10/01/2006
امان ازدست ذات احدیت

خداوکیلی هرچه که درباره ی ذات احدیت یعنی همان اوسا کریم فکرمی کنم به جایی نمی رسم.نوعی چسب دوقلوی اجتماعی است برای جلوگیری ازدرهم گسیختن اجتماع؟ سرچشمه ی اخلاق ، همیاری وهدف مندی؟ ابزاری برای توضیح هستی انسان ورهایی از سرگشتگی؟ ابزاری برای خیال پروری درجهانی سرشارازبی عدالتی؟اگرهم اوسا کریم این جهان را کوک کرده باشد خیلی ناسازکوک کرده است.به هرحال ما که نفهمیدیم مفهوم ذات احدیت ازگوشه ی کدام پستو درآمده است.کدام گزینش طبیعی بوده است که این تحفه را سرسفره آدم ها آورده است.نکند کاریکی از ژن ها رنگارنگ باشد.شکی نیست که این نگرش عتیقه را نسل اندرنسل پدرومادرها برسرکودکان هوارکرده اند.هرجورهم دربرابرشان استدلال کنی می گویندمشکل تو این است که ایمان نداری.سرتان رادردنیاورم بروم سراصل مطلب.یکی ازهمکاران تاساعت یک نصف شب درگیرکار بوده است وبعدهم ازترس آن که مبادانتواندسحربیدارشودوازکاروان روزه جا بماندشب زنده داری کرده است.صبح هم که با ماشین سمند صفرکیلومترش به اداره می آمده است دوثانیه پشت فرمان چرت زده است وکوبیده به پشت مینی بوسی.بخت یارش بوده که جان به جان آفرین نسپرده است اما خودروی زبان بسته اش چنان آسیب دیده است که فقط یک ونیم میلیون تومان باید خرج خریدن جنس ولوازم کندیعنی نزدیک به 4 ماه حقوق کارمندی اش.حالا که آمده است می گویدصبح که دوزارصدقه انداخته توی صندوق سرکوچه اشان جان به دربرده است. می گویم کس خل تصادف کردن ات به خاطرروزه گرفتن برای اوساکریم بوداگرمی خواست لطفی کند نباید این بلاراسرت می آورد.می گوید این چیزهارانمی فهمی.می گویم لابد سرعت زیادی نداشتی وگرنه آن دوزاری هم نمی توانست از پیوستن ات به لقاالله جلوگیری کند. عاقل اندرسفیه نگاهم می کند.سرشارازترحم.دلم برای کوردلی خودم می سوزد.
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا