2/13/2006

بامدادک و یزید
این مرتیکه بامدادک از بس کارهای شگفت انگیز می کندراه به راه ازاین وآن لقب یزید را می شنود.در رستورانی شونصدماه پیش یک بار غذاخورده ایم ازکنارش که ردمی شویم نام رستوران را به یاد می آورد.عیال فوری می گوید "یزید.یزید من". امسال که می رفت به مراسم تاشورا انگارفهمیده بود که یزید کیست وچه کارکرده است.سربزنگاه پرسید.یزید فارسی اش چه می شود؟ ما را می بینی حسابی جا خوردیم.مادرزن جان برایش توضیح داد که طرف قاتل امام حسین بوده است.گفت یعنی من هم آدم بدی هستم؟ عیال دست به دامن اصطلاح شناسی شد وگفت که منظورازاین یزید آن یزید نیست واین یزیدیعنی آدم زرنگ.هاج وواج به من نگاه می کرد.سری تکان دادم وگفتم درشرعیات دخالت نمی کنم.انگاربدترشد.پرسید:شرعیات یعنی چی؟ گفتم:بیلمیرم.معلوم بود که به هیچ وجه قانع نشده است.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا