5/03/2006
شوخی با هیوم
خداوکیلی دل آدم کباب می شودازتکاپوی شبانه روزی سردمداران میهن آریایی اسلامی برای اجرای عدالت. اما جسارت است اگراین ورآب(منظورم پیش از مرده شورخانه است نه میهن آریایی اسلامی) می توان به لطف رییس جمهوررجایی وارمندناک وآفتابه هسته ای ونفت روی سفره به عدالت رسیدوجود آن ورآب (منظورپس از مرده شورخانه است نه فرنگستان) دیگرضرورتی ندارد.گوربابای اوسا کریم.
امااگراین ورآب عدالتی دست نمی آیددیگرنمی توان از عدالت اوساکریم سخن فرسایی کرد.بهتراست حضرات دهان شان راببندند.البته قوزبالاقوزمی شود. اگراوساکریم این ورآب عدالت نداشته باشدآن ورآب هم عدالتی ندارد که تقدیم خلق الله کند.یعنی نه آن ورآبی هست ونه عدالت اوساکریمی.خیلی فلسفی وارمندناک شد.امیدوارم امشب خواب مرده شورخانه رانبینید.من که هروقت اسم مرده شورخانه رامی بینم یادپرنده ای می افتم که گیلک ها به آن می گویند کولکاپیس.البته کولکاپیس را هم که می بینم یاد مرده شورخانه می افتم.به گمانم هفت هشت سالم بودکه بادوستان رفته بودیم به گورستان یکی از روستا های پرشماراطراف شهرمان.ازآن روستاهای پرازدرخت وباصفا.درخت های شفابده.آقادار.گوشه ی همین گورستان بود که یکی از بچه ها کولکاپیس رادید.توی مرده شورخانه گیر افتاده بود.چون از همه بزرگ تر بودم داوطلب شدم نجاتش بدهم.رفتم روی سکوی کاشی پوشی که مرده را روی اش آب می کشند.با هزارزحمت گرفتمش چه نفس نفسی می زد.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا