11/04/2006
سروته كرباس

ازبرخي دوستان به راستي درشگفتم.هنوزيادنگرفته اند كه نگرش واكنشي را كناربگذارند.دوستي دارم فرهيخته وكتاب خوان پيش پريروزها برايم پيامك (اس ام اس)فرستادوروزتولدمحمدرضاشاه پهلوي راشادباش گفت آن هم با چه آب وتابي.فرزند پاك ايران وشاهنشاه آريامهر.روحش شاد.ايران وايراني تاابدمديون آن بزرگواراست وازاين خزعبلات.اين حضرت كلي هم ضدولايت فقيه است.درواقع ازلج ولي فقيه زيرعلم سلطنت سينه مي زند.هيچ هم متوجه نيست كه درمخالفت با سلطنت غيرمورثي دارد براي سلطنت موروثي يقه چاك مي دهد.يكي ديگرهم ازلج اسلام به زرتشتي گري مباهات مي كند.آن هم درروزگاري كه همه مي دانندآتش چيزي نيست مگراكسيداسيون پرسرعت وخورشيد هم يكي از بي شمارستارگان اين دنياي تخماتيك است.حالا يك نفربخواهد بيايد براي مساجد پيف پيف كندودريغ روزي را بخوردكه همه جاي ايران زمين به جاي مسجدآتشگاه برپاشده باشدبي گمان دچارتابيدگي مغزي ونگرش واكنشي از نوع حاد شده است.انگارموبدموبدان با آيت الله عظما تفاوت فراواني دارند وسروته يك كرباس نيستند.هرچه بيشتردارم به اين نتيجه مي رسم كه كمبودعقلانيت حادترين مشكل باشندگان ميهن آريايي اسلامي است.
پيامك روز:حضرت عيسي مسيح دربهشت برين دنبال باباش مي گشت رسيد به پيرمردي كه داشت چوب مي تراشيد.پرسيد:درزمين هم اين كاررامي كردي؟
پيرمردگفت:آري
عيسي گفت:پسرهم داشتي؟
پيرمردگفت:ازپشت خودم نبودخدابه من داداماگمش كردم .خيلي هم معروف شد.
عيسي ازته دل فرياد زد:پدرررررررررررررررررررررررررر
پيرمردهم ازته دل فريادزد:پينوكيوووووووووووووووووووووووووووووووو
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا