همسرش فرستاده بودكه كشيك شب بود.انگاربه تمام شماره هاي درون گوشي اش رفته بودغيرازشماره ي همسرمربوطه. گفتم خوب است كه پيام ناجوري نفرستاده بود.زدزيرخنده)
پيام چهارم: " ماي وايف دايد"(دلم گرفت.شماره را نمي شناختم.اندكي فكركردم تا به يادبياورم همسركدام دوستم بيماراست.تنها يكي شان به يادم آمد.ازدرون دفترچه آكوردئوني شماره اش را باشماره ي فرستنده ي پيام مقايسه كردم.خودش بود. همسرش يك سالي مي شد كه باسرطان ريه دست وپنجه نرم مي كرد.چه زن نازنيني . شماره اش را گرفتم.صداي اش گرفته بود. پرسيد اس ام اس اس را ديدي يا اي-ميل را؟ گفتم چه فرقي مي كند مردحسابي.عشق انگليسي...........)
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا